پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

دانلود پایان نامه رشته علوم تربیتی

۶۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بیش فعالی یک اختلال رفتاری شایع است که حدود 8 تا 10 درصد از کودکان سنین پیش دبستانی به آن مبتلا هستند.

 احتمال ابتلا به این اختلال در پسران 3 برابر بیشتر از دختران است، اما علت این تفاوت هنوز ناشناخته است . مطالعات فراوانی روی نقش عوامل تغذیه ای در بیش فعالی کودکان مبتلا انجام شده است که نتایج برخی از آنها را مرور می‌کنیم.

1- اسیدهای چرب ضروری:

تحقیقات بسیاری نشان داده اند که غلظت اسیدهای چرب "امگا-3" و "امگا-6" در این افراد به مقدار زیادی پایین تر است و این کودکان، علائم کمبود اسیدهای چرب ضروری مانند تشنگی زیاد را نشان می دهند  بهترین منبع اسید‌های چرب امگا -3 ، ماهی‌های آزاد مثل سالمون، ساردین، میگو و شاه ماهی است و منابع اسید‌های چرب امگا-6، کنجد، تخمه کدو تنبل و تخمه آفتابگردان هستند. دیگر منابع اسید‌های چرب ضروری (امگا- 3 و امگا- 6 ) آجیل‌ها، لوبیای سویا ، روغن بادام زمینی و روغن زیتون است

 2- روی  

مطالعات یافته‌های مختلف ارتباط بین کمبود روی و بیش فعالی را نشان داده است، به طوری که سطح سرمی‌ روی در کودکان مبتلا به بیش فعالی به طور قابل توجهی پایین تر از کودکان طبیعی بوده است.کمبود روی در کودکان مشکلاتی از قبیل خشونت،کج خلقی،گریه‌های زیاد، بیزاری و نفرت و ناتوانی در تمرکز را ایجاد می‌ کند. گوشت، ماکیان،‌ شیر و محصولات لبنی 80درصد کل میزان روی غذایی را تشکیل می‌ دهند. انواع سایرگوشت‌ها، جگر، پنیر، غلات کامل، لوبیاهای خشک، مغزها و محصولات سویا نیز منابع نسبتا خوب روی هستند.  

3- کلسیم  

کمبود کلسیم ممکن است بیش فعالی را به وجود آورد. بنابر این می‌ توان با تنظیم یک برنامه غذایی مناسب حاوی کلسیم نظیر شیر، پنیر، نان، بستنی، ماست، سبزیجات برگ سبز مانند کلم، برگ‌های سبز شلغم، یا مکمل‌های کلسیم، این کمبود را بر طرف کرد.  

4- ویتامین B6:  

ویتامین B6 یک کوفاکتور ضروری برای اغلب مسیرهای متابولیکی اسیدهای آمینه، شامل مسیرهای دکربوکسیلاسیون برای دوپامین، آدرنالین، وسروتونین می باشد. از این طریق، ویتامین های گروه B سبب بهبود رفتار در برخی کودکان مبتلا به ADHD شده است. در برخی کودکان بیش فعال، سطح سروتونین خون پایین است، در نتیجه دوز بالای ویتامین B6 با افزایش میزان سروتونین خون سبب بهبود علائم می شود.

این ویتامین در گوشتها ،غلات کامل (بخصوص گندم ) ،سبزیجات و مغزها یافت می شود .   

5- آهن:  

کمبود آهن، دقت و توجه را به میزان قابل توجهی کاهش داده و به مکمل یاری پاسخ مثبت می دهد. برخی مطالعات نشان داد که با مکمل یاری آهن، 30 درصد بهبود در این کودکان مشاهده شده است.  

بهترین منبع آهن جگر ،غذاهای دریایی ،قلب ،کلیه گوشت کم چرب و ماکیان و ماهی می باشد .  

غذاهایی که باید از خوردن آن ها اجتناب نمود عبارت اند از:

  1- شکر  

یافته‌های برخی از مطالعات نشان داده اند که مصرف شکر ممکن است سطح آدرنالین را در کودکان به میزان 10 برابر افزایش دهد. بنابراین این نتایج بیانگر ارتباط مستقیم بین ‌رفتارهای خشونت آمیز با دریافت شکر بالاست. ویتامین‌های گروه B :کمبود ویتامین‌های گروه B در کودکان بیش فعال شایع است. نتایج یک مطالعه روی 27 کودک مبتلا به بیش فعالی نشان داد که مصرف روزانه 200 تا 300 گرم فسفاتیدیل سرین به مدت 2ماه منجر به بهبودی قابل توجهی -92درصد- در ظرفیت یادگیری و رفتاری آنان شده است . اگرچه اغلب شکر به عنوان علتی برای بیش فعالی ذکر می شود،اما مطالعات کنترل شده، تاثیرات منفی آن را بر روی رفتار اثبات ننموده اند. گرچه شواهد اندکی موید تاثیر شکر بر روی رفتار است، اما باید فواید کاهش مصرف شکر را مد نظر داشت.  

غلات صبحانه، نان جو، برنج، ماکارونی و سیب زمینی از مواد غذایی نشاسته ای هستند که عوارض جانبی ندارند.

 2 - بادام، سیب، زردآلو، کشمش، هلو، آلو، پرتقال، توت، گوجه فرنگی و خیار (حاوی سالیسیلات های طبیعی).  

3 - رنگ ها مانند تارترازین (نوعی رنگ غذایی به رنگ نارنجی) که در غذاهای آماده بسته بندی شده، آدامس، شکلات، آب لیمو، سس ها، کمپوت ها، کنسرو نخودفرنگی، نوشابه های گازدار وجود دارد.  

4 - اسید بنزوئیک (نوعی نگهدارنده مواد غذایی)، در مرباها،پوره میوه ها، آب میوه ها، ترشی ها و سس های سالاد استفاده می شود.  

5 - نوشابه های گازدار که به دلیل محتوای بالای فسفر آن ها و برهم زدن تعادل کلسیم و فسفر بدن می توانند منجر به بیش فعالی شوند.  

6- قهوه، چای، کولا و سایر نوشیدنی های حاوی کافئین می توانند علائم بیماری را تشدید نمایند.  

7- افزودنی ها  

پژوهشگران انگلیسی هشدار دادند، غذاهای حاوی افزودنی ها احتمال بروز بیش فعالی را در کودکان افزایش می دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پایگاه خبری نیوکرالا؛ در این پژوهش، محققان انگلیسی با بررسی 300 کودک دریافتند، نوشیدنی های حاوی ترکیبات افزودنی باعث بروز بیش فعالی می شود، آن ها اعلام کردند، 5 تا 10 درصد از دانش آموزان از اختلال بیش فعالی با علائم کاهش تمرکز و فعالیت بسیار رنج می برند که این بیماری در پسران بیش از دختران مشاهده می شود.

در این پژوهش آمده است، افزودنی هایی چون رنگ های مصنوعی، بنزات سدیم و مواد موجود در بستنی ها نیز خطر بروز بیش فعالی را در کودکان افزایش می دهد. در پژوهش حاضر، محققان هشدار دادند، والدین باید از مصرف مواد غذایی حاوی افزودنی در کودکان خود جلوگیری کنند.

آلرژی‌های غذایی  

 آلرژی‌های غذایی می‌ توانند باعث بروز نشانه‌هایی از بیش فعالی شوند برای مثال : شکر، شکلات،‌ تخم مرغ،گندم ،‌ رنگ‌ها، طعم دهنده‌ها، ‌افزودنی‌ها و ذرت. (در حال حاضر حذف این مواد از برنامه غذایی کودکان آسان نیست زیرا به راحتی در دسترس کودکان است.)اگر این مواد غذایی را تا 2 هفته حذف کنیم بعد از 2 هفته هر 2روز در میان می‌ توانیم به غذای کودک هر کدام را اضافه کنیم. به‌وسیله حذف کردن این مواد از برنامه غذایی و بازگرداندن آن بعد از مدتی می‌ توانید تشخیص دهید که آیا کودکان نشانه‌هایی از بیش فعالی دارند یا خیر ؟

توصیه‌های تغذیه ای برای کودکان مبتلا به بیش فعالی

  • رژیم کم شکر، پرهیز از خوردن قندهای ساده و شیرینی‌ها  
  • استفاده بیشتر از پروتئین‌ها مثل مرغ، تخم مرغ، گوشت قرمز
  •  حذف یا کاهش آلرژن‌های غذایی مثل: بادام زمینی، تخم مرغ، شکلات، پنیر، شکر، گندم، ‌سویا، گیلاس، آلبالو، توت فرنگی،کشمش، ‌نوشابه‌ها، هلو، آلو، پرتقال، بیسکویت، سیب، توت، گوجه فرنگی، خیار، آدامس، سس، آبلیمو، کنسروها، مربا، ترشی، کمپوت‌ها، قهوه و چای .

·    درمان کمبودهای تغذیه ای و استفاده از مکمل‌های غذایی

·    حذف یا کاهش افزودنی‌های خوراکی و رنگ‌های مصنوعی مثل : بادام بو داده ، ادویه‌های معطر ، آبنبات‌ها، کیک‌ها، دسرها، غلات صبحانه و نوشابه‌ها  

·    استفاده از منابع غذایی حاوی امگا- 3 مانند ماهی ،‌ روغن زیتون و گردو در برنامه غذایی روزانه  

·    استفاده از میوه و سبزی تازه  

·    حذف غذاهای سرخ شده محدودیت مصرف فرآورده‌های لبنی  

·    حذف کاکائو، شکلات‌های حاوی قهوه ونسکافه،‌ نوشابه‌های رنگی، چیپس و پفک  

·   افزایش مصرف آب  

نکات مهم:

تجمع فلزات سمی همانند سرب، آرسنیک، آلومینیوم، جیوه، یا کادمیوم نیز می تواند سبب مشکلاتی در یادگیری و رفتار کودکان شود. سرب می تواند سبب تخریب ادراک و رفتار کودکان شود. بر اساس تحقیقات، اصلاح سطح سرب بدن ( از طریق مواد شلاته کننده مانند ویتامین)، در کودکان بیش فعالی که میزان سرب بالاتری داشتند، موجب بهبود رفتار قابل ملاحظه ای گردید.

 مصرف مکرر آنتی بیوتیک ها ( به ویژه برای عفونت های گوش) در دوران کودکی می تواند سبب عدم تعادل باکتری های مفید در کودکان و در نتیجه علائم جسمانی و تغییرات رفتاری در آن ها شود. مصرف پروبیوتیک مناسب به همراه یک رژیم کم شکر و بدون کربوهیدرات های تصفیه شده می تواند در برقراری مجدد این تعادل موثر باشد.

احتمال خطر کمبودهای حاشیه ای برخی ریز مغذی ها در کودکان مبتلا به ADHD، به دلیل عادات غذایی نامعقول و کاهش اشتهای ناشی از درمان با داروهای محرک بیشتر است.

  • ۰
  • ۰

طبق تحقیقات انجام شده دوره ی پیش دبستانی تاثیرات مثبتی بر رشد و سازگاری کودک دارد میان یادگیری نوآموزانی که دوره پیش دبستانی را سپری کرده اند وآنهایی که این دوره را نگذرانده اند چهار نمره اختلاف وجود دارد چرا که این دوره سبب آمادگی بیشتر برای حضور در مدرسه می باشد این نوآموزان از توانایی های بهتری نسب به سایرین در خواندن برخوردارند مهمترین عامل پیشرفت دانش آموزان در مدرسه بخصوص در پایه اول است یادگیری مهارتهایی چون سازگاری با محیط - دقت وتمرکز حواس نظم پذیری ذهن هماهنگی دیداری حرکتی ویادگیری جهت ها مفاهیمی است که در دوره پیش دبستانی به خوبی آموزش داده می شود در خصوص رشد هوش وتجارب کودکان نشان دهنده آن است که 70%رشد ذهنی کودکان در سنین 5 تا 8 سال صورت می پذیرد بنابراین دوره های پیش دبستانی می توانند تاثیر به سزایی بر رشد همه جانبه کودک داشته باشند مشروط برآن که مربیان مراکز با روان شناسی کودک و ویژگی های رشد وی در این سنین آشنایی کامل داشته وامکانات ومحیط برگزاری چنین دوره هایی نیز مناسب رشد ذهنی شناختی عاطفی واجتماعی کودکان باشد.

 

رشد شناختی:
ویژگی کودکان از نظر رشد شناختی خودمداری او می باششد که به علت خودمداری کودک قادر به درک دیدگاه دیگران نیست همین عدم درک دیدگاه دیگران توسط کودک باعث لجبازی های کودکان در این سنین است ضمن اینکه کودکان را به شنیدن قصه ها تشویق کرد باید اوقاتی در نظر گرفت که کودک به بیان دقیق وعینی آن چیزی بپردازد که اتفاق افتاده است کنجکاوی طبیعی کودک وعلاقه زیاد او به فهمیدن منجر به سوالات وپرسش های زنجیره ای می شود که باید به این نیاز طبیعی او به طور مناسب پاسخ داد.
رشد اجتماعی: 
کودک بیشتر دوست دارد که با دیگران ارتباط برقرار کند ومیل زیادی به همکاری دارد گروه همسالان نقش تعیین کننده ای در شکل گیری شخصیت کودک دارد.
کودکی که از آزادی عمل لازم جهت آزمایش نقش های مختلف محیطی برخوردا باشد ابتکار وبرنامه ریزی در او تقویت می شود .
کودک احساس امنیت عاطفی می نماید وکودک می آموزد که با دیگران بسازد وبا آزادی عضو گروه شود وحقوق دیگران را رعایت نماید و روش های جدیدی برای ابزار عواطف فراگیرد.
رشد اخلاقی: 
کودک به علت محدودیت های شناختی قوانین اخلاقی را غیر قابل تغییر می دانند وتفاوتی میان قوانین اخلاقی وفیزیکی قائل نمی باشد وبه هیچ وجه قادر به تغییر وتفسیر موقعیت های اخلاقی به روش غیر از اجتناب از تنبیه وگرفتن پاداش نیستن وبر اساس نظریات روان شناسی (پیاژه وکابرگ) در تربیت اخلاقی کودکان استفاده از تنبیه وسرزنش جایز نیست چرا که به درونی شدن ارزش ها کمک نمی کند بنابراین به جای امر ونهی دایم وتنبیه باید توضیحاتی در خور فهم ومطابق رشد ذهنی به کودک داده شود.
رشد روانی جسمی:
در دوره های دبستانی شکل گیری هویت جنسی کودک ونقش جنسی (پسر یا دختر بودن ) رخ می دهد در سه سالگی تقریبا پسران ودختران تفاوتهای جسمی خود را می فهمند ودر حدود پنج سالگی در می یابند که در آینده مرد یا زن خواهند شد.
منابع : روان شناسی رشد- جمعی از مولفان - انتشارات سمت
زمینه ی روانشناسی - اتکینسون وهلیارد ترجمه براهن وهمکارن
  • ۰
  • ۰

مقدمه

امروزه در حال گذر از جامعه صنعتی و ورود به جامعه اطلاعاتی هستیم. بشر امروز، هزاره سوم را در حالی آغاز کرد که پیشرفت‌های اعجاب‌آور علمی و فنی وی را احاطه کرده است. فن‌آوری اطلاعات بنیان‌های جامعه صنعتی را سست کرده تا ستون‌های جامعه اطلاعاتی را برپا کند. همان‌گونه که گذر از عصر کشاورزی و ورود به عصر صنعت، چالش‌ها و مشکلاتی را برای بشر به‌وجود آورد گام نهادن به عصر اطلاعات نیز برای بشر چالش‌زا خواهد بود اما این‌بار بشر می‌بایست با چالش‌های عمیق‌تر و قدرتمندتر دست و پنجه نرم کند. عصر اطلاعات نیازمند سرعت، انعطاف‌پذیری، نوآوری و... است و سازمان‌های این‌دوره نیز باید بدین موضوع توجه کنند.

تنها عامل موفقیت سازمان در عصر اطلاعات کارکنان و مدیران هستند. مدیران این دوره نیازمند هوشمندی، تخصص و دید وسیع‌تری برای مقابله با چالش‌های فراروی خود خواهند بود. در این مقاله سعی شده است تا با شناسائی و تشریح این چالش‌ها، مدیران را هرچه بشیتر با این چالش‌ها آشنا ساخته و به آنها در رویاروئی با این چالش‌ها کمک کند.

چالش‌های مدیران در قرن ۲۱

مجله هاروارد بیزینس ریویو به مناسب هفتادمین سالگرد انتشار خود، از پنج تن از متفکران و نظریه‌پردازان مشهور این سوال را پرسید که: چه مشکلات و چالش‌هائی برای ورود به قرن ۲۱ در حال شکل‌گیری است؟ در پاسخ به این سوال، هیچ‌کدام از این متفکران، چالش‌های ورود به قرن ۲۱ را از نوع چالش‌های فنی ندانسته‌اند. بلکه عمدتاً ابراز کرده‌اند که این چالش‌ها، از نوع چالش‌های فرهنگی است. پیتر دراکر در این مورد می‌گوید: در مقولات انسانی نظیر امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا کسب و کار، پیشگوئی کاری است بیهوده چه رسد به اینکه بخواهیم چشم‌انداز هفتاد یا هشتاد سال آینده را تصور کنیم. می‌توانیم از طریق گذشته، هم آینده را شناخت و هم برای رویاروئی با آن آماده شد.

عامل کسب و کار در دو دهه اخیر، به‌شرطی‌که جنگی در میان نباشد و... نه اقتصادی است و نه تکنولوژیک، بلکه این عامل به اثر جمعیت مربوط می‌شود. مهم‌ترین و اثرگذارترین عامل در کسب و کار، برخلاف چیزی‌که در چهل سال گذشته گفته شده است، افزایش بی‌رویه جمعیت نیست، بلکه کاهش فراگیر جمعیت در ژاپن، اروپا و آمریکا است. براساس پیش‌بینی اتحادیه اروپا، جمعیت ۶۰ میلیونی ایتالیا در پنجاه سال آینده به چهل میلیون و در صد سال آینده به بیست میلیون نفر کاهش خواهد یافت.

یکی از راه‌های حفظ پایگاه رقابتی برای کشورهای گوناگون، تبدیل برتری کمی به برتری کیفی است. معنای دیگر این حرف تلاش نظام‌یافته برای پرورش کارگران دانشی KNOWLEDGE WORKER است. البته این یگانه عامل رقابتی در دنیای اقتصاد نخواهد بود اگر چه در بسیاری از صنایع کشورهای پیشرفته، عامل تعیین‌کننده است.

سازمان همواره نیازمند کسب اطلاع درباره رویدادها و شرایط محیط است. اطلاعاتی در مورد مشتریان، فن‌آوری‌ها و رقبای جدید و... باید کسب گردد. فقط با این مجموعه اطلاعات، کسب و کار خواهد توانست منابع و دانش خود را برای حداکثر بهره تخصیص دهد و خود را آماده رویاروئی با چالش‌های برخاسته از دگرگونی‌های ناگهانی در جهان اقتصاد و ماهیت و محتوای دانش کند. توسعه شیوه‌های صحیح گردآوری و تحلیل اطلاعات بیرونی به‌طور روزافزونی، چالش عمده کسب و کار و کارشناسان اطلاعات خواهد شد. دانش، منابع را متحرک خواهد کرد. کارکنان علمی برخلاف کارگران تولید، مالک ابزارهای تولید هستند. آنها دانش خویش را با خویش جابه‌جا می‌کنند، بنابراین، می‌توانند آنها را با خود ببرند. از سوی دیگر، نیازمندی‌های علمی سازمان‌ها، پیوسته در حال تغییر است. در نتیجه، در کشورهای پیشرفته شمار روزافزونی از نیروی کار ارزشمند و با حقوق بالا شامل کسانی خواهد بود که به معنی سنتی نمی‌توان آنها را اداره کرد. در بسیاری از موارد، نمی‌توان آنان را از کارکنان سازمان‌هائی دانست که برای آن کار می‌کنند، بلکه باید آنها را پیمانکاران، کارشناسان، مشاوران، شرکاء سازمان قلمداد کرد. شمار روزافزونی از این افراد، خود را به واسطهٔ دانشی که دارند متمایز می‌کنند، نه به واسطه سازمانی که از آن پول می‌‌گیرند. لذا مفهوم نیروی کار پویا DYNAMIC WORKFORCE نیز دگرگون می‌شود. محیط رقابتی با ظرافت خاص و با سطح بالائی از عدم اعتماد در حال تغییر است، و این به معنی تغییر دائمی استراتژی‌های رقابتی است. در چنین محیطی به یک روش پویا برای فرموله کردن استراتژی و اجراء آن مورد نیاز است و این خود یکی از چالش‌های فراروی مدیران در قرن ۲۱ است. فرموله کردن و اجراء استراتژی، زمانی حالت پویا به‌خود می‌گیرد که به‌عنوان یک فرآیند متمرکز تلقی نشود، بلکه جزئی از فرآیند مداوم یادگیری به حساب آید، گونه‌ای که استراتژی‌های عملیاتی و پشتیبان در امتداد یکدیگر باشند. روند تمرکززدائی در برنامه‌ریزی سازمان‌ها در سراسر جهان بیان‌گر میزان اهمیت روش پویا است.

در حالی‌که تغییر پی‌درپی استراتژی در سازمان، سرعت بیشتری نسبت به فرموله کردن و اجراء استراتژی دارد، این خطر نیز وجود دارد که سازمان بخشی از قدرت رقابتی‌اش را از دست دهد و نتواند از منابع سازمان، استفاده بهینه به‌عمل آورد. بنابراین، باید بین این دو توازن ایجاد کرد. این امر را می‌توان از طریق سطح بالای ارتباطات و هماهنگی در سازمان و در دسترس بودن ابزارهای فرموله کردن و اجراء استراتژی تأمین کرد. علاوه بر آن به ساختار و فرهنگی نیاز است که در آن تغییر امری عادی تلقی شود و نه یک استثناء.

تأثیر جهانی شدن بر سازمان‌ها

ظهور جهانی شدن مسبب تحرک زیاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ارزشی شده و ضمن کاهش فاصله زمان و مکان، تفسیرهای جدیدی از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دولت، اقتدار و امنیت به‌دست می‌دهد. این پدیده، چالش‌ها و تعارضاتی را به همراه دارد و می‌تواند سبب تحول مفاهیم و تغییر مصادیق در روابط بین‌المللی شود. تحت این شرایط است که می‌توان از جهانی شدن سخن به میان آورد. جهانی شدن در شکل امروزین آن از زمان فروپاشی کمونیسم و نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد عینیت یافته است. با وجود فروریختن نظام تصنعی جهانی دهه‌های گذشته، هنوز هم نظم مورد قبول و عادلانه‌ای ایجاد نشده است. قبل از ورود به چنین دوره‌های از جهانی شدن، میان ایدئولوژی و قدرت رابطه معنی‌داری وجود داشت و به واقع در دوران جنگ سرد، ایدئولوژی، سیاست جهان را هدفمند کرده و می‌توانست هویت‌سازی کند. تشدید روند جهانی شدن که با پایان جنگ سرد همراه بود، از یک‌سو باعث فروپاشی نظام دوقطبی و از سوی دیگر با مورد سوال قرار دادن پایه‌ها و اصول روشنگری، موجود به هم ریختن سه مفهوم بنیاد، وحدت و هدف غائی شده است و همین امر چندگانگی، تنوع و کثرت را به‌همراه داشته است. در این شرایط، مردم‌سالاری کثرت‌گرایانه که عمدتاً با تفاوت‌ها و تعارض‌‌ها سر و کار دارد در مقابل مردم سالاری اجتماعی، که حالت سلطه‌گرایانه داشته و با حذف تفاوت‌های اصلی، امکان‌پذیر است، قرار می‌گیرد.

فرآیند جهانی شدن در شکل نوین، در نوع خود بی‌نظیر است. گاه تصور می‌شود که مختصات جهانی شدن صرفاً به مناسبت سرعت آن تحت‌تأثیر نوآوری‌های تکنولوژیک تعریف می‌شود. در این شرایط، کلیه مفاهیم و رفتارها دستخوش تغییر و تحول شده و بهتر است از نو تعریف شود. فرآیند جهانی شدن نظام‌یافته و مرحله به مرحله نیست و در نقاط مختلف جهان به اشکال متفاوت و متناقض ظاهر می‌شود. کار عمده در قرن بیست و یکم، ابداع یک مدل جدید هم‌زیستی میان فرهنگ‌ها، مردم و نژادها در عرصه‌های گوناگون مذهبی در یک تمدن مشترک است. در چنین وضعیتی باید بتوانیم ساختارهای سازمانی مناسب را برای عصر چند فرهنگی آماده سازیم.

در دهه چهل میلادی، جهانی شدن به سرعت گسترش یافت و سرشت کسب و کار بین‌المللی را در کشورها دگرگون ساخت. جهانی شدن در اروپای شرقی و روسیه دارای تأثیرات زیادی بود و مرزهای این کشورها را به روی تجارت بین‌المللی گشود. در این راستا، اتحادیه اروپا گسترده شد. اتحادیه آمریکای شمالی، از آمریکا و کانادا به مکزیک گسترش یافت و زمینه‌های گسترش اتحادیه‌های منطقه‌ای را مهیا ساخت. این تحولات به‌همراه توسعه سریع فن‌آوری اطلاعات و پیشرفت در امکانات حمل و نقل، جهان را به‌سوی یکپارچگی هدایت کرد. در چنین محیطی، کارکنان دانشی و با مهارت بالا کاملاً قابل انتقاد هستند. سازمان‌های کوچک و واحدهای خدماتی که به‌طور سنتی غیرتجاری تلقی می‌شوند، وارد رقابت جهانی شده‌اند. همکاری بین شرکت‌های بزرگ چندملیتی و سازمان‌های کوچک محلی افزایش یافته و حجم تجارت جهانی به چند برابر رسیده است. بنابراین، روشن است که جهانی‌سازی با سیال کردن منابع و حذف موانع کارائی، به ارتقاء قابلیت‌ها و افزایش کارائی سازمان‌ها منجر می‌شود. این امر در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، یک توفیق اجباری تلقی می‌شود. حضور رقباء بین‌المللی در درون این کشورها و افزایش نیروهای رقابتی باعث می‌گردد که سازمان‌های محلی این کشورها به سمت توانمندسازی حرکت کنند. کسب و کار بین‌المللی در جوامع رو به رشد، کاملاً شناخته شده است. اگر چه الگوهای رفتاری سازمان‌ها در همه کشورها یکسان نیست، اما شباهت‌های زیادی با هم دارند. در حال حاضر، جهانی شدن موضوعی است که در تحلیل‌های اقتصادی ـ اجتماعی پایه بنیادین مباحث است. (دیوید هندرسون) جهانی شدن را به‌عنوان یکپارچه‌سازی بازارها می‌داند و شرایط ذیل را برای آن تعریف می‌کند:

جابه‌جائی آزاد کالاها، خدمات، نیروی کار، سرمایه و ایجاد بازار واحد، به لحاظ اقتصادی، کسی خارجی نیست و همه در بازار مساوی هستند. در جهانی که به‌سوی یکپارچه شدن به پیش می‌رود، سازمان‌ها با چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی روبه‌رو هستند. این روند به‌همراه تحولات تکنولوژیک، وضعیت متفاوتی را نسبت به گذشته ایجاد کرده است.

در جهان جدید، چارچوب‌ها تغییر کرده‌اند و بسیاری از فرضیات قدیمی دیگر کاربرد ندارند. رقابت و انتخاب گسترده شده‌اند و خصوصی‌سازی، آزادسازی و مقررات‌زدائی، تبدیل به مفاهیمی جهانی شده‌اند در حال حاضر، معدود سازمان‌هائی هستند که به اتکاء خود می‌توانند نیازهای مشتریان را برطرف کنند. اتصال ارتباط در زنجیره عرضه، هم توسط مشتریان و هم عرضه‌کنندگان دنبال می‌شود. سازمان‌ها با تمرکز، تقسیم بازار و اولویت‌بندی آن فعالیت‌های اساسی را برای استفاده از نقاط قوت خود برای ورود به اتحادیه‌ها و موافقتنامه‌ها، تعریف می‌کنند.

دامنه تنوع و طبیعت متحول محیط جهانی، دوره جدیدی را برای سازمان‌ها ایجاد کرده است. با انتقال از یک دوره به دوره دیگر، مشاهده می‌شود که جهانی شدن فقط یکی از نیازهای خارجی و فشارهائی است که مدیریت با آن مواجه است. دیگر مسائلی که مدیریت با آن مواجه است، عبارتند از:

۱) ظهور منابع انسانی به‌عنوان عامل حیاتی موفقیت.

۲) مهار توانائی‌های بالقوه انسانی.

۳) مشتریان خواهان خدمت بیشتر و بهتر.

۴) افزایش‌نمائی در نرخ تغییر.

۵) دل‌مشغولی برای مسائل محیط زیست.

۶) سرعت انتقال و پردازش اطلاعات.

۷) بازتر شدن بازارها.

۸) جهانی شدن کسب و کار.

۹) همکاری‌های منطقه‌ای میان دولت‌ها.

۱۰) کاربرد فن‌‌آوری.

۱۱) روندهای جمعیتی.

۱۲) تغییر انتظارات.

۱۳) نگرانی نسبت به ارزش‌ها.

۱۴) تطبیق نیازهای کارکنان و سازمان با یکدیگر.

۱۵) ایجاد تنوع.

۱۶) معرفی چشم‌اندازها و مأموریت‌های مشخص.

تغییرات سازمانی در عصر حاضر روندهای مورد بحث در سازمان‌ها، تغییراتی را ایجاد کرده است.

● چالش‌های سازمانی در دهه‌های آینده

در دهه‌های اخیر، در جهان تحولاتی رخ داده و در حال تداوم و تکمیل است. این دگرگونی‌ها، محیط فعالیت‌های سازمان‌ها را تغییر داده و سازمان‌ها را برای بقا و رشد با چالش‌های جدید مواجه کرده است. چالش‌های موجود و در حال ظهور عبارتند از:

۱) چالش‌های ناشی از تغییر پارادایم: در فیزیک نیوتنی، علم با قطعیت همراه بوده و قابل کمی کردن است. علت، در پدیده‌های علمی معلوم و روشن است. تفکر، خطی و آینده قابل کنترل است. با ظهور علم گوانتوم، پیش‌بینی با اطمینان کامل ممکن نیست. آشوب جزئی از وضعیت محیط است. علوم جدید روش و شکل فهمیدن، طراحی، هدایت و مدیریت سازمان‌ها را تغییر داده است. در پارادایم جدید، جهان غیز خطی است، پیچیدگی پویا وجود دارد و آشوب نوعی نظم تلقی می‌شود.

۲) چالش‌های ناشی از جهانی شدن: امروزه اکثر تولیدکنندگان بزرگ، کالاهای خود را در سراسر جهان می‌فروشند. برخی از آنان مثل کوکاکولا در خارج از کشور خود، درآمد بیشتری دارند. جهانی شدن نیروهای اقتصادی و اجتماعی، ارزش‌ها و فرصت‌ها را هم‌گرا می‌سازد. (پان دیتس) ابراز می‌دارد که: جهانی شدن ریشه تغییر در دهه ۱۹۲۰ و بعد از آن است، به‌واسطه آن زندگی مردم شبیه‌تر می‌شود و زبان انگلیسی به زبان جهانی رسانه‌ها، کامپیوتر و کسب و کار تبدیل می‌گردد. به لحاظ اقتصادی، پنج عامل در ایجاد بازار واحد جهانی مؤثر بوده است که عبارتند از:

الف) منابع فراوان انرژی.

ب) رقابتی کردن شرکت‌های جهانی.

ج) ارتباطات جهانی که با فن‌آوری فیبرنوری، ماهواره و فن‌آوری رایانه‌ای تقویت شده است.

د) رشد تجارت آزاد میان ملل.

ه) دسترسی به خدمات مالی در سراسر جهان.

در این چالش‌ها سازمان‌ها برای حضور در جامعه جهانی، دارای انگیزه‌های گوناگون هستند.▪مهم‌ترین انگیزه‌ها عبارتند از:

الف) توانائی کسب درآمد بیشتر با استفاده از فن‌آوری موجود.

ب) دسترسی به فن‌آوری فرامرزی، مهارت‌ها، دانش، سرمایه، نیروی انسانی و منابع طبیعی سایر کشورها.

ج) افزایش مشتریان.

د) افزایش امکان جبران کمبود فصلی مشتری در داخل کشور.

ه) افزایش سیکل حیات خدمات و کالاها.

و) کاهش زمان عرضه کالاها و کاهش هزینه‌های محل.

ز) فرصت‌های کسب سود بالا با استفاده از بازده ناشی از مقیاس در تولید، پشتیبانی و بازاریابی.

ح۰ فرصت‌های کسب اعتبار. در حال حاضر، جهانی شدن فشار زیادی را بر سازمان‌ها تحمیل کرده است. ۲۵ درصد از شرکت‌های منتخب مجله معروف (فورچون) هر ده سال ناپدید می‌شوند. بازارها سریعاً تغییر می‌کنند. مشتریان به‌دنبال استانداردهای جدید عملکرد در کیفیت تنوع، سفارش ساخت، راحتی، زمان و نوآوری هستند. تغییر مداوم مستقل، وجود موج‌های جهانی و سیکل‌های کوتاه حیات کالا، فشار برای اتحادیه‌ها و شرکت‌های جهانی را زیاد کرده است. موافقت‌نامه‌های تجاری منطق‌های، فشار رقابت را تشدید کرده است. اتحادیه اروپا، اتحادیه‌های آمریکای شمالی و... نمونه‌هائی از این توافق هستند. جهانی شدن، چالش‌هائی را برای سازمان‌ها ایجاد کرده است، از جمله تغییر در مکان بازار جهانی و حذف مرزهای تجاری، تغییر در استانداردهای کیفیت، ایجاد حساسیت نسبت به موضوع‌های میان فرهنگی، تفاوت‌های فرهنگی توجه به پاره فرهنگ‌ها.

۳)چالش‌های تغییر فن‌آوری: جهت‌گیری توسعه فن‌آوری به‌سوی هوش مصنوعی، سیستم‌های خبره، روبات‌ها، ارتباطات دوربرد، فرا انتقال‌دهنده‌ها، فن‌آوری زیستی و فن‌آوری اطلاعاتی است. این جهت‌گیری چالش‌هائی را برای سازمان‌ها ایجاد کرده است. از جمله تغییر ماهیت کار مدیریتی، حذف کنترل و بازرسی، کاهش وابستگی سازمانی کارکنان و تطبیق و سازگاری کارکنان با تغییرات فن‌آوری.

۴) فشارهای محیطی و اکولوژیکی: آلودگی محیطی زیاد شده و زندگی انسان‌ها را به خطر انداخته است. در حال حاضر فشار بر سازمان‌ها برای رعایت مسائل زیست‌محیطی در حال افزایش است و نهضت‌های مردمی و اجتماعی برای حفاظت از محیط زیست تشکیل شده است.

۵) چالش‌های عصر دانش: در حال حاضر در عصر دانش به‌سر می‌بریم، اقتصاد جدید عبارتست از داد و ستد دانش. دانش موجب فراهم شدن سرمایه شده و پایه‌های قدرت فردی و سازمانی را تشکیل می‌دهد. اطلاعات موجود، هر سه یا چهار سال دو برابر می‌شود. قدرت تفکر به‌عنوان باارزش‌ترین دارائی سازمان‌ها تلقی می‌شود. سازمان‌ها به‌طور فزاینده به دانش، نوآوری، مهارت‌های مدیریتی، فن‌آوری اطلاعات درباره مشتریان و تأمین‌کنندگان وابسته می‌شوند. این دانش تعیین‌کننده وضعیت رقابتی در بازار است. در حال حاضر، بزرگ‌ترین چالش مدیران، علاوه بر ایجاد سرمایه دانشی، توزیع مجدد آن است. دانش به‌عنوان مهم‌ترین منبع سازمان‌ها، توجه مدیران را به‌خود جلب کرده است. دانش برای ارتقاء قابلیت کارکنان، بهبود کالاها و خدمات و ایجاد عملکرد بالاتر لازم است. هر منبعی با استفاده شدن مستهلک و منسوخ می‌شود، اما دانش هر چه بیشتر مورد استفاده قرار گیرد افزایش می‌یابد و غنی‌تر می‌شود.

۶) تلاطم اجتماعی: تحولات اجتماعی سریع شده است. فروپاشی شوروی انتقال اقتصاد با برنامه‌ریزی متمرکز به سمت اقتصاد باز، شیوع بیماری‌های خاص مثل ایدز تهدید سلامتی روابط انسان‌ها، افزایش شهرنشینی، تغییر شیوه‌های زندگی، روابط اجتماعی، ظهور مسائل امنیتی جدید و... سرعت تحولات اجتماعی را افزایش داده است. تحولات سریع اجتماعی، چالش‌هائی را برای سازمان‌ها در تصدیق نیازهای در حال ظهور جوامع و پاسخ مناسب این تحولات را ایجاد کرده است.

۷) چالش‌های تغییر محیط کار: در دوران معاصر، چهار نیروی عمده در تغییر محیط کار مؤثر بوده است که عبارتند از:

فن‌آوری اطلاعات و سازمان‌های اطلاعاتی: تافلر می‌گوید که جهان پیشرفته، نمی‌تواند برای سی ثانیه بدون فن‌آوری اطلاعات اداره شود. در عصر حاضر پیشرفت تکنولوژی بسیار سریع شده است. کاربرد فن‌آوری اطلاعات در کسب و کار، شیوه‌های کار را تغییر داده است. کاربرد هوش مصنوعی زیاد شده و پویائی مشاغل را زیاد کرده است. در این‌دوره، یادگیری قلب فعالیت بهره‌وری است. در واقع یادگیری شکل جدید کار کردن است. قلب عصر اطلاعات، شبکه است که اطلاعات را سریع و در زمان مناسب مناسب آماده می‌کند. مشکل بزرگ در این زمینه سرعت انتقال است. شبکه اینترنت و اطلاعات مربوط به آن، به‌همراه فن‌آوری‌های مخابراتی، نسبت به سایر فن‌آوری‌ها با شتاب زیادتری رشد می‌کند. شبکه کامپیوتری در آینده به‌صورت یک سیستم عصبی جهانی تکمیل می‌شود. مرزبندی‌های اختصاصی سیاسی در حال دستیابی به یک اتفاق نظر الکترونیکی هستند که این موضوع برای قدرت‌های سنتی ناشناخته است. اینترنت نسبت به فن‌آوری‌های دیگر متعهد شده است که برای کلیه افراد، چه فقیر و چه غنی، دستیابی یکسانی را فراهم آورد و استفاده از آن را هر چه بیشتر تسهیل کند.

ساختار و اندازه سازمان: به‌تدریج سازمان‌های بیشتری به این واقعیت پی می‌برند که منبع کلیدی کسب و کار، سرمایه و تجهیزات نیست، بلکه دانش، اطلاعات و ایده‌هاست. لذا سازمان‌ها به تجدید ساختار، ایجاد سازمان‌های یکپارچه، شبکه‌های جهانی و سازمان مرکزی کوچک‌تر روی می‌آورند. در کل، ساختار سازمان‌ها به‌سوی مجازی شدن عدم تمرکز، یکپارچه و منعطف شدن در حال تغییر هستند. در آینده از تغییر سازمانی، به‌عنوان ابزار یادگیری افزایش خواهد یافت. ایجاد ثبات در تغییر سازمانی از چالش‌های آینده سازمان است.

جنبش مدیریت کیفیت جامع: توانائی جذب و حفظ مشتریان با تأمین نیازهای آنها و ارائه کالا و خدمات با کیفیت بالا، محور فعالیت تمام سازمان‌ها است. در بازار جهانی، کیفیت در سطح جهانی تعریف و تعیین می‌شود. مشتریان حق انتخاب دارند و کیفیت مهم است. مزیت رقابتی از نوآوری مداوم و فزاینده و پالایش ایده‌های متنوع پراکنده در سراسر سازمان به‌دست می‌آید.

تنوع و تحرک‌پذیری نیروی کار: جابه‌جائی نیروی کار در مرزها زیاد شده است. در سال ۲۰۰۱ میلادی حدود ۲۵ درصد نیروی کار ایالات متحده آمریکا خارجی بوده‌اند. شکاف بین عرضه و تقاضای نیروی کار، این وضعیت را ایجاد کرده است. ویلیام جانسون در یک مطالعه چهار کاربرد عمده جابه‌جائی نیروی کار با فرهنگ‌های متنوع را مطرح می‌کند:

الف) تجدید اسکان: بخشی از نیروی کار، به‌خصوص جوانان و تحصیل‌کردگان به شهرهای دیگر جهان نقل مکان می‌کنند.

ب) رقابت برای نیروی کار: در کشورهای صنعتی، رقابت برای جذب نیروی کار خارجی زیاد شده است.

ج) بهبود بهره‌وری: در کشورهائی که جذب نیروی کار خارجی کم است، بهره‌وری نیروی کار را ارتقاء می‌دهند، مثل ژاپن و سوئد.

د) استاندارد کردن: در سراسر جهان، حقوق و مزایا، شرایط کار و تعطیلات در حال استاندارد شدن است. در آینده سازمان‌ها به لحاظ فرهنگی، سنتی، جنسی و توانائی با تنوع زیاد نیروی کار مواجه هستند. چالش آینده سازمان‌ها آن است که چگونه از این تفاوت‌ها به‌عنوان دارائی استفاده کنند. علاوه بر موارد پیش گفته، چالش‌های دیگری نیز در آینده فراروی سازمان‌ها و مدیران قرار خواهند داشت. این چالش‌ها نسبت به چالش‌های فوق از اهمیت کمتری برخوردارند. اما در عین حال می‌توانند در موفقیت یا شکست یک سازمان، نقشی اساسی و عمده را ایفا کنند.

▪ این چالش‌ها عبارتند از:

ـ شکوفائی نیروی کار: بسیاری از سازمان‌ها نیروی کار بیکار سایر سازمان‌ها را به‌طور موقت به‌کار می‌گیرند. این امر انعطاف‌پذیری این سازمان‌ها را افزایش می‌دهد و از دانش انباشه کارکنان نیز استفاده می‌کند. این وضعیت همانند شرایطی است که در آن یک بازیکن فوتبال که در تیم خود ذخیره بوده و از استعدادهای وی استفاده نمی‌شود، به‌طور فرضی و برای مدت زمان مشخصی راهی تیم دیگری می‌شود تا در آنجا بتواند خود را نشان دهد.

تغییر انتظارات مشتریان: در حال حاضر، تنوع و کیفیت کالاها و خدمات مورد نیاز مشتریان افزایش یافته است و مشتریان براساس شرایط زیر بهترین انتخاب را می‌خواهند.

۱) هزینه

۲) کیفیت

۳) زمان

۴) خدمات جنبی

۵) نوآوری

۶) امکان سفارش.

▪ تغییر انتظارات کارکنان: کارکنان به‌دنبال مهارت‌های نو، نقش‌های جدیدتر و انتظارات شغلی جدید هستند و سازمان‌ها باید به آن بیندیشند. این مهارت‌های جدید شامل مهارت‌های تشخیص مسئله، مهارت‌های حل مسئله و مهارت ایجاد ارتباط بین تشخیص‌دهندگان و حل‌کنندگان است.

▪ نقش‌های جدیدتر: پیتر دراکر می‌گوید: ترکیب نیروی کار در آینده از نیروی کار فیزیکی به نیروی کار دانشی تغییر می‌یابد. نیروی کار در تمام سطوح به مهارت و دانش بالا نیاز دارد. این نیروی کار به‌تدریج به‌عنوان حیاتی‌ترین سرمایه انسان‌ها مطرح می‌شود.

▪ انتظارات جدیدتر: نیروی کار به‌دنبال چالشی بودن و حل مسائل جدید و مشکل است و می‌خواهد آزادتر باشد تا کشف و نوآوری کند و خلاق باشد. آنان به انعطاف‌پذیری، پاسخ‌گوئی و مسئولیت‌پذیری نیاز دارند، آنان می‌خواهند با مدیرانی کار کنند که آنها را توانمندتر سازد، به آنها توجه کنند و آنها را به اوج برسانند. سازمان‌ها باید ساختاری ایجاد کنند و در آن کارگران دانشی بتوانند دانش خود را به‌کار برند. امکان گفتگو میان کارگران و تماس آنها با کارگران دیگر را فراهم سازند. این تعامل بین کارکنان دانشی به بهبود ایده‌ها و رشد بیشتر نیروها منجر می‌شود.

نتیجه‌گیری:

در قرن ۲۱، تغییراتی رخ می‌دهد که تمام شئون زندگی بشر را در بر می‌گیرد و مدیریت و سازمان را با چالش مواجه می‌کند. به‌طور کلی این تغییرات عبارتند از:

گذر از جامعه صنعتی به اطلاعاتی.

گذر از فن‌آوری پیشرفته به فن‌آوری فوق مدرن.

گذر از دموکراسی نمایندگی به دموکراسی مشارکتی.

گذر از ساختارهای سلسله مراتبی به ساختارهای شبکه‌ای.

گذر از اقتصاد ملی و کشوری به اقتصاد جهانی

گذر از کوتاه‌مدت نگری به بلندمدت نگری

گذر از تمرکزگرائی به تمرکززدائی.

گذر از حمایت‌های نهادی به خوداتکائی

گذر از سرمایه فیزیکی به سرمایه دانشی

تغییر دسته‌بندی کشورها از غرب / شرق به شمال / جنوب

حمیدرضا رضائی

مهدی صانعی

منبع: سایت اینترنتی آینده‌نگر

  • ۰
  • ۰

در این راستا فردریک فروبل آلمانی سیستمی از بازیهای آموزشی را برای کودکان ابداع کرد و برای نخستین بار کودکستانی را در سال 1837 در بلانکبرک آلمان  بنا نهاد و در سال 1855 اولین کودکستان در آمریکا توسط کارل شورز تاسیس شد.

در نیم قرن اخیر ، آموزش و پرورش پیش دبستانی (کودکستان –مهدکودک )در کشور ما ضرورت پیدا کرد و از سال 1298 در تهران و بعضی از کشورهای دیگر مانند ایران کودکستانهایی تاسیس شد و می توان گفت اولین کودکستان ایران در سال 1303 در شهر تبریز در محله صفی بازار توسط جبار باغچه بان به نام باغچه اطفال تاسیس شد[3] . 

در سال 1307 در شیراز تاسیس شد و مخصوص کودکان مرفه بود و اولین امتیازی که از طرف وزارت معارف و اوقاف صنایع مستطرفه برای تاسیس کودکستان ها صادر شد و به نام خانم برسابه هوسپیان در تاریخ 31/4/1310 بود و این سال سرآغاز جدیدی درتاریخ آموزش های پیش دبستانی در ایران بود که مخصوص کودکان 7-4 سال بود که در سال 1335 طبق آئین نامه ای سن کودکان 6-3 سال قید شد و تا سال 1322 کودکستان در ایران وجود داشته است و تا سال 1371 تعداد آنها به 4114 باب رسید و در کشور بنین نیز دوره دو ساله پیش از دبستان که کودک از سن 3 سالگی شروع می کند و تا سن 5 سالگی ادامه می یابد در این دوره مطابق علاقه و استعدادش تحصیل می کند[4].
آموزش و پرورش در مرحله پیش از دبستان از دیر باز در کشور ، بعنوان یک مرحله آموزش مطرح بوده است . یعنی از همان زمان که برنامه ریزی در امر تعلیم و تربیت کودکان در دوره دبستان به طور جدی مورد توجه قرار گرفته مساله تعلیم و تربیت کودکان در سالهای اولیه پیش از دبستان که باید آن را سالهای سازندگی و تشکیل دهنده بسیاری از صفات و خصوصیات کودک نامید نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است با توجه به اینکه انسان اولین ارتباط اجتماعی خود را با محیط اطرافش از دوران طفولیت آغاز می کند و اولین درسهای زندگی فردی و اجتماعی را در این سن می آموزد . لذا این سن ضرورت توجه بیشتر را می طلبد و هویدا است ذهن کودک همانند زمین مساعدی است که تاکنون کشتی در آن صورت نگرفته و بذری افشانده نشده است . بنابراین در چنین زمین مساعدی هر بذری که افکنده شود پاسخ می دهد و زمینه رشد  آن با توجه به توانایی هایش فراهم می شود و حاصل این بذر تا پایان عمر در مزرعه ذهن کودک باقی می ماند و فرد از آن تاثیر می پذیرد و بر اساس آن عمل می کند و تغییر بنیادی آن بسیار مشکل و در مواردی غیر ممکن است . بنابراین برای اینکه کودک در مسیر صحیح تربیتی قرار گیرد باید آموزش او را از همان دوران کودکی آغاز کرد لیکن رشد روزافزون صنعت و جامعه صنعتی و تنگناهای اقتصادی موجب شده تا آنچنان که باید و شاید مسئولان با این موضوع برخورد جدی ننمایند . نگاهی گذرا به تغییر و تحولات آموزش و پرورش پیش از دبستان در طول بیش از نیم قرن گذشته نشانگر این است که وجهه نظرهای شخصی در این امر بیش از حقایق علمی و عینی و مسلم و غیر قابل انکار موثر بوده است . 
در طول تاریخ نگرش اندیشمندان درباره مقام محیط و جایگاه آموزش کودکان متفاوت بوده است . زمانی کودک مینیاتور افراد بزرگسال تلقی می شده و زمانی دیگر این اندیشه رواج داشته که کودک یک بزرگسال کوچک نیست بلکه به خودی خود اهمیت و ارزش دارد و از این رو باید نیازهای او را دریافت و در جهت ارضای آنها کوشیده ولی آنچه مهم است این است که آموزش و پرورش در دوره های پیش از دبستان خود مرحله ای است که برای رشد قوای جسمانی ، ذهنی ، عاطفی ، اعتقادی و اجتماعی کودک ضرورت دارد و از این می خواهیم بررسی نماییم که آیا دوره پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد؟ 
اهمیت و ضرورت موضوع
اهمیت آموزش در دوران کودکی از دو جنبه مورد نظر است یکی حساسیت و سهولت اثر پذیری کودکان از محیط های آموزشی و دیگری دوام تاثیرات عمیق یادگیری ها در این دوران . 
و اهمیت این نوع آموزش در دوران اولیه کودکی به حدی محسوس و شایان توجه است که در آیات ، احادیث ، پژوهشهای علمی و برنامه های آموزشی مراکز پیش دبستانی کاملاً هویدا است و جان آموس کمینوس معتقد است که آموزش و پرورش در سالهای اولیه کودکی به بهترین وجه صورت می گیرد و تنها در صورت برخورداری از چنین آموزشی ، موقعیت های بعدی امکان پذیر است . 
از آنجا که بین رشد هوشی و تجارب اولیه کودکان رابطه وجود دارد مثلاً بنجامین بلوم معتقد است که حدود 50% از رشد هوشی بین زمان تولد تا 4 سالگی ، حدود 30%‌ ، بین سنین 4 تا 8 سالگی و 20% باقی مانده بین 8 تا 17 سالگی شکل می گیرد و لذا بایستی به دوران کودکی توجه خاص مبذول داشت پرواضح است که وجود مراکزی برای آموزش در سنین اولیه 6-3 سالگی با توجه به اهمیت آن در مراحل بعدی آموزش ضروری است و برطرف نمودن نیازهای فردی کودکان نیز از نقطه نظر حسی ، حرکتی ، عقلی ، اجتماعی وجود این مراحل را الزامی می کند . 
در مطالعه حاضر سعی بر آن است که تاثیر گذرانیدن دوره پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول دبستان مورد بررسی قرار گیرد اما از آنجائیکه پیشرفت تحصیلی متاثر از عوامل فردی و خانوادگی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی است . لذا در حد توان تاثیر متغیرهای دیگری در کنار گذراندن دوره پیش دبستانی مورد بررسی قرار گرفته است . 
از این رو هدف کلی از این تحقیق بررسی رابطه بین متغیر گذراندن دوره پیش دبستانی و ویژگی های هوش ، آموزش ، خانواده دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال اول است . 
با توجه به اهمیت مسئله یکی از تکالیف اساسی ما آن است که بر کیفیت و ثمربخشی عمومی که دوره پیش دبستانی و دبستانی مهم ترین بخش آن است تاکید می کنیم . 
اگر به این مسئله نیز توجه کنیم که اکثریت بزرگی از کودکان دوره پیش دبستانی و دبستانی ما متعلق به گروه های محروم تر فرهنگی – اجتماعی هستند . ضرورت بهسازی و تحول آن در آموزش و پرورش و برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی کودکان دیگر ندارد لیکن باید عمدتاً بر کاهش نکات فرهنگی بین گروههای مختلف اجتماعی جذب کلیه کودکان پنج ساله محروم برای گذراندن یک تا دو سال دوره آمادگی و آموزش مهارت های اساسی و زبان آموزی و مفاهیم اولیه پایه ای ارتباط و همکاری مستمر مدرسه با خانواده های این کودکان و بهینه سازی فرهنگی و اجتماعی آنان مبتنی باشد . 
کودکان خانواده های محروم غالباً تجارب کافی و مناسب عاطفی و زبانی و شناختی و اجتماعی برای موقعیت در دبستان را ندارد .برنامه ریزی علمی با توجه به اینکه هنوز کودکستانها جای واقعی خود را در جامعه نیافته اند و دولت نیز قصد دارد که دوره آمادگی را اجباری کند و یقیناً این تصمیم باعث بالارفتن هزینه ها خواهد شد و کودکان که از سن شش سالگی واجب التعلیم می شوند و بایستی وارد کلاس اول دبستان شوند از سن پنج سالگی بطور اجباری وارد کودکستانها می شوند و از سن پنج سالگی تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند . 
این تحقیق بر آن است که نشان دهد که بین کودکانی که دوره آمادگی را طی کرده اند از نظر : 
الف) وظایف و هدف های مربوط به مهارت های خودیاری شخص 
ب) هدف ها و وظایف مربوط به دریافت تصور صحیح از خود 
ج) وظایف و هدف های ارتباط اجتماعی 
د) وظایف و هدف های مربوط به رشد زبان 
ه) آشنایی با طبیعت و مواد 
و) وظایف و هدف های آموزشی و آمادگی برای یادگیری . 
با کودکانی که دوره آمادگی را طی نکرده اند تفاوتی وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد رابطه مستقیم یا معکوس دارد . 
ویژگی های رشد در کودکان پنج تا شش ساله 
دوره یک یا دو ساله آمادگی می تواند این کمبود ها را تا حد زیادی جبران کند ایجاد فرصت های مناسب تربیتی و اجتماعی در سالهای پنجم و ششم زندگی این کودکان می تواند نهایتاً به شکستن دوره عیوب فرهنگی کمک می کند . این فرصتها موجب می شود که کودکان با بهره گیری از موقعیت هایی در جریان آموزش خود به دست می آورند ، تلقی ها و دیدگاه های مثبتی درباره زندکی روزمره و فعالیت های خویش در مدرسه پیدا کنند . 
تحقیقات نشان داده است که اگر بخواهیم افرادی خلاق ، نوآور و سازنده تربیت کنیم باید از نخستین سالهای زندگی آغاز کنیم وگرنه به افرادی تعلیم آموزش خواهیم داد که دانسته های نسل های پیش را تکرار می کنند . 
همانطور که از عنوان تحقیق بر می آید هدف به دست آوردن اطلاعات در زمینه دوره آمادگی را بر پیشرفت تحصیلی مورد بررسی قرار دهد و اینکه شاید بیشترین ضرورت اجرای این تحقیق این است که بتوان برای این مسئله که منظور کردن دوره کودکستان در برنامه تحقیق این است که بتوان برای این مسئله که منظور کردن دوره کودکستان در برنامه رسمی تا چه اندازه ای ضروری است ، پاسخی یافت . برخی از کارشناسان تعلیم تربیت بر این اعتقاد هستند که آموزش یک یا دوساله قبل از دبستان در توسعه خزانه لغوی کودکان با ایجاد مفاهیم اساسی و قدرت بیان بسیار موثر است و کسب این فضیلت ها یعنی فصاحت نسبی در کلام و استعمال سریح مجموعه وسیعی از لغات این کودکان را به هنگام ورود به مدارس ابتدایی نیست به هم کلاسی هایشان از این مزیت برخوردار نبوده اند در مقامی ممتاز قرار می دهند. 
این امتیاز احتمالاً تا آخر سالهای تحصیل حفظ خواهند شد. لذا ما با اجرای این تحقیق مسئله را در قالب علمی مورد بررسی قرار داده و به صحت و سقم آن پی خواهیم برد. 
با گسترش روان شناسی خصوصاً روان شناسی کودک، مسئله آموزش های قبل از دبستان و تاثیر آن بر رشد ذهنی و پیشرفت تحصیلی مورد توجه جدی دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گرفته است که ظهور فراتری تحت عنوان کودکستان و تشکیل دوره آمادگی یک ساله و مهد کودک از نتایج این توجه بوده است. 
تغییرات فرهنگی و اجتماعی پیدایش نیازهای جدید نظام آموزشی کشور متحول ساخته است. 
آموزش و پرورش پیش دبستانی نیز به موازات تغییرات فرهنگی و اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور دست خوش دگرگونی گردیده است تا آنجا که زمانی آموزش وپ رورش پیش دبستانی آنقدر کم اهمیت تلقی می گردد که تحت تاثیر سلیقه های شخصی قرار بگیرد و گاهی موضوع گسترش زبان آموزی در مناطق دوزبانه کشورمان به حدی مورد توجه قرار می گیرد که آموزش قبل از دبستان هسته اصلی برنامه آموزش ابتدایی را تشکیل می دهد.
اگرچه دوره آمادگی و بطورکلی مراکز پیش دبستانی نقش بسزایی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشته است به دلیل محدودیت های اقتصادی و اجتماعی نیروی انسانی و کمبود مکان و افزایش رشد جمعیت واجب التعلیم و ثبت نام کنندگان در پایه اول ابتدایی این نظام آموزشی نتوانسته است فراگیر شود نتایج  حاصله به دست اندرکاران آموزش و پرورش در امر سرمایه گذاری بیشتر و توسعه این گونه دوره های آموزشی کمک خواهد کرد. 
از اهداف مهم هر نظام آموزشی پیشرفت تحصیلی بیشتر و کم کردن اثرات افت تحصیلی است . 
اگر این مراکز مثمر ثمر باشند می توان از آنها به عنوان یار و یاور آموزش وپ رورش در جهت پیشبرد و اهداف نظام آموزشی یاد کرد . در غیر این صورت آنها را از میان بردارند و عمر کودکان را به نحوی تلف نکنند و همچنین از به هدر رفتن این همه هزینه و امکانات جلوگیری شود. 
اهداف تحقیق 
هدف: بررسی تاثیر آموزشهای پیش دبستانی بر میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول ابتدائی 
اینکه آیا وجود این دوره لازم و ضروری است و می بایست سرمایه گذاری بیشتر کرد یا آن را متوقف ساخت خصوصاً اینکه اکنون دولت قصد گسترش این دوره را دارد. آیا این امر در راستای تحقق اهداف آموزش و پرورش است ؟ و بدین طریق فرزندان این مرز و بوم بهتر می توانند به اهداف آموزش و پرورش برسند. 
پس می توان هدف را به شرح ذیل نام برد: 
بررسی تاثیر مراکز پیش دبستانی بر معدل درسی دانش آموزان. 
فرضیه تحقیق 
1- بین آموزش پیش دبستانی و آمادگی کودکان به فراگیری بیشتر مفاهیم در سال اول ابتدائی رابطه وجود دارد . 
2- آموزش و پرورش، پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد.   
تعریف متغیرها 
1- پیش دبستانی: 
یک واحد تدبیر است که بوسیله یا با اجاره وزارت آموزش و پرورش برای تربیت کودکانی که در پیش دبستانی از ورود به دبستان هستند تاسیس می شوند. 
2- آموزش پیش دبستانی: 
فراهم کردن محیط و فرصت های برابر برای کمک به رشد جسمی، ذهنی، عاطفی شخص و پرورش توانائیها و استعدادهای کودکان و تقویت قوای جسمی آنها برای آماده شدن آنها برای تحصیل در دوره ابتدائی و همچنین آماده کردن برای یادگیری بیشتر و آسانتر مفاهیم آموزشی . 
3-عملکرد تحصیلی: 
منظور از عملکرد تحصیلی دانش آموز نمراتی است که دانش آموز در امتحانات خردادماه بدست می آورند. 
لزوم برداشتی نو و دیدی تازه 
به هر حال وقت آن رسیده است که موضوع تعلیم و تربیت ،‌ با همه ابعاد و جوانب گوناگون آن با دیدی تازه و فارغ از پیشه آوریها و افکار و روشهای قبول شده رسمی بررسی شود ، که هدفهای عمده تعلیم و تربیت از وظایفی که مدرسه برای خود قائل شده است تجاوز می کند و به همان نحو آنچه که نام سواد یا آموختن بدان گذاشته اند نیز فقط جنبه ای از پدیدة چند جانبی تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد . همه موافقت دارند که هدف نهائی و اصلی ،‌تعلیم و تربیت انسان است با همة ابعاد گوناگون آن رسالت تعلیم و تربیت ،‌ پروراندن انسان پرسش جوئی است که          می خواهد از قیدهای بیشمار و گوناگون وجودی اش رها گردد . راه تکامل همه جانبة خود را هموار سازد . به رموز موقع خردی و اجتماعی خود دو دنیای متغیری که در آن زندگی می کنند تا آنجا که ممکن است آشنا شود . با دنیا و انسانهایش مرتبط گردد ، زندگی دهد ، زندگی کند و زندگی خود و دیگران را با عشق و دانش شکوفائی سازد تعلیم و تربیت جمع پدیده ها و فعالیتهائی است که انسان را در این هزار گرد خلاق یاری می کند . بدو اجازه می دهد تا دنیا را روشن تر و آگاهانه تر بیند و هنر دیدن و عشق ورزیدن و آفریدن ، هنر بودن و زیستن را به او می آموزد و از آنجا که هیچکس جز خود او نمی تواند چنین هدفهائی را تأمین سازد انسان هم یگانه هدف اصلی تعلیم و تربیت است و هم یگانه وسیله آن و نیز با تعلیم و تربیت است که بین این وسیله و هدف ارتباطی متقابل و تأثیر پذیر بوجود آورد تا این دو هیچگاه جدا از یکدیگر جلوه نکنند . 
5- آموزش و پرورش قبل از دبستان در ایران 
پیدایش ، پذیرش و رشد بسیاری از مراکز پیش دبستان در کشورهای مختلف در نتیجه نیازهای گوناگون افراد جامعه ، رشد صنعتی ، حضور مادران در کارگاههای تولیدی فقر فرهنگی ، تبدیل خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای ، عدم آگاهی والدین به روشهای تربیتی کودک که سبب به وجود آمدن دشواریهای جدید در درون خانواده ها می شود ، صورت گرفته است . در کشور ما نیز کم و بیش این تغییرات سبب شده برای حل مشکلات خانواده ها و جلوگیری از مشکلات تربیتی کودکان خردسال مراکز آموزشی و مراقبتی خاصی تشکیل شود . 
بنابراین آموزش و پرورش پیش از دبستان در کشور ما نیز در نتیجه نیازی اجتماعی و اقتصادی شکل گرفته و امروز با توجه به تحقیقات و نظریه های بسیاری از صاحبنظران امر آموزش و پرورش ، مسأله ضرورت آن مطرح شده و این آموزشها از شناخت و اهمیت روز افزونی بر خوردار گردیده است . 
از سال 1298 در تهران در بعضی از شهرهای ایران ، مسیولزهای مذهبی و اقلیتها کودکستانی را تأسیس کردند و در امر مراقبت از کودکان تلاشهایی ابتدیی داشتند . از جمله خانم مسروژیان در تهران و سپس خانم خانزاریان در تبریز کودکستانها و یا محلهایی برای نگهداری اطفال و کودکان دایر کردند که اکثر آنها مربوط به خانواده های اقلیتهای مذهبی بودند . 
اولین کودکستان در ایران در سال 1303 در شهر تبریز در محله صفی بازار توسط صبار باغچه بان به نام باغچه اطفال تأسیس شد وی در سال 1307 شمسی نیز کودکستان دیگری تأسیس کرد . البته کودکان خانواده های مرفه به خصوص کارمندان عالی رتبه به کودکستان مزبور می رفتند و بازیها و مراقبتهای گروهی را تجربه می کردند . با استقبالی که از این کودکستانها به عمل آمد ، طی مدت کوتاهی در تهران ، 
پاره ای از شهرهای بزرگ از اسلوی بخش خصوصی کودکستانهایی افتتاح شد که با برنامه های ساده ای از قبیل بازیهای مرسوم آمزش مقدماتی ، خواندن و نوشتن ، نقاشی ، عروسک بازی و ... در جلب رضایت خانواده ها تلاش می کردند . 
در 27 بهمن ماه 1303 ، شورای عالی فرهنگی ، آئین نامه مکتب خانه را که فقط در تهران قابل اجرا بود ، تصویب کرد . در سال بعد یعنی از 29 فروردین سال 1304 نظامنامه مکاتب تهران بود . اگر چه همان طور که خواندید در سالهای قبل از این تاریخ کودکستانهایی در ایران افتتاح شده بود ، اما اولین امتیازی که از طرف وزارت معارف و اوقاف و صنایع متظرفه برای تأسیس کودکستانها صادر شد بنام خانم برسابه هوپیان در تاریخ 31/4/1310 بود خانم برسابه در یکی از کودکستانها در ایران به صورت پراکنده و خصوصی دوره کار آموزی دیده بود و سال 1310 سر آغاز جدیدی در تاریخ آموزش و پرورش پیش دبستانی بود و طی سالهای قبل از آن سازمانی برای ، آموزش پیش از دبستان به معنی امروزی وجود نداشت . 
اولین آئین نامه کودکستانها در سال 1312 به تصویب شورای عالی فرهنگی رسیده که در ماه اول آن ، سن اطفال مورد پذیرش در کودکستانها را 7 ـ 4 سال در نظر گرفته بود . در سال 1334 در وزارت فرهنگ اداره مستقلی برای کودکستانها به تصویب رسید که در آن سن کودکان بین 6ـ3 سال قید شده بود و در سال 1340 این اداره منحل شد و تمام کارهای مربوط به کودکستانها به اداره کل تعلیمات ابتدایی محمول گردید . لازم به ذکر است که در سال 1340 از سوی دولت تلاشهای بیشتری و مستمری برای ایجاد کودکستانها آغاز شد و با ایجاد کودکستانهایی در سایر شهرها ، کودکان خانواده های طبقه متوسط را زیر پوشش قرار داد . در این سال آموزش و پرورش پیش از دبستان از توجه و تحرک چشمگیر بخش خصوصی و دولتی برخوردار گردید و با نیازی که به امور تربیت مربی برای کودکستان و مهدهای کودک احساس شد ، و در این راه نیز تلاشهایی آغاز گردید . تأسیس شورای کتاب در سال 1341 و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1345 با هدف عمدة کوشش در راه بهبود کیفی کتابهای کودکان پیش از دبستان و دبستان نیز در افزایش توجه به آموزش کودکان سهم مؤثری داشته است . به هر حال تأسیس در سال 1322 در سراسر کشور فقط 7 کودکستان وجود داشت و از سال 1331ـ1322 یعنی در طول 9 سال تعداد به 74 و در سال 51ـ1350 به 431 افزایش یافت . 
در سال 1346 به منظور تربیت نیروی انسانی برای این گونه مراکز ، آموزشگاههای کودکیاری آغاز به کار کردند که البته اساسنامه و برنامه های دروس آموزشگاهی کودکیاری در سال 1345 به تصویب شورای عالی فرهنگی رسید و چند سال بعد نیز برخی از دانشکده های تربیتی رشتة مربی کودک و آموزش وپرورش پیش از دبستان را دایر نمودند که از آن جمله مدرسه عالی سفیران و دانشگاه ابوریحان تلاشهای مستمری در این جهت مبذول داشتند. 
در سال 1350 اداره کل تعلیمات ابتدایی به دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی تغییر نام داد و واحد کودکستانها مسئولیت طرح و برنامه ریزی آموزشی و پرورش پیش از دبستان را عهده دار شد. 
در سال 1354 ، با توجه به توسعه کودکستانها و تربیت مربی کودک ، دفتر برنامه ریزی آموزش ابتدایی به دفتر آموزش کودکستانی و ابتدایی تغییر نام یافت و بالاخره در سال 1359 در اداره کل و سپس در دفتر آموزش عمومی ادغام شد . هچنین در اینجا باید اشاره کرد که بر طریق آخرین آئین نامه کودکستانها که در سال 1349 به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید و اجازه تشکیل کلاسهای آمادگی ضمیمه دبستان را داده بود سن کودکان کودکستانی 6ـ3 سال تعیین شد . در سال 1353 وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامه ای اصلاحاتی در مواد آیین نامه مذکور صورت داد که براساس آن فقط کودکان 5 سال تمام حق ثبت در کلاسهای کودکستان را داشتند که تا به امروز ادامه دارد . 
صدور امتیاز تشکیل کلاسهای آمادگی برای نگهداری کودکان زیر سه سال و یا به صورت شبانه روزی وجود داشت که بنام پانسیون و مهد کودک خوانده می شدد و امتیاز این گونه مراکز را اتاق اصناف صادر می کرد. 
سازمان بهزیستی فعلی با اغلال سازمان زنان ، سازمان ملی رفاه خانواده، سازمان تربیتی ، شهرداری تهران ، انجمن ملی حمایت کودکان از سال 1359 شکل جدید به خود گرفت و از سالهای 1355 در امر نگهداری کودکان توجهات روز افزونی مبذول داشت . در راستای هدفهای جدید اجازه تأسیس پانسیونها و مهد کودک به عهده سازمان بهزیستی محول شده است. 
البته باید اضافه کرد که از سال 1354 در وزارتخانه های مختلف نیز مهدهای کودک دایر شد که ضوابط آنها از طرف سازمان زنان ایران اعلام شده بود . 
در سال 1356 نیز به منظور تشکیل مهد کودک و نگهداری کودکان زنان    مشاغل ، بودجه ای در کلیه وزارتخانه و سازمانهای دولتی پیش بینی شد و سازمان زنان مسئولیت تشکیل و نظارت بر آنها را بر عهده داشت که بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی و ادغام سازمان زنان این وظایف به عهده سازمان بهزیستی کنونی واگذار شد. 
در مرداد ماه 1358 هیأت وزیران جمهوری اسلامی ایران هر کارخانه ای و یا کارگاهی را که زنان کارگر آن حداقل صاحب ده کودک بودند ،‌موظف به تأسیس مهد کودک در آن واحد کرد و در سال 1366 نیز سازمان بهزیستی کشور به عنوان مرجع رسمی در امور نظارت بر اداره امور و برنامه ریزی مهدهای کودک به شورای عالی فرهنگی معرفی شد . هم اکنون انواع مهدهای کودک تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور اعم از مجتمعهای خدمات حمایتی ، مهدهای کودک مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی ، مهدهای کودک خصوصی ، مهدهای کودک خودکفا و مهدهای کودک وابسته به مؤسسات دولتی در سراسر کشور فعال هستند و به امر تعلیم و تربیت و نظارت کودکان پیش از دبستان اشتغال دارند . 
انواع  دوره های پیش دبستانی و ویژگیهای برنامه های آنها 
دوره های پیش از دبستان انواع مختلفی دارد وهر کدام از آنها ویژگیهای خاص و برنامه های متفاوت از همدیگر دارند . در اینجا هر کدام را به اختصار توضیح می دهیم:
1ـ مرکز مراقبت های خانگی : این عقیده که خانه اولین و مناسبترین مکان برای مراقبت  وآموزش کودکان محسوب می شود و والدین برای فرزندانشان در خانه برنامه هایی  تدارک می دیدند . شکی نیست البته دولت تسهیلاتی را برای این مراکز بوجود آورده بود تمام روز فعال هستند و این مراکز از حداقل معیارهای بهداشتی و ایمنی بر خوردار بودند 
2ـ مراکز مراقبت روزانه : بیشتر در کارخانه ها ، بیمارستانها ،دانشگاهها ،مدارس دولتی ویا محلهای دیگر برگزار می شد که هم به صورت تمام وقت بود و برای کودکانی که مادرانشان کار می کردند طراحی گردیده که تجارب آموزش  فنی ، مراقبت های بهداشتی و پزشکی واجتماعی تدارک دیده شده بود. 
11 الی 12 ساعت فعالیت می کردند یعنی از صبح تا 6 بعد از ظهر علاوه بر کودکان پیش دبستانی کودکان سنین مدرسه ای نیز در این مراکز نگهداری میشود . بودجه تسهیلات دولتی نیز برای خانواده های بی بضاعت وجود داشت . 
3ـ مهد کودک ها : معمولاً به صورت خصوصی اداره می شوند و یا به صورت تعاونی و اشتراکی فعالیت می کنند و بیشتر در ساختمانهای خصوصی و بعضی از مدارس دولتی قرار دارند . معمولاً برای کودکان سنین 5 تا 5/5 سال به صورت نیمه وقت صبح ها و بعد از ظهر کار می کنند . هدف اینگونه برنامه ها از نظر فلسفه و عقاید زیر بنایی متفاوت است . معمولاً هدف اساسی ، تدارک ، آموزش و پرورش و تغذیه مناسب برای کودکان زیر سن 5 سالگی است که از این طریق نیازهای اجتماعی ، عاطفی و جسمی و ذهنی کودکان را تأمین می کند . بودجه دولتی برای چنین خدماتی فراهم نیست . 
4ـ کودکستانها: اینگونه برنامه ها در جهت بر آوردن نیازهای کودکان قبل از ورود به کلاس اول تدارک دیده شده اند بعضی دولتی و عمومی و بعضی خصوصی هستند. کودکستانها معمولاً بوسیله تیم مدارس اداره می شوند و برای کودکان 5 و 6 ساله طراحی شده اند برنامه ها ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت باشند. بر ایجاد آمادگی در کودکان تمرکز دارند و عمدتاً هم بوسیله معلمانی که مجوز تدریس دارند و مربیان متخصص اداره می شوند. 
5ـ مدارس آزمایشگاهی: به منظور آموزش معلمان و به منظور فراهم آوردن امکانات تحقیقاتی مورد استفاده قرار می گیرند معمولاً دانشجو معلمان از طرف مؤسسات آموزش عالی در این محلها کار می کنند . 
6ـ تعاونی های والدین: این برنامه ها رای کودکان دو سال و نیم تا پنج سال است و بوسیله والدین و به منظور صرفه جویی در هزینه ها برای کودکانشان تدارک دیده می شود این برنامه ها دو منظوره بودند و علاوه بر فراهم آوردن برنامه های آموزشی برای کودکان ، آموزشهایی را نیز برای والدین تدارک می بینند والدین در مسئولیت ها و وظایف آموزشی و پرورشی با معلمان و مربیان شریک می شوند و به آنها کمک می کنند و در مقابل معلمان به طرح ریزی و برنامه ریزی و تنظیم سایر امور اشتغال دارند . 
7ـ مراکز رشد و پرورش کودک : این مراکز که برنامه هایی چون سر آغاز را شامل می شود از کمکها و تسهیلات دولتی ، ایالتی و یا محلی برخوردارند مقصود از این گونه حمایتهای مالی نیز علاوه بر کمک به والدین نیازمند و اشتغال برای آنها، استخدام و تأمین کار برای معلمان نیز می باشد. مهمترین مقاصد اینگونه مراکز ایجاد برنامه های آموزشی برای کودکانی که از نظر اقتصادی محروم هستند و بتوانند برای موفقیتهای بعدی در مدرسه آمادگی لازم را داشته باشند والدین به عنوان دستیار در کلاسها و یا کمیتهای مشورتی حضور فعال دارند . 
8ـ مهد کودک سیار: مهد کودک سیار با حداقل امکانات ایجاد می شود و به راحتی می توان آنرا برچید و در مکانی دیگر راه اندازی کرد که بیشتر هندیان از این روش استفاده و بهره می گرفتند . 
اهداف آموزش و پرورش قبل از دبستان
آموزش و پورش پیش از دبستان عبارت است از آموزشی که از زمان تولد آغاز شده و تا شروع اولین کلاس رسمی دبستان در پایان ششمین سال زندگی کودک ادامه می یابد. 
تحقیقات گسترده علمی ثابت کرده اند که 6 سال اولیه زندگی از لحاظ رشد هوش و شکل گیری شخصیت دورانی سرنوشت ساز است و به همین لحاظ از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد . در بسیاری از فرهنگهایی از جمله فرهنگ ما پدر و مادر مسئولیت و نقش بسیار مهمی در تربیت کودکان خود دارا می باشند . شکی نیست که دامان مادر و خانواده می توانند بهترین مربی و محیط تربیتی باشد ولی در جهان صنعتی امروز این امر بخوبی تحقق نمی یابد اشتغال مادران و عدم آگاهیهای والدین از نیازهای کودک در هر دوره از رشد ضرورت وجود دوره و محیطهای آموزشی پیش از دبستان را روشنتر می نماید. ولی این دوره ها باید بر مبنای صحیح و اهدافی مشخص پایه گذاری شود اهداف اساسی مورد نظر در این دوره عبارتند از: 
1ـ رشد بدنی و اعمال حسی و حرکتی : در این زمینه مهارتهای لازم بدنی و تحرک و جنب و جوش و همچنین مراقبتهای بهداشتی و توجه به تغذیه مطرح است. 
2ـ رشد اجتماعی کودکان : همکاری با دیگران و شرکت در فعالیتها و بازیهای گروهی احترام به حقوق همنوعان و احساس مسئولیت بعنوان یک عضو مؤثر در گروه همچنین سازگاری اجتماعی در محیط و آموزش مفاهیم ساده دینی و تقویت اعتقادات معنوی و اخلاقی بیشتر مد نظر است . 
3ـ رشد ذهنی و عقلانی کودکان با حس کنجکاوی کودک توانایی استدلال ، پیدا کردن راه حل مشکلات ساده ، کاربرد واژه های تازه ، در فعالیتهای روزمره، شناسایی محیط اطراف ، تمیز پدیده های ساده علمی ، رشد خلاقیت توانایی و آمادگی ذهنی لازم برای مراحل بعدی آموزش از جمله اهداف این دوره است . 
4ـ رشد عاطفی کودکان ، ایجاد ارتباط عاطفی مطلوب ، احساس امنیت ، ابراز احساسات خود به طور طبیعی ، مهار جنبه های هیجانی و افراطی کودک و در پایان کودک را بعنوان یک کل در نظر گرفت و جنبه های مختلف او را رشد داد تا به طور طبیعی بر همدیگر تأثیر بگذارند . 
داشتن اهداف فوق ایجاد برنامه های لازم آموزشی را سهل تر می سازد و در وقت و انرژی مربی و کودک صرفه جویی کرده و مفید ترین برنامه را می توان هدایت و تحقیق بخشید . 
دورة اساس یا قصد کلی دوره پیش از دبستان 
در نظام جدید آموزش و پرورش نخستین مرحله از آموزش و پرورش عمومی اساس نام دارد . طول آن دو سال و گذراندن آن برای همه نوع آموزان 5/5 سال تمام اجباری است مرحله اساس شالوده و پا به ساختمان و بنیان آموزش و یا تعلیم و تربیت است و یکی از حساسترین و مهمترین مراحل آن است در نظام جدید چنین فرضی شده که اساس به منزله شالوده ساختمانی است که اگر سستی های زمینه را برطرف کرد می توان بنای مستحکمی بر آن استوار کرد . مهمترین دلایل ایجاد مرحله اساس به طور خلاصه این است که : 
الف : بنابر یافته های روان شناسی رشد و تربیت در سنین 6 و 7 سالگی مرحله حساس و تعیین کننده است در این مرحله رشد سریع ادراکی کودک ایجاب می کند که در قالب روشهای مناسب ، آموزشهای بنیادی به وی داده شود . 
ب : در محیط ایران با تنوع فرهنگی و تفاوتهای اجتماعی و اقتصادی روبرو هستیم و لذا نو آموز در بدو ورود به مدرسه با مشکلات متعددی روبرو شود که راه پیشرفت تعلیم و تربیت مناسب را ببندد و افت تحصیلی را به همراه می آورد وجود یک مرحله آموزش و پرورش جبرانی در ابتدای تحصیل خصوصاً برای اقشار محروم. 
ج : ورود نو آموزان بدون تمهیدات لازم از کانون گرم خانواده به یک محیط خشک و جوی شلوغ مانند دبستانهای فعلی معمولاً همراه با ضایعه است و در حال حاضر بالاترین رقم تکرار و افت تحصیلی در پایة اول ابتدایی متمرکز است و یکی از دلایل آن عدم تجانس محیط مدرسه و خانواده ذکر شده است . 
د : علاوه بر حساسیت این مرحله جدا کردن این مرحله از سایر مراحل تحصیلی و توجه بیشتر به کیفیت آموزش و پرورش آن زمینة لازم را برای ایجاد یک پایه قوی در امور تحصیلی آینده نو آموز فراهم می آورد . 
هـ : ایجاد دوره اساس فرصت مناسبی است که پیاده کردن اصول تعلیم و تربیت اسلامی و شیوه های جدید آموزشی و استفاده از معلمان واجد شرایط و به کار بستن روشهای مناسب و کار آمد اجرایی و ادرای را تسهیل می کند.
پیشینه تحقیق 
کارشناسان مسائل آموزشی ، در ارتباط با آموزش قبل از دبستان و تأثیرات آن در آموزش مرحله دبستانی ، پژوهشها و مطالعاتی انجام داده اند که یکی از محورهای اصلی اینگونه مطالعات و تحقیقات پاسخ به این سوال بوده است که آیا برنامه های آموزشی و دوره های آمادگی اولیه سبب پیشرفت تحصیلی بعدی خواهد بود. 
از جمله مطالعاتی که برای رسیدن به پاسخ این سوال صورت گرفته و پژوهش ب رو برنامه های آمادگی هد استارت و فالنرو بوده است . 
بنجامین بلوم (1964) و دیکر هانت (1961) با تحقیقات و مطالعات خود نشان دادند که آموزش اولیه از بعضی جهات مطلوب و مناسب زیرا توانمندی کودکان برای یادگیری و رشد پیشرفت واقعی را تحت تأثیر قرار می دهد . یکی دیگر از تحقیقات مورد تصور پروژة آموزش اولیه کلاسهای Kiadus و سوزان گری   Susan Gray در سال 1968 است آنها مطالعات دامنه داری درباره کودکان شرکت کننده در آموزشهای قبل از دبستان انجام داده اند . 
 این تجارب به منظور بوجود آمدن نگرشهای مثبت به پیشرفت تحصیلی و بالا بردن تواناییهای هوش کودک ترتیب داده شده بود . 
در پایان دوره نتایج تست هوش حاکی از تغییرات معنی دار بهره هوشی کودکان در کوتاه مدت بود علاوه بر آن تستهای آمادگی خواندن زبان و تجارب شخصیتی به سود گروه آزمایش از برتری قابل ملاحظه ای برخوردار بودند. 
1) برنامه سر آغاز، که برای رفع محرومیتها و نقایص و مختلف کودکان طبقات محروم آمریکا شکل گرفت. 
2) برنامه تکمیلی که به دنبال برنامه های سر آغاز رواج یافت و هدفی چون آموزش کودکان به منظور آماده شدن برای زندگی مدرسه ای در بر داشت. 
3) اجتناب از آموزش و پرورش پیش از دبستان و دبستانی (فرخنده مفیدی) انتشارات دانشگاه پیام نور. 
ساموئل الکساندر کرک : در تحقیقی 81 کودک عقب ماندة ذهنی 3 تا 6 ساله را در طول زمان بین 3 تا 5 سال مورد مطالعه قرار داد . 
در این تحقیق کرک 280 نفر از کودکان گروه آموزشی مراکز عمومی را تشکیل می دادند پس از ترک دوره پیش دبستانی تحت آزمون قرار داد و آنها را زیر نظر گرفت دومین گروه شامل 15 کودک که جلوتر به مدرسة خاص کودکان عیوب ذهنی اعزام شده بودند و به مؤسسه ای مخصوص برای آموزش پیش دبستانی و یا به مؤسسه آموزش و یا به مراکز عمومی رفتند . آنانکه دوره آمادگی را گذرانیده اند نسبت به آنانکه دوره آمادگی را نگذرانده اند از معدل تحصیلی سالانه بالاتر برخوردارند ، انجام شد . 
در این فرایند متغیر مستقل دوره آمادگی و متغیر وابسته معدل سالانه و متغیر مزاحم یا ناخواسته میزان سواد والدین در نظر گرفته شد . نتایج بدست آمده از این تحقیق یاد شده این است که دانش آموزانی که دوره آمادگی را طی کرده اند غالباً نسبت به دانش آموزانی که این دوره را طی کرده اند از میانگین تحصیلی سالانه بالاتری برخوردار بوده اند تا دیگر ، سواد والدین به عنوان یک عامل ملاحظه گر نیز کنترل شده نتیجه بدست آمده ای بود که هرچه میزان سواد والدین دانش آموزان بیشتر باشد معدل تحصیلی آنها به همان نسبت بیشتر است تأثیر دوره آمادگی با افزایش پایه های تحصیلی دانش آموزان رو به کاهش می گذارد . یعنی هرچه شاگردان به کلاس بالاتری می روند اختلاف میانگین دوره دیده ها و دوره ندیده ها کمتر می شود دوره آمادگی بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان ، که والدین آنها با سواد هستند یعنی دانش آموزانی که والدین بی سواد داشته اند از آموزش پیش دبستانی بیشتر سود برده اند. بالاخره تأثیر دوره آمادگی بر دروسی چون علوم بیشتر از تأثیر آن بر دروسی نظیر ریاضیات است . 1 
تحقیقی دیگر در سال 59 انجام گرفته که نتیجه آن بدین شرح بوده است . 
اولاً: پیشرفت تحصیلی کودکان که دوره آمادگی را دیده اند در دروسی چون ریاضیات ، علوم و ادبیات نسبت به کودکانی که دوره را ندیده اند بیشتر است . 
ثانیاً: کودکانی که دوره آمادگی را گذرانده اند بیشتر از کودکانی که این دوره را نگذرانده اند در فعالیتهای گروهی شرکت می کنند . 
این تحقیق بر روی شاگردان یکی از دبستانهای منطقه 12 تهران انجام شد و تعداد نمونه 200 نفر بودند که صد نفرشان آمادگی دیده و صد نفر دیگر دوره     ندیده بودند . در سال 1361 تحقیقی تحت عنوان (نقش سازنده آموزش و پرورش قبل از دبستان در پیشرفت تحصیلی) در تهران توسط آقای عبد ا... عباسی صورت گرفت که در بررسی خود تأثیر مثبت کودکستانها و آموزش پیش از دبستان را در پیشرفت تحصیلی نشان می دهد که از طریق انتخاب نمونه بر روی گروه صورت گرفته است. 
در سال 1364 تحقیقی در مورد اثر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی کودکان در دوره دبستان توسط چندین تن از جمله عباس تشکری ، شهربانو حقیقت ، فریده یوسفی از بخش روان شناسی دانشگاه شیراز بر اساس بودجه تحقیقات ویژه از طرف شورای تحقیقات دانشگاه انجام گرفت که نتایج این تحقیق بدین شرح است : 
برتری آزمودنیهایی که برنامه آموزش پیش دبستانی را گذرانده اند بر سایر آزمودنیها که به طور همخوان در همة مقایسه ها و در همة مراحل مطالعه نشان داده شد و وجود تفاوتهای معنی دار در بین دو گروه در اکثر مقایسه های انجام شده نشان دهندة اثرات مطلوب آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی نمرات آنان حتی تا پایان سالهای دبستان است . 
یافته ها به روشنی نشان داده است که کودکان طبقات محروم از لحاظ اجتماعی و فرهنگی به نحو چشمگیری از آموزش پیش از دبستان بهره گرفته اند . تفاوت بین این دو گروه در مواردی که احتمالاً خانواده دارای امکانات فرهنگی زیادتری است ، کمتر از مواردی است که این امکانات به طور نسبی کمتر هستند و والدین کم سوادترند . یافته ها نشان داده است که کودکان اقشار محروم بیش از سایرین نیازمند اینگونه امکانات هستند و اثرات بارزتری را از آن می پذیرند . 
تحقیق دیگری که در این رابطه صورت گرفته : 
بررسی میزان تأثیر کودکستانها در یادگیری دانش آموزان پایة اول ابتدایی در منطقة (رزن ، فامنین ، قهاوند ، کبودر آهنگ) شهرستان همدان بوده است که در این تحقیق از روش همبستگی و همخوانی بین رفتن به کودکستان و یادگیری در سال اول ابتدایی و همبستگی بین موقعیت اقتصادی اجتماعی ، فرهنگی خانواده و فرستادن کودک به کودکستان همچنین همبستگی بین رفتن به کودکستان و یادگیری در      زمینه های مختلف صورت گرفته ، نتایج تحقیق بدین صورت بوده است: 
1) بین رفاه مادی و رفتن به کودکستان رابطه وجود دارد. 
2) بین سواد والدین و رفتن به کودکستان رابطه وجود دارد. 
3) بین اشتغال والدین و فرستادن به کودکستان در دو منطقه رابطه وجود دارد.             
4) در یادگیری بهتر مفاهیم ریاضی کودکستان رفته ها در سه منطقه موفق ترنشان داده شده اند که این میزان 14% بوده است.  
در اردیبهشت ماه 1370 توسط واحد ارزشیابی معاونت آموزش و پرورش 4 (دفتر آموزشی ابتدایی و راهنمایی تحصیلی) طرح پژوهشی تحت عنوان سیری در کلاسهای آمادگی یکماهة مناطق آموزشی دو زبانة کشور به مورد اجراء گذاشته شد . کارشناسان آن دفتر در 15 استان کشور و از هر استان 4 منطقه آموزشی از هر منطقه نیز تعدادی از آموزشگاههایی را که کلاس آموزش یکماهه استانی در آنها تشکیل شده بود مورد بازدید قرار داده و پرسش نامه های نظر خواهی به تعدادی از معلمان و مربیان مربوطه داده شد . 
 این طرح که به منظور کسب اطلاع از نحوة اجرا و نظر خواهی از معلمان و مربیان کودک در زمینه مسائل و مشکلات موجود در جریان اجرایی برنامه صورت گرفت اگر چه حالت ارزشیابی داشته است با این حال می توان به عنوان اولین قدم پژوهشی در ارتباط با تأثیر آموزشی پیش دبستانی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول از آن یاد کرد . از یافته های بررسی فوق الذکر این است که: 
اکثر معلمان و مربیان به تأثیر زیاد این کلاسها در پیشرفت تحصیلی اشاره داشته اند و درصد قابل توجهی نیز تأکید کرده اند که کلاسها تا حدودی مؤثر بوده است.
در سال 1371 نیز تحقیقی تحت عنوان تأثیر روند افزایش بین کودکان برای استفاده از آموزش رسمی ، توسط آقای دکتر حسن پاشا شریفی ارائه شد که نتایج حاصل در ارتباط با بررسی سایر عوامل مؤثر در آمادگی پیشرفت تحصیلی و سازگاری عاطفی ـ اجتماعی دانش آموزان که بررسی تأثیر آموزش پیش دبستانی شغل و تحصیلات والدین در آمادگی کودکان برای ورود به نظام آموزش رسمی در مورد گروه نمونة تهران است مشخص شد که: 
1ـ آموزش و پرورش پیش دبستانی در سطح آمادگی ، پیشرفت تحصیلی و سازگاری عاطفی ـ اجتماعی دانش آموزان بیشترین تأثیر را دارد. 
2ـ بعد از آموزش پیش دبستانی ، تحصیلات والدین در آمادگی ، پیشرفت تحصیلی و سازگاری عاطفی ـ اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد. 
3ـ شغل والدین به ویژه پدر ، پس از عامل تحصیلات والدین نقش مهمی دارد. 
ارتباط تحصیلات مادران کارمند و غیر کارمند با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تحقیق دیگری است که توسط آقای محمد علی پرویزیان در سال 1371 در شهرستان اراک انجام گرفته است . 
 تحقیق دیگری در سال 1373 تحت عنوان :  
تأثیر گذاردن دورة پیش دبستانی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال اول ابتدایی شهرستان اندیمشک توسط فرانک مهرگان و بدیعه پور صدامی انجام شده است که نشان می دهد : 
1)بین معدل دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند و افرادی که نگذرانده اند ، تفاوت معنی داری وجود دارد . 
2)بین تحصیلات والدین و گذراندن و نگذراندن دوره کودکستان همبستگی معنی داری وجود دارد . 
تحقیق دیگری در این زمینه تحت عنوان : (تأثیر آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایة دوم ابتدایی در شهرستان بم) در سال تحصیلی 1378 توسط آقای عباس امیری نیا صورت گرفت که یافته ها در این تحقیق نشان    می دهد آموزشهای پیش از دبستان بر پیشرفت تحصیلی “دختران” بیش از “پسران” تأثیر مثبت داشته اند . 
روش تحقیق 
این تحقیق بر اساس روش توصیفی از نوع مقایسه ای یا پس رویدادی می باشد و هدف از انجام این روش توصیف عینی ، واقعی و منظم خصوصیات دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند ، به عبارت دیگر ما در این تحقیق خواهیم کوشید تا آنچه را که وجود دارد را بدون هیچگونه دخالت ذهنی خود عیناً نتیجه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را که دورة پیش دبستانی را طی کرده اند را بدست آوریم . 
جامعه آماری 
تمامی دانش آموزان پایه اول ابتدایی (دختر) سال تحصیلی 81 ـ 80 شهرستان شهریار جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند. 
 روش نمونه گیری (تعیین حجم نمونه) 
در ابتدا تعدادی مدارس به صورت تصادفی انتخاب و نمونه گیری شد و انتخاب نمونه با توجه به ملاکهای ذیل بوده است: 
1ـ کودکی که آموزش پیش دبستانی را دیده است و یا دوره پیش دبستانی را ندیده است در یک کلاس باشد. 
2ـ کودک آموزش دیده و آموزش ندیده از نظر مدرسه ، کلاس و علم شرایط یکسانی داشته باشد. 
با توجه به فرضیه های مطرح شده نمونه های متفاوتی انتخاب گردیده است از آنجا که تعداد دبستانهای موجود در شهرستان شهریار ... واحد است. تعداد ... واحد یعنی 10% آن به عنوان نمونه انتخاب گردید و از ... واحد دبستان انتخاب شده ، 25 دانش آموز که دورة پیش دبستانی را گذرانده و 25 نفر دانش آموز که دوره را طی ننموده اند ، انتخاب گردیدند که این حجم نمونه برای مقایسة تأثیر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی (معدل) است . و از آنجا که از تعداد ... دبستان که در شهرستان شهریار وجود دارد ، ... دبستان پسرانه ... دبستان دخترانه است که از دبستانهای دخترانه 4 واحد به عنوان نمونه انتخاب شدند و شیوه انتخاب مدارس و دانش آموزان به این شکل بوده که نام تمام دبستانها بر روی کاغذهای متساوی الشکل نوشته و با استفاده از شیوة نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و شیوه انتخاب دانش آموزان نیز ضمن مراجعة به مدارس اسامی دانش آموزان را بر روی کاغذهای متساوی الشکل نوشته و تعداد دانش آموزان در هر گروه (پیش دبستانی را گذرانده یا نگذرانده) انتخاب شدند . 
ابزار جمع آوری اطلاعات 
 چون هدف مقایسه تأثیر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر معدل دانش آموزان است بنابراین پرونده تحصیلی دانش آموزان که نمرة نوبت سوم آنها مورد نظر بود استخراج گردید. 
روش تحلیل داده ها 
داده های جمع آوری شده از هر گروه دانش آموزان درجه اول توزیع نمرات قرار گرفت. از آمار توصیفی شامل فراوانی، میانگین، واریانس ، انحراف معیار و نما استفاده گردید و از آمار استنباطی یعنی آزمون t برای تجزیه و تحلیل و معنی دار بودن فرضیات استفاده گردیده است. 
روش ارائه یافته ها 
یافته های تحقیق به طور کامل در جدول مربوطه در فصل چهارم ارائه شده است. 
تجزیه و تحلیل داده ها 
فرضیه طرح شده به شرح زیر می باشد: 
آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. 
یافته ها نشان می دهد که میانگین معدل دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را طی کرده اند، در کلاس اول ابتدایی 63/19 و میانگین معدل دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را سپری نکرده اند، در کلاس اول ابتدائی 03/19 محاسبه شده است. محاسبات آماری نشان می دهد که تفاوت میانگین نمره دو گروه در سطح خطای 05/0 معنی دار می باشد. 
بنابراین با اطمینان 95 درصد می توان گفت که آموزشهای پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی تاثیر مثبت داشته اند. 
آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد. 
A : معدل دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند. 
B : معدل دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را نگذرانده اند. 
بحث و نتیجه گیری 
دوره پیش دبستانی از مراحل مهمی است که می تواند در تربیت ، آماده سازی و رشد مهارت های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی کودکان تاثیر بسزایی داشته باشد. 
هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان تاثیرگذراندن یا نگذراندن دوره پیش دبستانی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه اول ابتدائی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 81-80 بوده است. با توجه به فرضیه تعدادی از دانش آموزان که دوره پیش دبستانی را گذرانده یا نگذرانده از تعدادی دبستان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ماده انتخاب گردید و داده های مورد نیاز از دفتر امتحانات و پرونده تحصیلی جمع آوری شد و با استفاده از روش آمار توصیفی و استنباطی و آزمون t تجزیه و تحلیل شد که نتایج بدست آمده بصورت ذیل می باشد: 
فرضیه: 
آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را دیده اند، تاثیر دارد. 
با توجه به نتایج حاصله می توان گفت که دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند «در عدل بر سایر دانش آموزان برتری » دارند و همچنین معدل دو گروه نیز یعنی میانگین دانش آموزان دوره دیده 63/19 و میانگین گروه دانش آموزانی که دوره را ندیده اند 03/19 می باشد ونیز با استفاده از آزمون t در سطح خطای 05/0 نیز این نکته مشخص گردید که تفاوت مشاهده شده معنی دارد است . 
با توجه به جدول (E) مقادیر بحرانی t استیودنت برای آزمون های یکسویه و دو سویه به تعیین ناحیه رد می پردازیم. 
مشخص کردن فرضیه: 
آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر ندارد. 
آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. 
با توجه به جدول E چون در سطح 05/0 معادل 67/2 است پس  بنابراین فرضیه صفر رد می شود. 
با بدست آوردن مقدار t که معادل 72/2 می باشد و با توجه به اینکه در سطح 05/0 معادل 67/2 بیشتر می باشد یعنی 05/0 > t بزرگتر از 67/2 . پس فرضیه صفر رد می گردد یعنی رابطه معناداری بین دو متغیر وجود دارد. 
محدودیت های تحقیق 
1- کمبود محدودیت زمانی: تردیدی نیست که تحقیق و بررسی پیرامون مسائل و امور انسانی کاری سهل و آسان نیست، بلکه کاری سخت است و نیاز به زمان دارد. 
2- تعداد کم آمادگی رفته ها (پیش دبستانی) 
3- این تحقیق در دبستان های غیر انتفاعی انجام نگرفته است . 
پیشنهادات 
1-اجباری نمودن دوره پیش دبستانی با توجه به اهمیت آن برای تمامی کودکان . 
2-کمک به مراکز پیش دبستانی از نظر امکانات مالی و منابع آموزشی و کمک آموزشی . 
3-مربیان این دوره حتماً آموزشهای لازم را برای دوره پیش دبستانی بگذرانند. 
4-توصیه مسئولین به مدیران و مربیان این دوره در جهت اهمیت دادن بیش از حد به کودکان این دوره. 
5-توصیه مسئولین به مدیران این مراکز در خصوص همکاری و مساعدت با محققان در این رابطه. 
   
منابع و مآخذ: 
1- آدگافور، آموختن برای زیستن، مجید رهنما، سال 1354. 
2- اسپارگ، برنارد، آموزش در دوران کودکی، حسین نظری نژاد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1366. 
3- آقازاده، احمد ، آ. پ تطبیقی، جلد اول و دوم ،‌چاپ اول، انتشارات پیام نور . 
4- آناستاری، تفاوت های فردی، مترجم: جواد ظهوریان ، چاپ دوم ، انتشارت آستانه قدس رضوی، سال 1369. 
5- پژوهش های آموزشی ، پائیز 1370 ، دفتر پژوهشی وزارت آ.پ . 
6- سره، صغری، «مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دانشگاهی» ، سال دوازدهم 
7- عیسی زاده منشی، مصطفی، تاثیر دوره آمادگی بر بر پیشرفت تحصیلی ، کلاسهای چهارم و پنجم، پایان نامه فوق لیسانس، دانشگاه تربیت معلم تهران، 1360 
8- مصدقی، مجتبی، «مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دبستان» دوره ششم، سال 72-1371. 
9- مفیدی، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی، چاپ اول ، انتشارات پیام نور سال 1372 
10- وزارت آموزش و پرورش ، طرح کلیات نظام جدید، انتشارات وزارت آموزش و پرورش خردادماه 67.
[1] -مفیدی، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی، چاپ اول، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص5 
[2] -مفیدی، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی، چاپ اول، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ، ص4 
1-مصدقی ، مجتبی ، مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دبستان ، دوره ششم، 72-1371 ، ص57. 
2-مفیدی فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور، سال 1372 ، ص41. 
[5] - مفیدی ، فرخنده ، آموزش و پرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور، سال 1372 ، ص59-58 
1-ادگاردفور ، آموختن برای زیستن ، رهنما ،‌مجید ، سال 1354 ،‌ ص 8 . 
2- سره، صفری، مجله رشد علم ویژه دبستان و پیش دبستان، سال دوازدهم ، ص 57. 
1- مفیدی ، فرخنده ، آموزش وپرورش پیش دبستانی ، چاپ اول ، انتشارات پیام نور ، سال 1372 ،ص 81 
1- مصدقی ، مجتبی، مجله رشد معلم ویژه دبستان و پیش دبستانی، دوره ششم ، سال 72ـ71، ص 37ـ 36 . 
1 وزارت آموزش و پرورش، طرح کلیات نظام جدید ، انتشارات وزارت آموزش و پرورش ، خرداد ماه 67 . 
2- آنا ستاری ، تفاوتهای فردی ، مترجم جواد ظهوریان ،‌چاپ دوم ، مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1369 ، ص 82 ـ 78. 
1- عیسی زاده منشی ، مصطفی، تأثیر دوره آمادگی بر پیشرفت تحقیقی کلاسهای چهارم و پنجم، پایان نامه فوق لیسانس، دانشگاه تربیت معلم، تهران 1360 ، ص 48 ـ 45. 
1- مهرگان ، 1373 ـ 1372 . 
1- پژوهشهای آموزشی ، پائیز 1370 ، دفتر پژوهشی وزارت آ.پ.
  • ۰
  • ۰
عدم استفاده از وسایلی کمک آموزشی یک از علل افت در درس ریاضی می باشد.
برای آگاهی از چگونگی تأثیر ای نعلت در افت درسی بچه ها ، ابتدا باید با مفهوم وسایل کمک آموزشی، اهمیت و فایده وسایلی کمک آموزشی ، آشنا شویم.

مفهوم وسایل کمک آموزشی:

هر چه که بتواند کیفیت تدریس ویادگیری را افزایش دهد وسیله ای برای کمک به آموزش است. رسانه های نوشتاری از اولین رسانه هایی بودند که در مار تعلیم و تربیت از آنها استفاده می شده است، و سپس رسانه های دیگری از قبیل تصاویر، نقشه ها، اسلاید، فیلم، تلویزیون و بسیاری از رسانه های دیگری که وارد جریان تعلیم و تربیت شده اند.

اهمیت وسایل کمک آموزشی:

تحقیقاتی که تا به حال به عمل آمده است نشان می دهد که از طریق تدریس معمولی تنها % 30 مطالب از مطالب مورد تدریس یاد گرفته می شود در حالی که اگر یادگیری با استفاده صحیح از وسایل ارتباطی به عمل آید میزان یادگیری افراد را تا % 75 بالا می برد.
درس ریاضیات از جمله دروسی است که دارای وسایل کمک آموزشی زیادی چه دست ساز و چه آماده بوده و عدم استفاده از آنها نقش بسیاری بر افت تحصیلی این درس خواهد داشت.

فواید استفاده از وسایل کمک آموزشی:

1- وسایل کمک آموزشی بازده آموزشی را از لحاظ کمی و کیفی افزایش می دهد.
2- وسایل کمک آموزشی می تواند یادگیری را انفرادی کند.
3- وسایل کمک آموزشی آموزش را با قدرت بیشتری عملی می سازد.
4- وسایل کمک آموزشی دسترسی به فرهنگ و آموزش را به طور یکسان برای همه میسر می سازد.
5- وسایل کمک آموزشی اساس قابل لمس را برای تفکر و ساختن مفاهیم فراهم می سازد. و در نتیجه از میزان عکس العمل گفتاری دانش آموز می کاهد.
6- مورد علاقه زیاد و فراون شاگردان هستند و توجه به آنها را به موضوع اصلی معطوف می سازد.
7- اساس لازم را برای یادگیری تدریجی و تکمیلی آماده می سازد و در نتیجه یادگیری را دائمی می کند.
8- تجارب واقعی و حقیقی را در اختیار شاگردان قرار می دهد و در نتیجه موجب فعالیت ایشان می شود.
9- پیوستگی افکار را موجب می گردد.
10- در توسعه و رشد معنی در ذهن شاگرد مؤثر هستند.
11- مهارتی را به طور کامل و مؤثر به دانش آموزان می آموزد.
12- تجاربی را در اختیار شاگردان قرار می دهد که از راههای دیگر امکان ندارد.
استفاده از وسایل آموزشی موجب می شود که دانش آموزان از همه حواس خود جهت یادگیری مطالب استفاده کنند. از آنجا که % 75 از یادگیری مطالب توسط چشم و بینایی یاد گرفته می شود، این موضوع باعث شد که معلمان بیشتری به استفاده از وسایل کمک آموزشی و وسایل بصری روی آوردند.
یکی از عللی که تعدادی از معلمان از وسایل کمک آموزشی استفاده نمی کنند این است که فکر می کنند که منظور از وسایل کمک آموزشی همان وسایلی است که فقط به منظور آموزش دانش آموزان و با هدف وسیله کمک آموزشی از قبل ساخته شده می باشد.
ولی این فکر اشتباهی می باشد، زیرا با وسایل دور ریختنی و مازاد نیز می توان یک وسیله کمک آموزشی ساخت که به اهداف مورد نظر درس برسیم.
اگر بخواهیم نتیجه تحقیقات پیاژه و سایر محققین ارزشمند را در مورد تدریس ریاضیات به کودکان، در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوئیم: وسایل کمک آموزشی را به مدارس ببریم. هیچ معلمی نباید در تدریس ریاضیات بویژه در سالهای اولیه دبستان، بدون وسیله کمک آموزشی باشد. البته بیدرنگ باید تذکر دهیم که منظور ما این نیست که معلم نمی تواند بدون داشتن وسایل از پیش ساخته و تعیین شده ریاضیات را تدریس کند، بلکه یک معلم در صورتی که مفاهیم را به درستی درک کند و روش تدریس صحیح داشته باشد، می تواندحتی از نخودولوبیا و چوب کبریت نیز در تدریس ریاضیات استفاده کند.

افت در دروس دیگر و تأثیر آن بر ریاضیات :

دانش آموزای که در درس فارسی (خواندن) مشکل دارد، مسلما در درس املاء و نگارش مشکل خواهدداشت، چون کسی که نتواند به درستی کلمه یا جمله ای را بخواند هیچ موقع نخواهد توانست درستی آن را درک کند و بنویسد.
تحقیقات نشان می دهد که بیشتر دانش آموزانی که در درس ریاضیات ضعیف هستند در درس املاء و فارسی نیز مشکل دارند و یا بر عکس . که البته عکس این قضیه بیشتر صارق است. یعنی دانش آموزانی که در درس املاء فارسی ضعیف هستند هم مشکل دارند.
دانش آموزی که نتواند سؤال (پرسش) به درستی بخواند، نخواهد توانست درک کند و در نتیجه نخواهد توانست آن را تحلیل نماید و در نهایت از حل مسئله عاجزخواهدبود.
که گفته اند فهم و درک سؤال (مسئله) نصف حل آن است. یعنی وقتی که مسئله را فهمیدی به راحتی می توانی جواب آن را هم بدهی .
از طرفی دیگر دانش آموز که از یک درس غیر از ریاضی ضعیف باشد به دلایل مختلف مثل یأس، نامیدی و ...... ممکن است نظر او نسبت به سایر دروس برگردد و باعث شکست او در سایر دروس شود. که در اینجا معلم دلسوز و فداکار او می تواند با گرفتن نقاط قوت او باعث تشویق وی شود . و با شناسایی و رفع ضعفهای او باعث پیشرفت او گردد.
فراموشی و عدم توجه کافی در هنگام نوشتن و حل تمرینها
الف- فراموشی:
کودکان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یکدیگر فرق دارند. کودک هر چه با هوش تر باشد حفظ کردن مواد درسی برایش آسان تر است . اما هوش تنها عامل نیست بلکه روش تدریس نقش مهمی دارد.
انواع فراموشی:
الف- فراموشی با علم به اینکه مطالب را آنقدر نمی دانیم که بتوانیم آن را به خاطر آوریم.
ب- فراموشی با اطلاع به اینکه موضوع را خوب می دانیم ولی به عللی نمی دانیم در حال حاضر آن را به یاد آوریم.
ج- فراموشی همراه با میلی ناخودآگاه برای فراموش کردن
علل فراموشی:
1- تداخل: پیش از آنکه بخواهیم مطلبی را اضافه بر مطالب دیگری که قبلا" آموخته ایم ، فراگیریم لازم است آن اندازه به مطلب نخست مهلت بدهیم تا در ذهن جایگزین شود.
2- کاستی: حافظه در اثر زمان دچار کاستی یا ضعف می شود. کاستی در صورتی پدید می آید که به مطلب آموخته شده کم مراجعه می شود . هر چه آموخته های گذشته را کمتر به کار بریم زودتر آنها را فراموش می کنیم.
3- کمبود وقت برای یادآوری: برای یادآوری یک مطلب به زمان لازم و زمینه مناسب نیاز است در غیر این صورت آموخته ها ممکن ایت از ذهن دور شوند و به راحتی نتوانیم آن مطلب را یاد آوریم.
4- ترس هنگام یادآوری و سرکوبی: هرگاه تجربه گذشته در ما احساس شدید اضطراب یا گناه به وجود آورده باشد ، می خواهیم خاطره آن تجربه را از ضمیر خود دور سازیم و آن را فراموش کنیم.
اعتماد به حافظه کمک می کند - مثلا" ترس از امتحان به سبب ناتوانی فرد و بی اعتمادی به خود پدید می آید. هر چه بتوانیم اعتماد یادگیرنده را بیشتر جلب کنیم امکان دارد ترس او کمتر شود.
کودکان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یکدیگر فرق دارند . کودک هر چه با هوش تر باشد حفظ کردن مواد درسی برایش آسان تر است . اما هوش تنها عامل نیست بلکه روش تدریس نقش مهمی دارد.
تشکیل صورتهای ذهنی:
هر یک از حواس ما دارای صورت ذهنی خاص خود است. مثلا وقتی تصویر شیئی را که در زمان گذشته دیده ایم در فکرمان مجسم می کنیم، ادراک ما یک تصویر بصری است. یا وقتی صدایی را به خاطر می آوریم که در گذشته آنرا شنیده ایم، تجربه ما یک تصویر سمعی است. هنگامی که احساس شیئی را در خاطر زنده کنیم که در گذشته هم آن را لمس کرده ایم یک تصویری لامسه ای را در ذهن مجسم می کنیم.
بویی را که در گذشته استشمام کرده ایم اگر دوباره به ذهن برگردانیم یک تصویر بویای است . و به خاطر آوردن مزه خوراکی که قبلا آن را خورده ایم یک تصویر چشایی است. اگر احساس عضلانی را در ذهن مجسم کنیم تجربه ما یک صورت ذهنی از جنبش ماهیچه ای است.
هنگام درس شاگردان را وادار کنیم تا حد امکان حواس مختلف خود را بکار ببرند.
حافظه به تداعی بستگی دارد:
حافظه به تداعی یا همخوانی مربوط است. برای به یادآوردن مطالب یک موضوع خاص به نیروی پیوندهایی که هنگام آموختن به وجود آمده است بستگی دارد. هر چه این همخوانیها نیرومندتر باشد، مطالب زودتر و آسان تر به یادآورده می شوند.
تداعی در موارد زیر به وجود می آید:
1- مجاورت: یکی از راههای کمک به کودکان برای ایجاد بیان مطالب آن است که این مطالب را با هم بیاوریم و نشان دهیم. در نتیجه شنیدن و دیدن واژه ها و یا اعداد که با یکدیگر نشان داده شده اند ، کودکان پیوندی بین این دو مطالب بوجود می آورند.
مثال:     5 = 3 : 15            15 = 5 + 3 
2- مشابهت: به خاطر سپردن و به یاد آوردن واژه name در زبان انگلیسی از آن جهت برای کودک ایرانی آسان است که با واژه (نام) در زبان فارسی شباهت دارد. هر چه بیشتر بتوانیم راههایی را نشان دهیم که مطالب تازه بیشتر مطالبی باشد که کودکان قبلا با آن آشنایی داشته اند. 
3- تضاد : هرگاه مطالب تازه متضاد با چیزهایی باشد که کودک به آنها آشنایی داشته است ، می توان از این راه به حافظه و یادگیری او کمک کرد.
اثر علاقه : هر چه کودک به ریاضی علاقه داشته باشد به آن توجه بیشتری می کنید و آن را بهتر به خاطر می سپارد. پس باید زمینه علاقمند شدن دانش آموزان را بهدرس ریاضیات فراهم آوریم .
تازگی و تکرار: کودک درسی را که دیروز آموخته است ممکن است درس شش هفته پیش خود بهتر به خاطر داشته باشد ولی اگر درس شش هفته پیش نیز به حد کافی دوره شود، شاگر اگر از درس روز گذشته بیشتر به خاطر نداشته باشد، کمتر به یاد نخواهد داشت بنابراین معلم درس ریاضیات باید وقت فراوانی را به دوره اختصاص دهد.
اهمیت یاد آوری: باید دانش آموزان را وادار کنیم تا مطالبی را که آموخته اند بیاد آورند . بیاد آوردن بیشتر از گوش دادن کوشش و فعالیت لازم دارد و هرچه شاگردان در این باره بیشتر کوشش کنند معلومات دریافتی را بهتر به ذهن می سپارند و کمتر فراموش می کنند.
ب- عدم توجه:
تعدادی از دانش آموزان با اینکه عملیات مربوط به ریاضی را به خوبی می دانند، اما به علت عدم توجه کافی دچار اشتباهاتی می شودند که نمره آنها را در درس ریاضی کاهش می دهد.
  • ۰
  • ۰
گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی:
هدف این گرایش تربیت مدیران و برنامه ریزان آموزشی متعهد و دلسوز مورد نیاز وزارت آموزش و پرورش کشور می باشد. به طور کلی برآوردن نیازهای آموزشی وزارت آموزش و پرورش بر اساس معارف و ارزشهای تربیت اسلامی و اصول صحیح مدیریت است.

علاقمندان این رشته باید از قدرت رهبری و مدیریت. خلاقیت و ابتکار کافی برخوردار باشند.
مدیر آموزشی باید از توانایی های مختلفی برخوردار باشد تا بتواند توانایی حل مشکلات را داشته باشد.
از جمله این توانایی ها باید به قدرت برنامه ریزی. آشنایی به روابط انسانی و اصول مدیریت آموزشی و قدرت تشخیص مسائل و تصمیم گیری بجا در مورد حل مشکلات اشاره نمود.
فارغ التحصیلان این رشته پس از فراغت از تحصیل مسئولیت های متفاوتی را در جامعه می توانند بر عهده بگیرند از جمله:
* مدیریت مراکز آموزشی در سطوح مختلف
* کارشناس برنامه ریزی در وزارت آموزش و پرورش

  • ۰
  • ۰

در دیدگاه جدید تر، برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی با یکدیگر هم پوشی کاملی دارند و تمیز و تفکیک بین این دو نظام مشکل است.

در این مقاله ضمن تشریح ارتباط میان تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی های آموزشی و درسی، شباهت و تفاوت های آن ها مورد بحث قرار می گیرد.

تکنولوژی آموزشی را می توان فعالیتی نظام مند برای بهره گیری از یافته های علوم و فنون در جهت کارآمدتر ساختن فرایند یاددهی – یادگیری دانست که سه جنبه دارد: سخت افزاری، نرم افزاری، و حل مسئله.

از جمله ویژگی های تکنولوژی آموزشی می توان به موارد زیر اشاره کرد.

1. تعیین هدف های آموزشی هر واحد درسی

2. فراهم ساختن مواد و محتوای درسی بر اساس اصول یادگیری

3. انتخاب و کاربرد ابزارها و وسایل مناسب برای ارائه ی مطالب درسی

4. به کار بردن روش های مناسب ارزشیابی به منظور آگاهی از میزان اثربخشی  برنامه های درسی، مواد و وسایل آموزشی.

تکنولوژی آموزشی فرایندی است نظام مند به این معنا که اجزایی را از روی تفکر منطقی آن چنان در کنار هم قرار می دهد که آن اجزا در اثر ارتباط و تأثیر متقابل، یک سیستم را تشکیل می دهند و درجهت تحقق هدف های مشخص کارایی می یابند. تکنولوژی آموزشی از مجموعه اطلاعات نظری، تجربی، و علمی علوم متفاوت بهره می گیرد. امروزه ثابت شده است، آموزش موفق آموزشی است که مبتنی بر خط زنجیره ای زیر باشد.

طراحی – اجرا – ارزشیابی

با استفاده از این خط زنجیره، دیگر تفاوتی میان آن چه که باید تدریس شود و آن چه که تدریس می شود، مشاهده نخواهد شد. از سوی دیگر، چیزی مورد ارزیابی قرار می گیرد که با طراحی و پیش بینی قبلی مورد استفاد قرار گرفته است. تکنولوژیست آموزشی باید برای آموزش طراحی کند، بر اساس طرح تهیه شده آموزش را به مرحله ی اجرا در آورد، با اجرای ارزشیابی به بررسی میزان پیشرفت تحصیلی فراگیرندگان بپردازد، از میزان تحقق اهداف مورد انتظار آگاهی یابد، و سرانجام از نتایج به دست آمده برای بهبود فعالیت ها استفاده کند.

مطالعه

برنامه ریزی درسی

برنامه ریزی درسی به بیانی ساده، شامل تعیین چارچوب برنامه ی آموزش محتوای برنامه ی درسی است.

برنامه ریزی درسی را پیش بینی و تهیه ی مجموعه فرصت های یادگیری در جهت نیل به اهداف آموزشی نیز تعریف کرده اند. طی فرایند برنامه ریزی درسی درصدد آنیم که بهره گیری از روش های مبتنی بر نتایج پژوهش و بررسی، زمینه های تحقق اهداف از پیش تعیین شده ی آموزشی را فراهم کنیم.

مراحل برنامه ریزی درسی عبارتند از:

1- تعیین هدف های کلی و عینی

2- طرح ریزی و تعیین چارچوب برنامه های درسی یا حیطه های برنامه ها

3- اجرای برنامه های درسی در محیط های واقعی آموزشی

4- ارزشیابی از برنامه و نتایج آن ها.

ارتباط برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی درسی

برنامه ریزی آموزشی که برنامه ریزی درسی را نیز شامل می شود، عبارت است از کاربرد روش تحلیلی در مورد هر یک از اجزای نظام آموزشی و برنامه ریزی برای آن ها به منظور استقرار یک نظام آموزشی کارامد. در برنامه ریزی آموزشی، برنامه های کلان در سطح ملی، منطقه ای، قاره ای و جهانی، به وسیله ی سازمان های آموزشی تهیه می شوند. این برنامه ها صرفاً جنبه های کمی و اجرایی دارند و مبنای کار برنامه ریزان درسی قرار می گیرند.

پس از تهیه ی برنامه های کلان و اساسی به وسیله ی برنامه ریزان آموزشی، نوبت به برنامه ریزان درسی می رسد تا برنامه های کیفی و محتوایی هر یک از تخصص های مورد نیاز را تهیه، ارائه و اجرا کنند.

حاصل فعالیت برنامه ریزان درسی، تهیه و تولید برنامه های درسی است که در نظام های متمرکز، به صورتی یکسان برای تمامی استان ها، مناطق و نواحی آموزشی تهیه می شوند و برای اجرا در اختیار مسئولان اجرایی قرار می گیرند.

ارتباط تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی درسی

پیشرفت های روز افزونی که امروزه در عرصه های متفاوت علمی، فنی، آموزشی و ... صورت گرفته اند، برنامه ریزان آموزشی و درسی، کارشناسان و صاحب نظران مسائل آموزشی را واداشته است تا ساختار، اهداف، برنامه ها، محتوا و روش های نظام آموزشی خود را به روز کنند و خود را با این پیشرفت ها هماهنگ و هم سو سازند. یکی از مهم ترین راهبردهایی که به برنامه ریزان آموزشی و درسی کمک های محسوس و شایان توجهی می کند، استفاده از تکنولوژی آموزشی در برخورد با مسائل کمی و کیفی آموزش و پرورش است.

تکنولوژی آموزشی در سطح کلان، تمام فعالیت های آموزشی اعم از برنامه ریزی های آموزشی و درسی، تحلیل محتوا، تولید مواد آموزشی، رسانه ها و ابزارها،  و مدیریت آموزشی را در بر می گیرد و در طراحی، اجرا، و اصلاح مجدد برنامه های درسی و تجارب آموزشی، نقش مهمی را ایفا می کند. به عبارت دیگر، تکنولوژی آموزشی، روشی اصولی و منطقی برای حل مشکلات آموزشی و برنامه ریزی درسی است که با نگرش نظام مند همراه است و به طراحی سیستم های آموزشی دراز مدت و جامع که کل نظام آموزشی جامعه را در بر می گیرد، مربوط می شود. این، همان ایفای نقش حل مسئله توسط تکنولوژی آموزشی است.

در مجموع، نقش عمده ی تکنولوژی آموزشی، کمک به بهبود کارایی کل فرایند تدریس و یادگیری است.

برنامه ریزی درسی عبارت است از پیش بینی و تهیه ی مجموعه فرصت های یادگیری برای جمعیتی مشخص به منظور نیل به آرمان ها و هدف های آموزشی و پرورشی که معمولاً در مدرسه انجام می گیرد. برنامه ریزی درسی بیشتر در پی آن است که چه چیزی با چه هدفی و با چه محتوایی به چه کسی آموزش داده شود. فرایند برنامه ریزی درسی نیز مانند تکنولوژی آموزشی شامل طراحی، اجرا و ارزشیابی است که به دست یابی به اهداف آموزشی می انجامد.

در برنامه ریزی درسی، ابتدا هدف های کلی مشخص می شوند و بر اساس این اهداف، خط مشی برنامه ی درسی تنظیم می گردد. مهم ترین مواردی که در برنامه ریزی درسی باید در نظر گرفته شوند، عبارت اند از: تدوین مطالب آموزشی، انتخاب مواد و وسائل، نحوه ی اجرای برنامه و سنجش تحصیلی. تکنولوژیست آموزشی زمینه های اجرای برنامه ی درسی را با مواد آموزشی مشخص و روش های مناسب یادگیری فراهم می کند. او هم چنین، مشخص می کند که شاگردان چه نوع مهارت ها و معلوماتی را بر مبنای برنامه ی درسی و محتوای آن احتیاج دارند و طرح لازم برای کسب مهارت ها و اخذ معلومات را تهیه می کند.

به این ترتیب، تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی درسی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. زیرا هدف هردو، طراحی فرصت های مناسب برای یادگیری بهتر یادگیرنده و حداکثر بهره وری از این فرصت هاست. هر دو رشته شامل مراحل طراحی، اجرا و ارزش یابی هستند. برنامه ریزی درسی عامل تحقق اهداف برنامه های آموزشی و تکنولوژی آموزشی عامل تحقق هدف های برنامه ی درسی است.

بر این اساس، برنامه ریزی درس مجموعه فعالیت هایی تلقی می شود که میان عناصر اصلی برنامه های درسی (هدف، محتوا، روش و ارزشیابی) ارتباط برقرار می کند، اما زمینه ی ایجاد تغییر و تحول در نظام برنامه ی درسی از طریق تکنولوژی آموزشی به وجود می آید. در واقع، برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی در کنار هم و با بهره مندی از یکدیگر می توانند فرایند آموزش را تسهیل کنند. بنابراین رابطه ی این دو رابطه ای طولی است و با یکدیگر هم پوشی دارند.

رابطه ی تکنولوژی آموزشی با برنامه ریزی آموزشی

تکنولوژِی آموزشی، با استفاده از یافته های تمام علوم، به حل مسائل آموزشی می پردازد. هدف اصلی آن، ایجاد یادگیری مؤثرتر، پایدارتر و تغییر در کیفیت یادگیری و افزایش بازدهی آموزشی است. برنامه ریزی آموزشی در کنار گرایش های دیگر مجموعه ی علوم  تربیتی، ابزار های بهینه کردن یادگیری را فراهم می کند. ارتباط تکنولوژی آموزشی با برنامه ریزی آموزشی، ارتباطی طولی است. قبلاً مشخص شد که تکنولوژی آموزشی با برنامه ریزی درسی هم رابطه ی طولی و نوعی هم پوشی دارد.

موضوع برنامه ریزی آموزشی، تهیه و پیش بینی برنامه های کلان کمّی برای توسعه ی دوره های کلان، در سطح ملی یا منطقه ای، قاره ای، و جهانی به وسیله ی سازمان های آموزشی تهیه می شوند. این برنامه ها صرفاً جنبه ی کمی و اجرایی دارند و مبنای کار برنامه ریزان درسی قرار می گیرند. آن ها برنامه های کیفی و محتوایی هر یک از تخصص های مورد نیاز را تهیه و ارائه می کنند. تکنولوژی آموزشی در واقع آخرین حلقه ی این زنجیره ی رشته های وابسته به هم است که بر اساس تعریف آن، به طراحی، اجرا و ارزشیابی منابع و فرایندهای یادگیری می پردازد و برنامه های عمومی تهیه شده به وسیله ی برنامه ریزان درسی را، با توجه به شرایط و ویژگی های هر یک از محیط های یادگیری خاص، ترجمه می کند، آن را برای شاگردان خاص به اجرا در می آورد و با انجام ارزشیابی های مکرر، میزان دست یابی شاگردان به هدف های آموزشی را ارتقا می بخشد.

منبع: سایت تبیان


  • ۰
  • ۰

برخی از امکانات کاربردی:

  1. ابزارهای نوشتاری و طراحی آموزشی
  2. با استفاده از این سامانه می توانید کلیه تدریسها ی کلاس را با صوت معلم را با حجمی بسیار کم را آرشیو کرده و تدریس آموزش مجازی را روی وب سایت مدرسه پخش نمایید و دانش آموزان غایب و دانش آموزان سایر کشور به صورت مستقیم از آن بهره برده و مطالب را ذخیره سازی کند.
  3. سهولت در ترسیم اشکال هندسی بصورت 2 بعدی و 3 بعدی با نمایش اندازه ی ابعاد و درون خالی یا پر شده
  4. نمایش نمودارهای سینوسی
  5. استفاده از ابزارهای مورد نیاز در هندسه و ریاضیات مانند گونیا, نقاله , پرگار و کولیس و ریز سنج
  6. تغییر اندازه ابزار های مورد استفاده مثل نقاله
  7. پخش فیلم بر روی محتوای برنامه
  8. آموزش زبان انگلیسی با استفاده از تصاویر برای آموزش و محتوای بهتر
  9. استفاده از وسایل آزمایشگاهی برای تدریس با امکانات بسیار جالب و متنوع و توضیح در مورد هر کدام از آنها.
  10. نمایش نقشه های جغرافیایی با کیفیت بسیار بالا.
  11. پخش مباحث آموزشی به صورت زنده بر روی اینترنت.
  12. نمایش سه بعدی کتاب و امکان ورق زدن با استفاده از قلم.
  13. جذاب نمودن آموزش با حرکات انیمیشنی وشخصیت ها.
  14. اجرای آزمایش های شیمی و فیزیک به صورت مجازی و کاملا بی خطر و نیز عدم نیاز به تعویض و جایگزینی مواد بعد از مدت زمان معینی و پرداخت هزینه های بالای مواد
  15. برخی از نمونه ها را نمی توان در آزمایشگاه ها داشت ولی در آزمایشگاه های مجازی این سامانه می توان به راحتی به تجزیه و تحلیل آن های به صورت عینی پرداخت مانند معده انسان.
  16. در آزمایشگاه های مجازی فیزیک این سامانه میتوان قوانین را با امکانات بسیارجالب و ملموس برای دانش آموزان تشریح نمود. مانند شتاب, شیب, انرژی, حرکت پاندول و یا انتشار امواج.
  17. در این سامانه کلیه مباحث قرآنی و آموزش قرآن به صورت تعاملی قابل انجام است.
  18. روش صحیح قرائت, آموزش قواعد تجوید و به طور کلی تمام قواعد مورد نیاز
  19. مبحث جغرافی با تصاویر هوشمند و قابل تعامل با دانش آموز
  20. در بخش ریاضیات این سامانه، نمایش ابزار و عملگر های محاسبه به گونه ای کاملا متفاوت ونوین و جذاب برای دانش آموزان موجود است
  21. در این سامانه, کلیه آموزشها و موارد فوق توسط دبیر به صورت تصویری و صوتی از طریق اینترنت, حتی dial up در هر نقطه ای از کشور قابلیت دریافت و پخش دارد. و در حد اعلای یک مدرسه الکترونیک که مجازی شده است قابلیت پخش مستقیم تحت وب سایت مدرسه در جهان را دارا می باشد

 کلید پیشرفت جوامع امروزی در دست آموزش و پرورش است. اگر نظام تعلیم و تربیت با بحث‌های نظری مشغول گردد و با روش‌های ناکارآمد و قدیمی راه خود را ادامه دهد یقیناً همه ابعاد جامعه با رکود فراگیر روبرو خواهند شد.

 

یا در جهانی که امروزه عمر بحث‌های علمی و نظریه‌های آن کوتاه شده و بسیار سریع دچار تغییر می‌گردد؛ روا است با همان روش‌های قدیم دستگاه عظیم آموزش و پرورش هدایت و راهبری شود؟ آیا ابزار و ساز و کارهای موجود در مدارس جوابگوی نیاز های نسل جدید می باشد؟

آیا اهداف جهان مدرن با ابزار و امکانات غیرمدرن قابل دستیابی است؟

آیا احساس دانش آموزان در هنگام ورود به مدرسه و به هنگام خروج از آن قابل مقایسه است؟!

باید مدارس امروز برای عصر اطلاعات طراحی شود. اولین گام در این راستا چند رسانه‌ای کردن مدارس است.

 مدرسه هوشمند، یک پیشنهاد عملی و هدفمند برای اجرای پیشرفته ‌ترین روش‌های آموزشی نوین و نگاه علمی به وضعیت کنونی نظام آموزشی کشور است.

در مدرسه هوشمند آموزش نیز هوشمند است، آموزش هوشمند به فکر کردن، خلاقیت و توانایی‌های دانش‌آموزان توجه ویژه دارد.
مدرسه هوشمند مؤسسه آموزشی است که در جهت فرآیند یادگیری و بهبود مدیریت به صورت سیستمی نظام یافته عمل کرده تا کودکان را برای عصر اطلاعات آماده سازد.

 

در اینجا ما جدیدترین سامانه های محتوی آموزشی هوشمند که چندی است در مدارس هوشمند ژاپن در حال استفاده است را معرفی می کنیم:

وایت برد هوشمند Smart Board

وایت برد هوشمند یا اینتراکتیو، صفحه وایت برد مانندی است که می تواند به عنوان وایت برد عادی، صفحه نمایش ویدئو پروژکتور یا کپی برد الکترونیکی به کار گرفته شود. ولی عموماً از آن برای کنترل لمسی نمایشگر استفاده می گردد. به بیان دیگر، به جای استفاده از موس برای کنترل نمایشگر، از ابزارهای لمسی از جمله انگشت یا قلم های مخصوص استفاده می شود. وایت برد هوشمند تنها زمانی کار می کند که تصویر تولید شده از طریق کامپیوتر توسط ویدئو پروژکتور به آن تابانده می شود. سپس عملی توسط انگشت یا قلم روی صفحه وایت برد انجام می گردد. تصویر تولید شده توسط کامپیوتر تفسیر می گردد نتیجه این تعامل کنترل کامپیوتر توسط وایت برد هوشمند است.

 

وایت برد هوشمند Smart Class LT

دستگاه کوچک 200گرمی است که در کنار ویدئو پروژکتور های شما (از هر نوع) قرار می گیرد و به شما این امکان را می دهد بر روی تصویری که روی دیوار یا پرده انداخته اید به صورت لمسی و هوشمند کار کنید و از دنیای امکانات آموزشی شامل کتاب های درسی، آزمایشگاههای مجازی و ... استفاده کنید. این دستگاه علاوه بر لمسی کردن ویدئو پروژکتور ها، قابلیت لمسی کردن انواع LCD های خانگی یا اداری را نیز دارد.  

مزایای دستگاه Smart Class در مقایسه با برد های هوشمند (Smart Board )

  • برد های هوشمند حساس، حجیم و جا گیرند و به صورت ثابت در کلاس نصب می شوند، دستگاه Smart Class کم وزن است و به صورت سیار در تمام کلاس ها استفاده می شود.
  • برد هوشمند به تجهیزات جانبی نیاز دارد که مجموعاً بسیار گران تمام می شود اما Smart Class نیاز به تجهیزات جانبی نداشته و حداکثر یک پنجم برد هوشمند هزینه دارد.
  • برد های هوشمند ابعاد ثابتی دارند که در دسترس کاربر قرار می گیرند و بسیار آسیب پذیر هستند اما Smart Class به هیچ عنوان در دسترس کاربر نیست.
  • برد های هوشمند منحصراً با درایور و نرم افزار خاص خود قابل اجرا هستند اما با Smart Class هر تصویری که دیتا پروژکتور پخش می کند بدون نیاز به نرم افزار خاصی لمسی می شود.
  • تا کنون برای هوشمند کردن کلاس های آموزشی به برد هوشمند نیاز بود که علاوه بر معایبی که ذکر شد هزینه آن با تجهیزات جانبی برای هر کلاس به 6 میلیون تومان می رسید اما با لمسی کردن تصویر ویدئو پروژکتور ها توسط دستگاه Smart Class از هر نوعی نیازی به چنین هزینه های گزافی نیست.
  • ۰
  • ۰
مقدمه 
در سه دهه ی گذشته، کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، با فراز و نشیب های فراوانی در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی مواجه بوده اند. در رویارویی با بسیاری از چالش های بالقوه ی آینده، سیستم آموزشی به عنوان سرمایه ای ضروری در تلاش برای تحقق یافتن اهداف مربوط به توسعه، تلقی می گردد و مهم ترین ابزار موجود برای پیشبرد و واقعیت بخشیدن به آرمان های هر ملت می باشد. 
در سپیده دم قرن جدید چشم انداز آن حزن و امید را بر می انگیزد، لازم است همه ی انسان ها مسوولانه به اهداف و ابزار تعلیم و تربیت توجه کنند. چالش های بزرگ در تمامی ابعاد وسیع جامعه، چشم اندازی از ضرورت نو شدن، احیاء و ابداع را به ما نشان می دهد. چگونه ممکن است این چالش های بزرگ، توجه سیاستگزاری های آموزشی را جلب نکند؟
برای رسیدن به این هدف، باید به تنش های اصلی روبرو شویم و بر آنان فائق آییم، تنش میان جوامع جهانی و محلی، تنش های همگانی و فردی، تنش میان سنت و تجدد، تنش میان ملاحظات دراز مدت و کوتاه مدت و بالاخره تنش میان توسعه ی فوق العاده ی دانش و ظرفیت تطابق بشر با آن و در نهایت، عامل همیشگی دیگر، تنش میان معنویات و مادیات است که غالباً جهان بدون شناخت آن آرزوی دستیابی به آرمان ها و ارزش ها که ((اخلاق)) نام دارد را در سر می پروراند. 
در این جا وظیفه ی متعالی سیستم آموزشی و اهمیت جایگاه آن مشهود و مشخص می گردد 
و این گفته اغراق نیست که بقای انسان ها به اجرای این وظیفه، بستگی دارد.
رسالت آموزش و پرورش، توان بخشیدن به فرد فرد انسان ها در جهت توسعه ی کامل استعدادهای خود و نیز شناخت توانمندی های خلاق خود است و این هدف از سایر اهداف متعالی تر می باشد. حصول این هدف هر چند دشوار و طولانی است، اما سهمی ضروری در جهت جستجوی جهانی عادلانه تر و بهتر برای زیستن به شمار می رود. این امر زمانی تحقق خواهد یافت که همه چیز سر جای خود قرار گیرد. 
بهره گیری صحیح از سیاست های اصلاحی به دور از هر گونه افراط و تفریط و یا تعصب کورکورانه می تواند دگرگونی های مثبتی را در سیستم آموزشی ایجاد کند. کوشش در جهت اصلاحات آموزش و پرورش، مشروط بر ایجاد هماهنگی و تجانس در لایه های مختلف نظام آموزش، قرین با توفیق خواهد بود. در این راستا، قبل از هر گونه اقدامی ضرورت دارد که ویژگی های آموزش
و پرورش کارآمد مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
نیم نگاهی به برنامه ریزی آموزشی 
با نگاهی به روند کمی و کیفی آموزش و پرورش در سطح جهان و به ویژه در سطح جهان سوم در دهه های اخیر، به خوبی متوجه می شویم که ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش، موضوع فوق العاده حساسی بوده که بروز بحران جهانی آموزش و پرورش از جمله نشانه های آن است. 
ژاک هلک (1371) در کتاب ((آموزش و پرورش: سرمایه گذاری برای آینده)) ضمن بررسی روندهای توسعه منابع انسانی و آموزش و پرورش در سه دهه ی اخیر به مشکلات ناشی از افزایش
 هزینه ها و کاهش کیفیت اشاره نموده است و سه نیاز اساسی را در میان نیازهای دیگر غالب می داند:
1- توجه بیشتر به کیفیت آموزش و پرورش 
2- مصروف داشتن منابع مالی بیشتر برای تولید مواد آموزشی مناسب و تربیت معلمان با صلاحیت 
3- بهبود مدیریت، امور اداری و پشتیبانی معنوی علمی نظام آموزش و پرورش 
اجرای یک برنامه مبتنی بر طراحی کیفیت آموزش و پرورش، مستلزم اطلاعات آموزشی جدید می باشد و تقویت تصمیم گیری توسط افراد و مقامات، مستلزم تعیین مجدد اختیارات
 و مسؤولیت های آموزشی خواهد بود. نهایتاً این که حتی اگر به یک نظام اطلاعات آموزشی به خوبی طراحی و اجرا گردد، آثار آن بر کیفیت آموزشی به واسطه ی زمینه ی سازمانی که در آن عمل می کند، تعیین خواهد شد.
بسیاری از وزارتخانه های آموزش و پرورش در سرتاسر جهان، بر اساس یک مبنای سالانه که سرشماری کاملی از مدارس را در بردارد، اطلاعات زیادی را درباره ی مجموعه یکسانی از شاخص ها جمع آوری می کنند، بدون این که فکر کنند این اطلاعات مفید است یا خیر و بدون این که برنامه ریزی ویژه ای بر اساس آن انجام گیرد. یک توجیه عمومی برای این روش آن است: ((این کاری است که همواره آن را انجام داده ایم!)) بازنگری جامع در مورد نوع جمع آوری اطلاعات و چگونگی استفاده از اطلاعات مفید و واقعی می تواند در پاسخگویی به سؤالات کلیدی 
مربوط به برنامه ریزیی کیفیت آموزش کمک کند. این امر مربوط به کلیه ی تصمیم گیرندگان 
آموزشی- از سیاستمداران در دولت های ملی گرفته تا مدیران مدارس و معلمان
 می باشد. 
بازنگری در مسائل آموزشی نیاز به برنامه ریزی به عنوان یک مهارت، تخصیص منابع مالی، انسانی و کالبدی دارد و ایجاد هر نوع تغییری در مقولات یاد شده مستلزم پژوهش های آموزشی کیفی و میان رشته ای است. همچنین برای ترسیم وضع مطلوب ضرورت دارد دورنمای گسترده تری در نظر گرفته شده و چشم انداز دقیق تری از آینده مدنظر قرار گیرد. 
از ویژگی های بارز آموزش و پرورش کارآمد، استفاده از برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک فرآیند پویا با دورنگری نسبت به واقعیات و موقعیت های موجود، ارائه ی راهبرد ها و تاکتیک ها ی موثر برای رسیدن به فردای بهتر را امکان پذیر می سازد. در این نوع برنامه ریزی، مشارکت همه ی افراد ذی نفع، ذی ربط و ذی علاقه مبنای بازاندیشی، باکژی ها و کاستی های نظام آموزشی به صورت واکنشی عمل می کنند، در برنامه ریزی استراتژیک با تعریف آینده مطلوب
 و شناخت وضعیت موجود به تعیین نیازها می پردازند و برای رفع آنها به گونه ای ((فراکنشی)) اقدام می کنند.

گستره ی آموزش و پرورش نوین

زبان تعلیم و تربیت در جهان امروز، زبانی ((جهانی است))، هر چند که مضمون آن بر اساس فرهنگ ها می تواند ((محلی)) و ((بومی)) باشد. در قرن جدید، جهان در تجربه ای جدید وارد شده است و تعلیم و تربیت در این عصر به لحاظ روش ها، محتوا و اهداف رنگی دیگر به خود گرفته است. 
تحول در عرصه ی آموزش و پرورش به گونه ای است که ایجاد کلاس های دموکراتیک و مهم تر از آن تشکیل کلاس های مجازی با استفاده از پیشرفته ترین فناوری های اطلاعاتی مطرح 
می باشد. عصر جدید، عصر یگانگی انسان ها، عصر دهکده ی جهانی، عصر ماهواره، عصر تهی شده زمین و یورش به قلمروهای کهکشان نام گرفته است. آیا سیستم آموزشی در جهان کنونی ما با روش های معمول می تواند به حیات خود ادامه دهد؟ آن چه مسلم است، ضرورت خارج شدن آموزش و پرورش از تنگنا و محدوده ی زمانی و مکانی (اینجا و اکنون) و تعامل با جامعه جهانی است. 
ساختار و خاستگاه سیستم آموزش از صورت نظام بسته و مکانیکی و تحول آن به شکل ارگانیک، پویا باز و انعطاف پذیر امری غیر قابل انکار است، در این صورت تعلیم و تربیت، همه ی ابعاد شخصیت و تمامی لایه های زندگی فردی و اجتماعی را در برمی گیرد. همان مفهومی که سازمان یونسکو با عنوانن یادگیری گنج درون بر چهار ستون "یادگیری زیستی" باهم زیستن" انجام دادن" و دانستن" معنا کرده است و اخیراً آن را در سه حیطه ی سوم به سه H یعنی سر Hedd، قلب Heart و دست Hand تعریف کرده است. " سر " به منزله ی پایگاه اندیشه، تفکر و عقلانیت، "قلب " به منزله ی کانون عشق و مهر و ایمان و " دست " به منزله ی توانستن و انجام دادن و کسب مهارت های ضروری زندگی.
محتوای برنامه ریزی آموزشی در سیستم تعلیم و تربیت نوین به تناسب ویژگی های اقلیمی و با حفظ سیاست های کلی آموزش و پرورش بایستی قابلیت انعطاف داشته باشد و برنامه ریزی اقتضایی، جایگزین برنامه ریزی ایستا و انجمادی می گردد. در این سیستم و در منطق تعلیم و تربیت نوین، هر کس، شخصاً حاکم و عامل ترقی فرهنگی و اخلاقی خویش خواهد بود و خود آموزی، خود رهبری و خودگردانی در فرآیند یادگیری تقویت می شود. در واقع، فرهنگ ها و ارزش ها از نو بازسازی و بازآفرینی می شوند.
در هر حال فرآیند ((جهانی شدن))، موضوع جدی و حائز اهمیت می باشد و توسعه فعالیت ها  همکاری بین المللی را می طلبد. 
آموزش و پرورش جهانی و آموزش و پرورش شهروندی به عنوان ضرورت های اجتناب ناپذیر قرن جدید مورد تأکید پنجمین کنفرانس بین اللملل یونسکو نیز قرار گرفته است. این کنفرانس، اشاره های متعددی به پدیده ی جهانی شدن داشته و ویژگی های آموزش و پروش نوین را در ابعاد ذیل مطرح نموده است:
1- آینده نگری و آینده شناسی با توجه به پدیده ی جهانی شدن و زندگی در جوامع فاقد مرز
2- توجه و تأکید جدی به چهار رکن اساسی یادگیری: یادگیری برای زیستن، دانستن، انجام دادن و زیستن با یکدیگر
3- تعلیم و تربیت همه جانبه و استفاده از تمام ظرفیت های انسانی و توجه به مفهوم بهره ی عاطفی EQ و تأکید بر ضرورت توجه بیش از پیش بر پرورش ظرفیت های عاطفی در نظام های تعلیم و تربیت
4- به کارگیری شیوه های فعال مشارکتی و تجربی در آموزش
5- تأکید بر ضرورت پرورش تفکر جانبی و تفکر خلاق در دانش آموزان و عدم تکیه انحصاری بر تفکر تحلیلی.
6- تأکید بر ظرفیت روحانی بشر و بهره گیری از آن به عنوان مکمل ظرفیت عقلانی با توصیه هایی از قبیل: دعا و مناجات در آموزش و پرورش، غور در باطن، مراقبه و تأکید بر هشیاری و آگاهی ماورایی به عنوان روش ها یا منابع ارزشمند در جریان تعیم و تربیت.
7- توجه به ظرفیت یا توانایی شهود یا درک شهودی و ضرورت حسن استفاده از آن در تعلیم و تربیت 
8- اهمیت ویژه ی خلاقیت و هنر در نظام های آموزشی با عنایت به نقش والای هنر در تلطیف روح انسانی و تأثیر آن در رشد نگرش عاطفی، انسانی و درک زیبایی. این نوع نگرش در حیات انسان قرن بیست و یکم در جهت زیست توآم با آرامش و تفاهم نقش اساسی دارد.
9- استفاده از تکنولوژی نوین اطلاعات و ارتباطی در نظام های آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم به نحوی که تعلیم و تربیت در حد تکنولوژِی تقلیل نیابد و یا به تکنولوِژی تحویل داده نشود و نیز اهمیت تعامل چهره به چهره ی معلم با دانش آموزان
10- عدم جهت گیری انحصاری اصلاحات آموزش و پرورش در راستای مسائل اقتصادی و تجاری و مهارت آموزی، به نحوی که نظام های آموزش از اهداف و ابعاد دیگر تعلیم و تربیت باز نماند.
11- توجه به کاربرد ((هوش متکثر)) به ویژه در طراحی و تدوین برنامه های درسی و جریان آموزش (نظریه ی هوارد گاردنر).
12- تأکید بر آموزش ارزش هایی مانند عشق ورزیدن، صلح، احترام به محیط زیست و تعاون و همکاری در برنامه های درسی.
13- اتخاذ رویکردهای تلفیقی در آموزش و پرورش و به کارگیری شکل خاصی از تلفیق در برنامه های درسی و قرار دادن ساعاتی از هفته در قالب ((زنگ مطالعه ی تلفیق)) در قالب یک ماده ی درسی جدید.
14- توجه بیشتر به وضعیت آموزش پایه در کشورهای مختلف دنیا از نظر کیفیت آموزش ها، زمان بهره مندی در آموزش و بالاخره تعریف مجدد از سواد و اقسام سواد مانند سواد کامپیوتری، سواد تکنولوِژی، سواد فرهنگی و ...
هر یک از موارد فوق در تعیین ویژگی های آموزش و پرورش کارآمد می تواند به عنوان پارامتری اساس در نظر گرفته شود.

آموزش و پرورش کارآمد در آینه ی تجارب سایر کشورها 

بی شک یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت هر جامعه، آموزش و پرورش آن جامعه است و تجربه نشان داده است که چگونگی وضعیت آموزش و پرورش در کشورهای مختلف، داستان رشد و انحطاط هر کشور در طول حیات تاریخی آنهاست. جامعه ای پیشرفته است که سیستم آموزشی پیشرفته و مترقی داشته باشد و برعکس قومی منحط و یا دچار رکود است که دارای نظام آموزشی عقب مانده و راکد باشد و این نکته ی قابل تعمیمی است که در مورد ابعاد مختلف و در همه ی زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مذهبی و اخلاقی و در رابطه با کلیه ی جوامع انسانی صادق است. 
چهره ی دنیای امروز حکایت از تأثیر سیستم های تعلیم و تربیت دارد و آینه ی تمام نمای طریقه ی عملکرد نظام های آموزش می باشد. در طول تسریع تحول، مطالعه ی راه و رسم کشورهایی که در این زمینه، اقدامات مثبتی داشته اند و پیش کسوت بوده اند، مفید و مؤثر است. البته این امر بدان شرط مفید خواهد بود که اندیشه ها و آرمان های مؤید و ارزیابی شده ی خویشتن فراموش نشود. یک ضرب المثل چینی می گوید: ((اگر برنامه ی یک سال داری گندم بکار، اگر برنامه ی ده ساله داری درخت گردو به کار و اگر برنامه ی صد ساله داری مدرسه بازکن)).
با نگاهی گذرا به تاریخ کشورهای پیشرفته ی علمی- صنعتی در می یابیم که این گونه کشورها با آینده نگری دقیق و سرمایه گذاری مادی و معنوی فراوان در آموزش و پرورش کشور خویش به اهداف نهایی خود جامعه ی عمل پوشانده اند.
کشور ژاپن از جمله کشورهایی است که در امر آموزش و پرورش مردم خود بسیار موفق بوده 
و انظار مردم دیگر کشورهای جهان را به خود معطوف داشته است. این کشور با دورنگری
 و دوراندیشی زایدالوصفی برنامه ی صدساله ای را برای جامعه ی خویش پی ریزی نموده و در جهت دستیابی به آن از هیچ گونه تلاش و کوششی فروگذار ننموده است و اکنون که در آغاز هزاره ی سوم قرار داریم، ژاپنی ها برنامه و سناریوی خود را برای قرن آتی مدون کرده، امکانات وسایل
 و ایده های خویش را سامان می بخشد.
این که چرا و چگونه چنین ملتی منزوی و محروم از منابع طبیعی با وجود موانع و مشکلات طبیعی هر روز بیشتر در جهان می درخشد، پرسشی همگانی است. تقریباً تمامی مردم دنیا ژاپنی ها را می ستایند و از آنان در زمینه های مختلف الگو می گیرند. با آن که این کشور از دیرباز در خرافات 
و جهالت به سر برده و خالی از اندیشمند، آن که این کشور از دیرباز در خرافات و جهالت به سر برده و خالی از اندیشمند، فیلسوف، مخترع و مکتشفی بوده که بتواند بدان افتتخار کند، اما با تلاشی کم نظیر، توانسته است در بسیاری از زمینه های گوی سبقت را از دیگر کشورها برباید.
ملتی چنین متواضع و خجول، کوه ها را شکافته، بر دریا فائق آمده و اعماق اقیانوس ها را کاویده است. ملتی که از جهت جسمی هم ردیف با دیگر ملت ها و بلکه ضعیف تر بوده، ظرف چند دهه وزن و قد خود را افزایش داده و در مسابقات ورزشی درخشیده است. ملتی که از نظر هوشی
 پایین تر از بسیاری ملت بوده در علم و تکنولوژی بر اوج سر کشیده، حتی از جهت هوشی از آمریکا و اروپا پیشی گرفته است. آنچه که باعث پیشرفت و ترقی روزافزون ژاپنی ها شده بی گمان نشآت گرفته از روحیات فردی و جمعی مردم این کشور است.
سخت کوشی و خوداتکایی، صرفه جویی و قناعت، نظم و انضباط و استفاده ی صحیح از وقت نیز از ویژگی های ژاپنی ها حتی یک دقیقه وقت هم نباید تلف شود. بسیاری از کسانی که از ژاپن بازدید داشته اند تحت تأثیر این روحیه قرار گرفته اند. همچنین توجه به نظافت و بهداشت موجب گردیده که در مدارس، کودکان خود به تمیز کردن مدرسه بپردازند و مدارسی که حداقل 2500 متر مربع مساحت دارد بیش از یک خدمتگزار ندارد.
ژاپنی ها به کار گروهی بسیار بها می دهند و می توان گفت از عوامل بسیار مؤثر در پیشرفت ژاپن همین روحیه ی کار گروهی است. مردم ژاپن دارای وجدان کاری بسیار بالایی بوده، مصالح مؤسسه ای که به آن وابسته هستند را بر مصالح خویش ترجیح می دهند.
تمامی این روحیات مدیون تعلیمات و آموزش های انجام گرفته در سیستم آموزشی کارآمد و مطلوب ژاپن می باشد. اصلاحات آموزشی در دوره های مختلف بنابر مقتضیات زمان، انعطاف پذیری و توجه به فعالیت های عملی و عینی در فعالیت های کلاسی از جمله مهم ترین ویژگی های ساختار آموزش و پرورش در این کشور است. درایت و دوراندیشی در تدوین اصول اساسی آموزش و پرورش و سعی بر اجرای یکایک آنها زمینه های موفقیت را بنا نهاده است. 
استانداردهای ملی برای تمامی سطوح مدرسه توسط وزارت آموزش و پرورش ژاپن انتشار می یابد و بدین وسیله، کیفیت بالای آموزش و پرورش در سطح کشور حفظ می گردد، این استاندارها شامل تأسیس مدارس، اندازه ی کلاس ها، مواد درسی، لوازم و تأسیسات و رسانه های آموزشی هر دوره می باشد.
بودجه ی عمومی آموزش و پرورش از سه طریق به دست می آید: دولت، استانداری و شهرداری. هیچ نوع " مالیات آموزشی " در ژاپن وجود ندارد. با این حال درصدی از عایدات مالیاتی به امر آموزش و پرورش اختصاص می یابد.
در گردهمایی توکیو (1995)، نمایندگان بیش از بیست کشور صنعتی و در حال توسعه به اتفاق در مورد اهمیت و نقش کلیدی پژوهش های آموزشی در توسعه ی آموزش و پرورش تأکید نموده اند. کشور مالزی این نقش را در راهنمایی تصمیم گیران و سیاستگذاری، نظارت بر برنامه ها و اجرای سیاست های آموزش و پرورش و گردآوری اطلاعات درباره ی مسائل آموزشی تعریف کرده است. کشور چین، فراهم ساختن دانش و اطلاعات برای فرآیند سیاستگذاری، فراهم ساختن اطلاعات عمل طی فرآیند پژوهش های آموزشی و استقرار مبانی نظری و فلسفی در زمینه ی آموزش را مورد توجه قرار داده است. 
ایالات متحده به کارگیری اصلاحات در کلاس درس، نظریه های یادگیری، افزایش ظرفیت نظام آموزشی، استقرار استانداردها و سنجش عملکردها، تجدید نظر در برنامه درسی و تخصصی شدن حرفه ی معلمی و تأثیر فن آوری در یادگیری و آماده سازی برای اشتغال را از اهداف اصلاحات در آموزش و پرورش بر شمرده است.
در مجموع، اگر چه هدف های آموزش و پرورش در سراسر جهان از شباهت هایی برخوردار است و در مواردی به یکدیگر ارتباط دارند، مقایسه میزان موفقیت های یکی نسبت به دیگری، نظر 
برنامه ریزان را به عوامل مختلف و از آن جمله روش های به کار رفته در ساختار نظام آموزشی کشورهای مختلف جهان متوجه می سازد و بهره گیری از تجارب سایر کشورها در یافتن راه حل های اثر بخش برای دشواری های موجود آموزش و پرورش، اثرات مثبتی خواهد داشت.

تمرکز زدایی

در مسیر تحولات سازنده و با توجه به تجارب و اندوخته های سایر کشورها در برقراری شیوه های مدیریت در سطوح مختلف نظام آموزشی و با ژرف اندیشی نسبت به اصلاحات آموزشی به این نتیجه دست می یابیم که دیگر نباید این تجارب را که دیگران با قیمت صرف زمان و سرمایه گذاری به مقیاس وسیع به دست آورده اند به لحاظ عدم اطلاع دوباره به محک تجربه بزنیم. 
شیوه اداره ی سیستم آموزش به صورت غیر متمرکز و تفویض اختیار به استان ها، نواحی و مناطق یکی از اساسی ترین ویژگی های نظام آموزشی کارآمد می باشد. پیروی از چنین سیاستی از فلسفه ی اجتماعی و تربیتی جوامع مختلف منشأ می گیرد. 
اصولاً اداره ی نظام آموزش و پرورش در کشورهایی که به شیوه غیر متمرکز عمل می کنند بر سه اصل مهم استوار است: 
1- تفویض اختیارات وسیع به مقامات محلی آموزش و پرورش که اعضاء آن توسط مردم یا 
حکومت های ایالتی انتخاب می شوند.
2- ترغیب و تشویق مردم، مؤسسات و انجمن های داوطلب به منظور سرمایه گذاری و شرکت در امور آموزش و پرورش 
3- اجتناب از امر و نهی صریح از طرف دستگاه مرکزی آموزش و پرورش در زمینه ی امور تربیتی نواحی و مدارس و تحمیل نکردن نقطه نظرهایی در مورد برنامه، سازمان مدارس، شیوه تدریس
 و استخدام معلم.
لازم به ذکر است که بین دستگاه مرکزی آموزش و پرورش و ادارات آموزش و پرورش محلی، روابطی منطقی حاکم است و مسائل موجود را براساس حسن تفاهم و از طریق مذاکرات رسمی
 و خصوصی حل و فصل می کنند.
حرکت به سوی عدم تمرکز می تواند به مثابه ی شیوه ای برای جلب مشارکت بیشتر مردم و بخش صنایع و مشاغل در تامین نیازمندی های مالی دستگاه تعلیم و تربیت باشد. 
زمانی که اندیشه ی بنیاد نظام جدید مدیریت آموزشی به شکل شورایی مطرح شده است. نباید اجازه دهیم مسائل آموزش و پرورش مملکت که بیشتر از تنگناهای مالی و شیوه های مدیریت متمرکز آموزشی که کمتر از نیروهای محلی و ابتکار عمل مردم مناطق در قلمرو آموزش و پرورش سرچشمه می گیرد، دوباره، چهره ی خود را نمایان سازند و اصل بنیادش، تساوی امکانات آموزشی را مورد تهدید قرار دهند. بلکه ضرورت دارد دولت مردان و دست اندکاران دستگاه تعلیم و تربیت کشور با تصویب قوانین و تـأمین سرمایه های لازم و بسط منابع مالی بیشتر و عدم تمرکز، از توانمندی های محلی و بومی بهره گیرند.
در این راستا جلب مشارکت عامه ی افراد باید در کلیه مؤلفه های فرهنگی، مدیریتی، برنامه ریزی و قضاوت و تصمیم گیری آموزشی انجام گیرد و صرفاً محدود به امور تدارکاتی، مالی و فیزیکی مشارکت نشود. در این صورت نقطه ی عطفی در تاریخ آموزش و پرورش کشور ایجاد خواهد شد.

جایگاه فراگیران در سیستم آموزشی 

اغلب صاحب نظران، معلمان و مربیان با صراحت و شفافیت، دست کم در باورهای ذهنی ادعا دارند که برنامه هایی در نظام تعلیم و تربیت موفق است که از طریق مشارکت فعال فراگیران و دخالت مستقیم آنان صورت می گیرد. بنابراین، آنچه همگی بر آن اتفاق نظر دارند، حضور مخاطب اصلی در صحنه ی تعلیم و تربیت است، اما کیفیت حضور و وزن ارزشی هر یک از این عناصر، محل اختلاف و منشأ بروز سلیقه ها و روش های مختلف تربیتی است. 
با تکیه بر مفهوم زیربنایی واژه ی ((تربیت))  و کالبد شکافی این واژه ی استراتژیک می توان وجه تمایز بین روش های متفاوت تربیتی را به وضوح تشخیص داد. این واژه که از نظر بیان ظاهری، بسیار رایج اما از نظر معنی جای گیری در نگرش ها و باورها بسیار غریب و بیگانه می باشد و به دلیل همین بدیهی بودن از آن دور شده ایم، می تواند نگاه ما را به نوع تربیت فراگیران تغییر دهد.
برای مثال، بر اساس برداشت پاره ای از افراد تربیت به معنای رام کردن کودک و به منزله ی دست پرورده سازی اوست. این نوع طرز تفکر از مفاهیم سطحی و مکانیکی تربیت محسوب می شود. 
نکته ی پنهان دیگری که ضرورت دارد با ظرافت تمام مطرح گردد، این نظریه است که تعلیم و تربیت کارآمد و فعال ((شکوفا کردن)) نداریم بلکه ((شکوفا شدن)) مطرح است. تفاوت این دو مفهوم از لحاظ روش شناسی بسیار زیاد است و حاکی از نوع نگرش ما نسبت به فلسفه ی آموزش و پرورش می باشد.
خودجوشی فراگیران و دست یابی به قابلیت های خودیابی و خودرهبری، زمانی میسر می گردد که ما مقدمات شکوفا شدن استعداد ها را فراهم سازیم و مربی به جای فاعل بودن و قیم بودن، نقش هدایت و مراقبت غیر مستقیم را بر عهده گیرد، زیرا در ((شکوفا کردن))، به فراگیر ((یاد می دهیم)) 
و او ((اندیشه آموزی)) می کند، اما در ((شکوفا شدن))، فراگیر ((یاد می گیرد)) و ((اندیشه ورزی)) 
می کند. 
گاه می بینیم که علی رغم سرمایه گذاری تبلیغ و طرح و اجرای برنامه های مختلف در سیستم آموزشی، نتایج مطلوب و دلخواه به با نمی آید. واقعیت آن است که در اجرای این برنامه ها، طبیعت، نیازها، رغبت ها و پیچیدگی های فراگیران به عنوان هدف اصلی نادیده گرفته می شود 
و به همین دلیل اغلب موارد، نتیجه ی وارونه حاصل می شود.
مشکل این است که قبل از مستعد کردن زمین، به پاشیده بذر اقدام می شود و در نتیجه یا بذر جوانه نمی زند و یا علف هرز ظاهر می گردد و یا همان خاک هم دچار فرسایش می شود و بعد تصور می شود که اشکال از پیام ها و محتوای آن است، حال آن که ایراد از این است که به درون متربی پی نبرده ایم. 
بی خبر بودند از حال درون                              استعیذالله مما یفترون 
بنابر این اگر در سیستم آموزشی، معنای درست دانش آموز محوری، جایگاه خویش را باز یابد و فرایند تعامل تعلیم و تربیت با ایجاد روابط عاطفی بین معلم و فراگی معنا و مفهوم یابد، آن گاه تلاش و کوشش در جهت نیل به اهداف به ثمر خواهد نشست.
توجه به این نکته که تربیت آن چیزی نیست که ما رسماً اقدام می کنیم، بلکه آن چیزی است که به طور غیر رسمی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عامل مهم در این فرایند، تعامل بین معلم و دانش آموز است و نه فراگیری دستورالعمل های خاص. هنر کشف کردن روش های خلاق، در موقعیت های منحصر به فرد است که باید از طریق همین تعامل خلق شود، زیرا با دادن دستورالعمل، نسخه و یا فرمول نمی توان در کارآمد ساختن نظام آموزش توفیق حاصل نمود. 
در نهایت به این نکته دست می یابیم که در یک نظام آموزشی موفق و کارآمد لازم است ایجاد نیاز، تحریک کنجکاوی و طرح سؤال در ذهن دانش آموزان جایگزین رفع نیاز، ارضای کنجکاوی و حل مسأله شود، زیرا به قول مولانا: 
((آب کم جو تشنگی آور به دست                            آب می جوشد هم از بالا و پست))
بزرگترین اشتها آور گرسنگی است و اگر این گرسنگی و تشنگی در قالب کنجکاوی علمی و عقلانی ظاهر شود و افزایش یابد، نیروی محرکه، رشد و تعالی دانش آموزان را به حرکت و پویایی مداوم وا می دارد. 
نواندیشی و نوجویی دانش آموزان مستلزم حضور فعال و مستمر آنان در فرآیند یاددهی- یادگیری می باشد و این حضور فعال به عنوان یک مقوله ی مهم و با ارزش محسوب می گردد، به نحوی که غایت آموزش و پرورش، افزایش میل به دانستن در فراگیران و عمیق تر نمودن کنجکاوی آنان است 
و در این کنش و واکنش، پیشروی تک تازانه و برتری سود گرایانه نهی شده و به جای آن همدلی 
و همراهی با دیگران و رجعت ارزش های انسانی مورد تأیید قرار می گیرد. 
در این زمینه انیشتین اظهار می دارد که: 
((دانش آموزان را تشویق نکنیم که دست یابی به موفقیت های مرسوم را هدف زندگی خود قرار دهند. زیرا در نگرش کنونی جامعه، معمولاً کسی را موفق می دانند که بتواند بیشتر از هم نوعان خود جلو بیفتد و بیش از همه گیرنده باشد تا دهنده. در حالی که، ارزش هر کس را باید بر اساس آنچه به دیگران می دهد (به دیگران منفعت می رساند) تعیین کنیم و نه بر اساس آنچه که از دیگران می گیرد)). 
آقای دکتر کریمی (1381)، در بحث تعلیم و تربیت وارونه پیرامون تکنیک های جاری تعلیم و تربیت
 و سیستم آموزشی از نظر کارآیی و تأثیرگذاری چنین اظهار می نماید که: (به نظر می رسد ما متربی را همچون شیئی فرض کرده ایم که طبق قالب و طرح و برنامه ای که از بیرون و در ذهن خود برای آن در نظر گرفته ایم باید او را بسازیم و شکل دهیم) و در ادامه این نوع عملکرد را (صنعت) نامیده که با (تعلیم و تربیت) فرسنگ ها فاصله دارد و این گونه است که فراگیر از هر نوع انگیزه ی درونی تهی می باشد.

 توجه به خلاقیت فراگیران

از دیگر ویژگی های مهم آموزش و پرورش کارآمد از بعد فراگیر، اهمیت به تربیت خلاق و فضا سازی تعامل بین مخاطب و محیط برای فرآیند عادت زدایی است و این همان اصل ((تازگی معتدل)) در تربیت است که ژان پیاژه از آن در فرآیند تقویت و تجدد ساخت های شناختی یاد می کند. خلق موقعیت های جدید یادگیری، جادوی جاذبه ی یاددهی- یادگیری است، زیرا در پرتو همین موقعیت هاست که رخوت روزمرگی زایل می گردد و فراگیران طعم زندگی واقعی و یادگیری معنادار را 
می چشند. به ویژه در جریان زندگی پیچیده ی امروزی که هر لحظه در حال ن شدن است
و خلاقیت و نوآوری، ضرورت استمرار زندگی فعال است. 
امروزه شعار (نابودی در انتظار شماست مگر این که خلاق و نوآور باشید). در پیش روی ما قرار دارد و آموزش و پرورش خلاقیت و نوآوری و همچنین استفاده ی صحیح و جهت دار از استعداد ها
 و توانایی های افراد را به عنوان امری مهم برعهده دارد که این خود زمینه ساز توسعه ی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه است. 
امروزه ثابت شده است که استعداد ابداع و خلاقیت در نوع بشر به اندازه ی حافظه عمومیت دارد 
و می توان آن را با کاربرد اصول و فنون و روش های معین و ایجاد طرز تفکرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد. 
شرایط لازم جهت پرورش خلاقیت در دانش آموزان عبارتند از:
1- فراهم آوردن فضای دوستانه و صمیمی در کلاس درس و محیط مدرسه از مهم ترین زمینه هایی است که خلاقیت انسان را تحریک می کند. دانش آموز در چنین فضایی، در زمینه ی خلاقیت های کلامی بیشتر رشد می کند و تشویق می شود. 
2- ارائه ی آموزش های لازم به فراگیران در مورد فکر کردن، تمرکز حواس، سؤال سازی و حل مسأله.
3- تقویت زمینه ی بروز تفکر سیال و بارش سؤال های ذهنی از سوی فراگیران.
4- آشنا نمودن فراگیران با تصویر سازی ذهنی.
با قرار دادن عناوین دروس در زمینه ی تحریک حس کنجکاوی، رشد و توسعه ی تفکر و ابتکار عمل دانش آموزان، بازنگری بر محتوای مطالب درسی و به موازات آن بهره گیری از روش های فعال تدریس در دوره های مختلف تحصیلی، می توان در زمینه ی پرورش قدرت خلاقه ی فراگیران گام های مؤثری برداشت.

محیط های آموزشی 

ویلیام گلاسر در کتاب " مدارس بدون شکست " اظهار می دارد که مدارس، موفق نشده اند راه کسب هویت را با استفاده از نیازهای احساس مسوؤلیت و احساس ارزشمندی به کودکان بیاموزند. وی شکست یکی در ((مبادله ی محبت)) و دیگر در ((کسب احساس ارزشمندی)) خلاصه کرده است و مدرسه را کانون مهمی برای جلوگیری از این دو نوع شکست می داند و لزوم و چگونگی مشارکت مدارس در ارضای نیاز محبت دانش آموزان و مهم تر از آن فراگیری شیوه ی تفکر و حل مشکلات را علاوه بر علم در ارضای نیاز به احساس ارزشمندی به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار داده است. این موارد مربوط به جو عاطفی محیط های آموزشی و نوع روابط حاکم در مدارس می باشد. 
در محیط های آموزش ما، نه تنها استفاده های مربوط به تفکر، خلاقیت، هنر و سرگرمی در مغز دانش آموزان به طور جدی افت کرده، بلکه داستان غم انگیز دیگر این است که در این وضعیت اجباری گروهی، برای آموزش مسؤولیت اجتماعی و طریقه ی نیل به یک ((هویت موفق)) هیچ تلاشی نمی شود، یا بسیار کم است. گاهی روش های ضد تعلیم و تربیت، در حال تضعیف تدریجی نظام آموزش و پرورش ما و موجد تعداد فزاینده ای افراد شکست خورده و نیز فلج کننده ی اکثر فراگیران است. 
شرایط فیزیکی محیط آموزشی نیز در کنار شرایط عاطفی در کارایی و راحتی کار نقش مهمی را ایفا می کند. امروزه شرکت های بزرگ با استخدام متخصصان (مهندسی انسانی) و صرف مقادیر زیادی از وقت و هزینه این اطمینان را حاصل می کنند که محیط های فیزیکی ساختمان ها برای فعالیت های ساکنان آنها مناسبند.
به همین ترتیب در طراحی فضاهای آموزشی باید ترتیبی داده شود که موجبات تسهیل درامر تفکر انتقادی و یادگیری فعال فراهم گردد. در حال حاضر با این که به قرن بیست و یکم وارد شده ایم، ولی با قدم گذاردن به کلاس های درس، تصور می کنیم که حداقل صد سال به عقب برگشته ایم. صندلی ها یا نیمکت ها معمولاً در یک صف مستقیم پشت سر هم قرار دارند، به طوری که دانش آموزان به راحتی بتوانند معلم را ببینند بدون این که قادر به دیدن تمام هم کلاسی های خود باشند و فرض بر این است که معلم منبع همه ی چیزهای مهم است. 
در کلاس های کوچک، می توان وضعیت را به نحوی اصلاح نمود و باعث تبادل افکار بین دانش آموزان گردید. میزها و صندلی ها را می توان به شکل های دایره ای، چهارگوش، U شکل یا نیم دایره مرتب کرد و هدف اصلی باید این باشد که دانش آموزان وجود دارد که در جای خود بچرخند و گروههای کوچک چهار تا شش نفره تشکیل دهند و توسط معلم، محیطی پذیر ایجاد شود. می توان گفت بهترین محیط کلاس درس، محیطی است که در آن شاگردان به مهمانانی شبیهند که از آنها به خوبی استقبال می شود و معلمان به منزله ی میزبانان مهمان نواز عمل می کنند.
از نظر شادابی و نشاط محیط یادگیری در سال های اخیر مباحثی مطرح شده و خوشبختانه گام های اولیه برداشته شده است، اما نیاز به پی گیری و جدیت بیشتری احساس می شود. در این رابطه، نقش مدیران مدارس بسیار اساسی و پررنگ تر از سایر عوامل است زیرا یک مدیر می تواند با در نظر گرفتن سلیقه ها و نیازهای دانش آموزان تغییراتی را در محیط مدرسه ایجاد نماید به نحوی که دانش آموزان احساس رضایت کنند و دلبستگی بیشتری به حضور در محیط مدرسه داشته باشند. البته برای مدارس جدیدالتأسیس در نظر گرفتن مسائل مربوط به (روانشناسی محیط) ضرورت تام دارد.
  • ۰
  • ۰

الگوی سیپو: این الگو از حروف اول چهار واژه انگلیسی که معادل فارسی آنها عبارت است از :زمینه . درون داد . فرایند و برون دادگرفته شده است.

در ارزشیابی زمینه: محیط اجرای برنامه و شرایطی که برای اجرای برنامه لازم است بررسی می شود.

در ارزشیابی درون داد: عواملی که برای اجرای برنامه لازم است بررسی می شود.

در ارزشیابی فرایند: جریان اجرای برنامه ارزشیابی می شود و در ارزشیابی از برون داد میزان تحقق هدفها ارزشیابی می شود.

الگوی ارزشیابی از کارایی نظام آموزشی: در این الگو نظام آموزش و پرورش به مثابه یک دستگاه تولیدی تلقی می شود که از گردش کار آن ارزیابی به عمل می آید.دو نوع الگوی ارزیابی از کارایی نظام آموزشی وجود دارد:

۱) ارزیابی کارایی درونی ۲) ارزیابی کارایی بیرونی

برای تعیین کارایی درونی یک نظام آموزشی معمولا از شاخصهایی چون:نرخ ترک تحصیل، نرخ تکرار پایه، میزان اتلاف، نرخ ماندگاری و متوسط طول تحصیل استفاده می شود.