پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

دانلود پایان نامه رشته علوم تربیتی

۱۰۰۵ مطلب در تیر ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

توسعه اقتصادی-اجتماعی و به دنبال آن بسط فناوری های نوین برآیند اندیشه و عمل فرهنگ ملی است.ابتدا فرهنگ و اندیشه بسط می یابد، فرهنگ استفاده از فناورى گسترش می یابد و سپس در فرآیند تحول آن، نحوه ی کاربرد مؤثر از آن ها نیز آموخته می شود. معلمى که تا دیروز از برنامه هاى آموزش از طریق رایانه و یا برپایه ى رایانه استفاده می کرده است، امروزه به آسانى و در مدتى کوتاه، آموزش کار با اینترنت را مى بیند و آماده بهره گیری می شود. او در این آموزش کوتاه مدت با سازمان دهی محتوا در دنیای دیجیتال و چندرسانه ى آشنا مى شود. چاره کار این نیست که برای کسی که با رایانه آشنا نیست، از اهمیت فناورى سخن گوییم، در آن اغراق کنیم، آن را دواى درد همه ى عقب ماندگی ها و جبران همه ی عقب ماندگی ها و پاسخ همه ناکامی ها ی تاریخی بدانیم. هست؟

*مسلماً خیر. حالا اجازه بدهید سؤال دیگرى را مطرح کنم. شما با فرهنگ مردم ژاپن آشنایید. در ژاپن زندگى کرده اید و زبان و فرهنگ ژاپنى ها را می شناسید. ممکن است بگویید، چگونه فرهنگ کاربرد فناورى، در این کشور شکل گرفت؟

ببینید، به قول مانوئل کاستلز اصطلاح “جامعه اطلاعاتی” براى نخستین بار در ژاپن ابداع شد. به گفته او که پژوهشگر برجسته سایبر و جامعه سایبری است، این مفهوم در اساس از شرق به غرب رفته است. به پژوهش های ایشان در دوره ای که در دانشگاه هیتوتسو باشی در توکیو استاد مدعو بوده است نگاه کنید. همه وجوه زندگى ژاپنى ها، اداره، محل کار، مدرسه، دانشگاه، خانه، گردشگاه و خلاصه، همه جا گام به گام با رشد فناورى، رشد کرده است. ژاپنى ها می دانند چگونه از این فناورى استفاده کنند. آنها در اختیار داشتن آن را مایه مباهات و فخرفروشى نمى دانند بلکه به مزیت نسبی درازمدت آن می اندیشند. به نظر آنها ارزش افزوده فناوری اهیمت دارد. از سال ١٩٨٨ توسعه برنامه های آموزشى مبتنى بر اطلاعات و ارتباطات در ژاپن، سرعت بسیار یافت. تقریباً همه ی مدارس این کشور تا سال ٢٠٠5 از امکانات سخت افزارى و نرم افزاری داراى سرعت بالا، برخوردار شدند. همان طور که اشاره کردم، در ژاپن ابتدا فرهنگ و اندیشه ى تولید فن شکل گرفته و سپس در جریان این تحول به تدریج فرهنگ بهره ورى از فناورى در همه ی ابعاد زندگى به بهترین شکل متحول شده است. ژاپن بیش ترین روبات های کارخانه ای جهان را دارد، در به کار گیری از فناوری میکرو الکترونیک در جهان رتبه بالایی دارد. نوسازی فناوری ژاپن، پس از ایالات متحده امریکا رتبه ى دوم جهان را دارد. توسعه شهرهاى دیجیتالى مهم ترین ویژگى چنین فرهنگى است. ژاپن و آمریکا بزرگ ترین تولید کنندگان و مصرف کنندگان اطلاعات در جهان هستند. فراموش نکنیم که نوآورى زاده ی انسان توسعه یافته است. انسان توسعه یافته می تواند این ابزارها را با بهره ورى بالا به کار گیرد و گام به گام به رویش و زایش اندیشه و فن برسد. اگر شرایط زیستن با فناوری فراهم نباشد، رویش و زایشی در کار نیست. نگرش تزیینى به فناورى به هدف تبدیل می شود و البته سرانجام چنین نگرشى سرخوردگى و ناامیدى است.

*با توجه به شناختى که از جامعه خودمان دارید و با در نظر گرفتن این واقعیت ها، چه پیشنهادى براى به کار گرفتن و توسعه فناورى اطلاعات و ارتباطات در کشورمان دارید؟

باید پروژه تجهیز مدارس را با رایانه به پیش ببریم ولى هم زمان هم واقع بین هم باشیم که گسترش رایانه در مدارس و دانشگاه ها نیازمند برنامه هاى درسى مؤثر و محتواى آموزشی قابل استفاده براى معلم و دانش آموز است به علاوه باید توجه داشته باشیم که فرهنگ بهره گیرى، بهبود انتظارات از فناورى، واقع بینى، به دست آوردن پشتیبانى هاى اجتماعى براى گسترش فناورى و نیز آموزش والدین، همه از اهمیت برخوردارند. باید ابتدا به شبکه ی اینترنت دسترسى پیدا کنیم، سرعت را افزایش دهیم، فرهنگ استفاده و همزیستى را بیاموزیم و مهارت غواصى خود را بالا ببریم، حتماً آن ماهى ای که در پی اش هستیم در این اقیانوس پیدا خواهیم کرد. باید به آهستگى از مصرف کنندگی به تولیدکنندگى برسیم، چیزى براى عرضه داشته باشیم. اگرنه پس از ساعت ها پرواز، ناکام به آشیانه باز خواهیم گشت. این ناکامى ممکن است ما را در ادامه ی پرواز مأیوس کند. بدانیم که اگر فقط افزایش ضریب نفوذ اینترنت را در نظر داشته باشیم، اشتباه کرده ایم به یاد داشته باشیم که شبکه ی جهانی، دنیای تعامل، گفت و گو، یادگیرى، رقابت و تمرین مشارکت است.

*تلفیق فناورى هاى نوین با آموزش چگونه باید انجام شود؟

مشکل ما دقیقاً همین جاست. ما نیازمند بهبود تصویر خود از نقش فناورى و نحوه ی کمک آن به ما معلمان، دانش آموزان، سیاست گذاران و مدیران هستیم. در کتاب “سرزمین عجایب” می خوانیم که “اگر نمی دانید به کجا می روید، مهم نیست کدام راه را انتخاب می کنید”. فرآیند تلفیق فناورى با آموزش فعالیتى ساده، یک مرحله ای، مکانیکى و خطى نیست. این تلفیق، مستلزم مجموعه اى از تصمیم ها وفعالیت ها ى آگاهانه است و قبل از همه باید تحلیلى موشکافانه از اهداف و روندهاى اصلاحات آموزشى داشته باشیم. جسارت بازنگرى سیاست هاى آموزشى را داشته باشیم. بدون بازبینى راهبردهاى آموزشى هیچ مشکلى حل نمى شود. تولید سند آموزشى بدون جسارت بازنگرى و بازاندیشى راهبردها، سیاست ها و فرآیندهاى تصمیم سازى آموزشى، صرفاً نقل داستانهای موفق دیگران و آرزوهایى است که تمهیدى براى رسیدن بدانها وجود ندارد. تعیین هدف های کاربرد فناوری آموزشی، نکته مهم دیگرى است که باید در تلفیق برنامه هاى فناوری آموزشی در نظر داشته باشیم. بررسى فناورى های موجود، پیشینه کاربرد آن ها، نقش و نگاه معلمان به فناورى، سرمایه گذارى، همه در این امر اهمیت دارند. ارزشیابى و اصلاح مستمر روندى بسیار مهم است.

*براى توسعه ى فناورى اطلاعات و ارتباطات در آموزش چه توصیه‌اى دارید؟

نیاز جامعه آموزشی ما، تغییر از نتیجه گرایى به فرآیندگرایى است. ابتدا باید سخت کوش باشیم. گام به گام توسعه ی فناوری در آموزش را به پیش ببریم و به دشواری های راه هم آگاه باشیم. پیمودن این راه، مانند همه ی اصلاحات آموزشى در درازمدت امکان پذیر است و راهبردهاى مؤثرى مى خواهد. باید بر دودلى هاى خود فایق آییم. بدون داشتن چشم اندازها و رویکردهاى نوین و دیدگاه های نظری موثر، ناکام خواهیم ماند. خلاقیت معلمان راباید جدى بگیریم. بصیرت نظرى معلمان مان را افزایش دهیم، چون آنان هدایت دانش آموزان را برعهده دارند. به دانش آموزانمان اعتماد کنیم. آنان با سرعت با فناوریهای نوین همساز مى شوند. پژوهش را جدى بگیریم. یادگیرى از تجربه هاى دیگران و مرور و ترویج تجربه های موفق دیگران اهمیت فراوان دارد. تجربه هاى بومى، اعتماد به نفس بیش تری ایجاد مى کنند. اگر بتوانیم فرایند ی برای کیفیت بخشی تجربه های بومی و ترویج آن ها پیدا کنیم، خواهیم توانست توسعه فناورى در آموزش را با موانع کم تری به پیش ببریم. کتاب “فناورى براى آموزش” تجربه های هاى جهانى از این بومى سازى فرآیندها را ارائه مى کند. بپذیریم یا نپذیریم، فرقى نمی کند. چیزى که ثابت است، تغییر است. ما خواسته یا ناخواسته در گرداب بزرگى گرفتارها شده ایم؛ گردابى از تنوع رسانه ها و فناوری ها برای آموزش، برای کسب و کار، برای زندگی، برای تفریح، برای سیاست ورزی، برای مدیریت، برای پرورش حرفه ای و ….. براى شنا کردن در آن باید تکلیف خود را با اندیشه هاى بنیانگذار فن ها، روشن کنیم. طرحى نو دراندازیم، هویت خود را خوب بشناسیم، از این که فناورى را فقط تحسین کنیم، دست برداریم و بدانیم که این تحسین ها جای خالى بصیرت نظرى، سیاست هاى مؤثر، برنامه های هاى درسی اثر بخش، سازماندهى مؤثر محتوا و پرورش حرفه ای لازم برای اندیشه در مزیت نسبی آن را نمی گیرند. یاد گیری و آموزش را جدى بگیریم و در نظر داشته باشیم که فناورى ابزار است و باید به اندیشه ی تولید آنها بپردازیم.
آب ما را خواهد برد، اگر ندانیم چرا پاى در آن گذاشته ایم. جستجوى ابزارهاى مدرن، تنها نشانِ نو شدن نیست. غافل نشویم که نو شدن از اندیشه، الگو های ذهنی، رویکردها، قابلیت های فردی و گسترش یادگیرى آغاز مى شود. این پیام تجربه های جهانی در توسعه ی فناوری آموزشی است. تفکر و یاد گیری را دست کم نگیریم.
دکتر سرکار آرانی
  • ۰
  • ۰

پژوهشگران معتقدند که تکالیف متفاوت، تواناییهای کودکان را به شیوه های گوناگون پرورش می دهند و تجربه آنها می تواند بر آهنگ رشد تأثیری شگرف داشته باشد(گلمن، 2000؛ اووتون، 1998؛ به نقل از سنه، سلمان، آقازاده،89:1387). پژوهشگرانی مانند کفارت، هارتمن، جین آیرز، حرکت و فعالیت را اساس یادگیری و پایه ای برای تحول ذهنی می دانند. آنان تفکیک ناپذیری نیروهای روانی و جسمانی را در به اجرا درآوردن هرگونه الگوی حرکتی آن هم در مراحل اولیه آموزش، به منزله یک اصل اساسی مورد تأکید قرار می دهند (کفارت، هارتمن، جین آیرز به نقل از مشرف جوادی، 1367). بر همین اساس تواناییهای ذهنی از تواناییهای حرکتی پایه جدا نمی­باشند. فراهم ساختن امکان پرورش و رشد تواناییهای حرکتی منجربه تقویت و حتی ترمیم تواناییهای ذهنی می شود.

یکی از تواناییهای حرکتی بازی است. براساس نظریات انجمن ملی تعلیم و تربیت نوجوانان مهمترین تمرینات دوران کودکی، بازی است. بازی فعالیتی است که در آن کودک رشد صحیح خویش را نشان می دهد و در بازی ها رشد و نمو کودکان در تمام زمینه ها به حرکت درمی آید. انجمن ملی آموزش کودکان کم سن، استفاده وسیع از پروژه ها، بازی، کاوش و موارد مشابه را توصیه کرده اند.(اسلاوین، ترجمه سیدمحمدی، 1385؛ به نقل از سنه، سلمان، آقازاده،91:1387).

  • ۰
  • ۰

مطالعات روانشناسی نشان می دهد که مهارت های لازم در نوشتن تا سن دوازده سالگی تکمیل می شود و پیشرفت این مهارت بعد از این سن کم است. به طور کلی مهارت های اساسی تا سن دوازده یا سیزده سالگی به قدر کافی کسب می شود و همین مقدار برای ورود به طبقه ی متوسط تا آخر حیات کافی به نظر می رسد. [1]

نوشتن جزئی از مهارت های حرکتی است. یادگیری مهارت های حرکتی به یادگیرنده امکان می دهد تا حرکت ها و فعالیت های خود را هماهنگ سازد.

بررسی ها نشان می دهد خوش خطی یا داشتن خط خوب یکی از کلیدهای موفقیت تحصیلی دانش آموزان به شمار می رود؛ چرا که نوشتن یکی از ابزار های دائمی و مهم دانش آموزان برای تکمیل فرایند یاددهی، یادگیری است. هرچند که خط بهترین دانش آموز ما هرگز به طور کمال رشد نمی کند اما مشکلات بعضی از دانش آموزان خیلی شدید تر است و خط بعضی ها ناخوانا است و علاوه بر آن در نوشتن نیز کند می باشند.

جامی معتقد است خط خوب یکی از مهارت هایی است که باید از سن کم یعنی از دوره ی آمادگی به دانش آموزان آموخته شود در غیر این صورت بخشی از فرایند یاددهی، یادگیری دچار نقص خواهد شد. آموزش و پرورش باید از خرد سالی شروع شود زیرا در این مرحله اگر آموزش صورت گیرد پایدار تر خواهد بود.

از این رو درک صحیح مکانیسم ها و عواملی که می توانند باعث مشکلات دست خط شوند ضروری به نظر می رسد در بسیاری موارد دیده شده که مشکلات خوانایی دست خط بدون مداخلات درمانی بر طرف نمی گردد.

  • ۰
  • ۰

1- خودشیفته‌ها وقتی اشتباهی صورت می‌گیرد، همه را سرزنش می‌کنند جز خودشان. یکی از عادت‌های همیشگی افراد مبتلا به اختلال شخصیتی خودشیفته این است که اشتباهات و کاستی‌ها را گردن دیگران می‌اندازند. آنها معتقد هستند که هر اشتباهی که رخ می‌دهد دیگران مقصر آن هستند و هر کاری که درست پیش می‌رود نتیجه تلاش آنها است.

2- خودشیفته‌ها همیشه دیگران را مسوول رفتار‌های نامطلوب خود می‌دانند. آنها ادعا می‌کنند که رفتار‌های نا مناسب شماست که منجر به رفتار‌ها و احساسات نامطلوب در آنها می‌شود و شما مسوول رفتار بد یا احساسات منفی آنها هستید.

3- خودشیفته‌ها همیشه خود را درست و بر حق می‌دانند. از دیدگاه افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی، همیشه حق با آنها است و آنها درست می‌گویند.

4- خودشیفته‌ها تمایلی به شنیدن نگرانی‌ها و حرف‌های شما ندارند. آنها غالبا دوست دارند خودشان صحبت کنند و شنوندگان خوبی نیستند. مخصوصا، اگر پای نگرانی‌ها و مشکلات وسط باشد، اصلا تمایلی به شنیدن نگرانی‌ها و مسائل شما ندارند. آنها از آن دسته از افراد هستند که حرف خود را می‌زنند و منتظر شنیدن حرف شما نیستند.

5- خودشیفته‌ها همیشه خود را بالا‌تر از دیگران می‌دانند و دیگران را زیردست خود می‌پندارند. نگاه از بالا به پایین یکی از ویژگی‌های مهم خودشیفته‌ها است. آنها خود را برتر و دیگران را کمتر از خود می‌بینند. خود را قوی‌تر و دیگران را ضعیف‌تر می‌بینند. خود را عاقل و دیگران را نادان می‌بینند. این ویژگی غالبا به رفتار‌هایی در آنها منجر می‌شود که باعث کاهش اعتماد به نفس در اطرافیان‌شان، مخصوصا، شریک عاطفی‌شان می‌شود.

6- خودشیفته‌ها دائما در حال تعریف و تمجید از خود و تحقیر دیگران هستند. در برخورد با افراد مبتلا به خودشیفتگی، به‌طور مکرر، شاهد تعریف و تمجید آنها از خود هستیم. آنها خیلی از دستاورد‌ها و توانایی‌هایشان حرف می‌زنند و با شما طوری برخورد می‌کنند که گویی شما ناتوان و فقیر هستید و آنها بسیار برتر هستند.

7- خودشیفته‌ها فکر می‌کنند که همه مردم آنها را به‌خاطر پول و دارایی‌شان می‌خواهند. یکی از صحبت‌های رایج این نوع شخصیت این است که «همه من را به‌خاطر پول و دارایی‌ام می‌خواهند» و این باور به قدری در آنها عمیق است که دچار ظن و شک در معاشرت‌های خود می‌شوند. همچنین، در برخورد با شریک عاطفی‌شان نیز، بر اساس این باور، می‌خواهند طرف مقابل را با دارایی‌های خود راضی نگه دارند و دائما در حال صحبت از برند‌های کیف و کفش و تفریحات و دارایی‌شان هستند.

8- خودشیفته‌ها احساسات دیگران را مورد تمسخر قرار می‌دهند تا جایی که اطرافیان به این نتیجه می‌رسند که بهتر است از احساسات‌شان به آنها چیزی نگویند. احساسات شما اصلا برای آنها مهم و جالب نیست، حتی اغلب غیر منطقی و بچگانه به نظر می‌آید. بنابراین، توقع رفتار معقول و همدلانه را از آنها نداشته باشید زیرا در نهایت شما را بسیار حساس و غیرمنطقی می‌خوانند.

همچنین، به این نتیجه می‌رسید که اصلا درباره احساسات خود با آنها صحبت نکنید و دچار سرکوب احساسات نیز می‌شوید.

  • ۰
  • ۰

تست زیر شامل 6 علامت خودشیفتگی است؛ امتیازات از 0 تا 5 متغیر است. در صورتی که یکی از این علائم به هیچ وجه در مورد شما صدق نمی ‌کند، به آن امتیاز صفر دهید و اگر تصور می ‌کنید یکی از آنها کاملاً در مورد شما صادق است، برای آن امتیاز 5 را در نظر بگیرید. مجموع امتیازات، درجه خودشیفتگی شما را مشخص خواهد نمود

امتیازات به این صورت تفسیر می شوند:

- مجموع امتیازات 10 یا کمتر، نشانه آن است که علائم و نشانه های خودشیفتگی در مورد شما صدق نمی کند.

- مجموع امتیازات بیشتر از 10 و کمتر از 18 نشانه آن است که شما فردی خودشیفته بوده و در صورتی که این موضوع را نادیده بگیرید، ممکن است در آینده مشکلات بسیاری متوج تان شود.

- مجموع امتیازات 24 به بالا، نشانه اختلال خودشیفتگی حاد است و بایستی هر چه سریع تر برای درمان خود اقدام نمایید.

  • ۰
  • ۰

فوبیا ترسی است غیرواقعی، شدید و طولانی مدت از یک جسم، شخص، حیوان یا موقعیت. فوبیا نوعی اختلال اضطراب است. شخصی که فوبیا دارد یا سعی می کند از چیزی که ترس ایجاد می کند اجتناب کند یا آن را با اضطراب و پریشانی فراوان تحمل می کند.بعضی از فوبیا ها بسیار خاص و محدود هستند.

برای مثال، یک شخص ممکن است فقط از عنکبوت (arachnophobia) یا گربه (ailurophobia) بترسد. در این مورد، شخص با دوری کردن از چیزی که می ترسد، نسبتاً بدون اضطراب زندگی می کند. بعضی دیگر از فوبیا ها در مکان ها یا موقعیت های گسترده تر دردسرساز می شوند. برای مثال، علائم ترس از ارتفاع (acrophobia) می تواند با نگاه کردن به بیرون از پنجره اداره یا با رانندگی روی پل های مرتفع بروز کنند. ترس از فضاهای محصور یا تنگناهراسی (claustrophobia) می تواند با سوار شدن به آسانسور یا استفاده از دستشویی کوچک تشدید شود. افرادی که این فوبی ها را دارند ممکن است نیاز به ایجاد تغییرات چشمگیر در زندگی خود باشند. در موارد شدید، فوبیممکن است عامل تعیین کننده اشتغال، محل کار، مسیر رانندگی، فعالیت های اجتماعی و تفریحی، یا محیط خانه شخص باشد. 

  • ۰
  • ۰

اگر ما بتوانیم دلیل واقعى نظم و تربیت کودکان را بفهمیم آنگاه همه مشکلات آسان مى‏شود. منضبط بودن تنها انجام قوانین نیست. کودکى که همیشه دستورات پدر و مادر را انجام مى‏دهد و ظاهرا کودک آرامى است و هرگز خلاف خواسته پدر و مادر انجام نمى‏دهد، آیا در آینده مى‏تواند با تغییرات و مسائلى که در زندگیش به وجود مى‏آید کنار بیاید؟

هدف انضباط آن است که به بچه‏ها توانایى اداره کردن خود و زندگى‏شان داده شود.

انضباط، آنها را قادر مى‏سازد که با محیط‏هاى جدید کنار آمده، تفکر منطقى داشته و به خوبى با مسائل خود کنار آیند. و به این طریق توانایى انتخاب‏هاى صحیح را در جاهاى مورد نیاز پیدا مى‏کنند.

  • ۰
  • ۰

روش تدریس: سخنرانی، پرسش و پاسخ، بارش فکری، بحث گروهی

رسانه‌ی آموزشی: پرده و دیتا رایانه فیلم و عکس انتخابات کتاب کارت تشویقی.

پس از سلام و احوال پرسی، حضور و غیاب و خوش و بش های معمول کلاس ارائه درس آغاز می شود.

  • ۰
  • ۰

یکی از راهبردهای متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت گروهی، راهبرد بارش مغزی است. این راهبرد برای تولید افکار جدید و مفید به کار گرفته می شود.

از بارش مغزی می توان به عنوان نوعی فعالیت آغازگر برای ایجاد جرقه ای در ذهن دانش آموزان استفاده کرد تا آنان بتوانند، قبل از این که خواندن را شروع کنند، دانسته های خود را درباره ی موضوع به کار ببرند. این راهبرد دانش آموزان را ترغیب می کند، هرچه درباره ی موضوع یا عنوان مورد بحث می دانند، بگویند و در مورد آن چه ممکن است در داستان اتفاق بیفتد، فکر کنند یا برای ارائه ی مطلب خواندنی آماده شوند. از این راهبرد هم چنین می توان بعد از این که دانش آموزان خواندن را به پایان رساندند، استفاده کرد؛ ولی باید توجه داشت که قبل از شروع نوشتن انجام گیرد.

  • ۰
  • ۰

برنامه ریزی آموزشی برای غنای فرهنگی و اعتلای کیفیت زندگی لازم و بقاء رشد و کمال انسانی و اجتماعی به آموزش پرورش و برنامه آموزشی آن متکی است و امری حیاتی شمرده می شود. از طرفی برنامه ریزی متضمن داشتن هدف، بسیج نیروها، هماهنگی فعالیتها و افزایش باز دهی و سرمایه بوده و نداشتن آن موجب نابسامانی و از هم گسیختگی امور و اتلاف نیروی کار، بودجه و زمان خواهد شد.

از اینرو است که برنامه ریزی آموزشی اهمیت مضاعف یافته و امر حیاتی را در رشد و تداوم توسعه دارد.

ضرورت برنامه ریزی برای هر سازمان و موسسه به اندازه ای روشن است که نیاز به تبیین و توجیه ندارد و برنامه ریزی برای سازمان به اندازه تنفس برای یک موجود زنده اهمیت دارد. برنامه ریزی بدون رعایت اصول برنامه ریزی معنایی ندارد چرا که این اصول راهنمای عمل بوده و در جریان تهیه و اجرای برنامه های آموزشی تاثیر زیادی دارد.

یک برنامه ریز تا زمانی که سیر حرکت خود را به خوبی نشناسد موفق نخواهد شد بدون شک هر اندازه برنامه ریزان نسبت به واقعیت ها آگاهی بیشتری کسب کنند و در خصوص تاثیر پذیری برنامه ها از واقعیات شناخت بیشتری و دقیق تری داشته باشند و واقع بینی در برنامه ریزی ها لحاظ شود می توانند به موفقیت برنامه هایشان امید وار باشند.

برنامه ریزی آموزشی: در فرآیند برنامه ریزی قبل از هر اقدامی باید هدفهای آموزشی برای توسعه آموزش از نظر کمی و کیفی، در طول زمان مورد نظر بعنوان نخستین مرحله تدوین شود یعنی اهدافی که در جریان اجرای یک برنامه آموزشی میخواهیم بدان دست یابیم مشخص گردد سپس منابع مورد نیاز برای تحقق بخشیدن به هدفهای آموزشی تعین شود و این مرحله شامل پیش بینی منابع آموزشی، امکانات آموزشی، اقتصادی و مالی مورد نیاز یرای اجرای یک برنامه است که بدون در نظر گرفتن آن تحقق اهداف آموزشی میسر و ممکن نخواهد بود. تعیین منابع مورد نیاز در برنامه آموزشی نیزهمانند اهداف از دو جنبه کمی و کیفی برخوردار است. تعیین منابع در واقع آزمون تلخی است که برای سنجش میزان واقع بینانه بودن مرحله نخست تدوین اهداف برنامه های آموزشی. اگر تعداد نیروهای انسانی مورد نیاز، امکانات آموزشی و میزان بودجه مورد نیاز تخصیص و تامین نگردد تمام معادلات و محاسبات را مختل خواهد کرد برای رسیدن به برنامه ریزی معقول در فرآیند برنامه ریزی که در مرحله بعدی قرار دارد تعیین اولویت و نیازهای لازم برای اجرا یک برنامه می باشد تا براساس آن سیاستگذاری و طراحی صورت گیرد و راهبردهای اجرایی پیشنهاد گردد بعد از این مرحله، مرحله حساس اجرایی و پیاده کردن اهداف سیاستها خواهد بود. در فرآیند برنامه ریزی آموزشی موفق میزان درهم تنیدگی مراحل و سایر عوامل سازمانی ارتباط مستقیمی دارد و جز لاینفک توسعه و پیشرفت سازمانی است. بعد از اجرا در مرحه آخر برنامه های آموزشی و شاید مهمترین این مراحل ارزشیابی و ارزیابی مراحل و جمع بندی و گرد آوری آمار و اطلاعات برای بهبودی وضعیت موجود می باشد.

البته نباید تلقی کرد که ارز شیابی بعنوان آخرین مرحله ارزش کمتری دارد بلکه باید این امر در پایان تمام مراحل و بصورت موردی صورت گرفته تا کم و کاست برنامه ریزی مشخص گردیده و نقاط قوت و ضعف آن مشخص گردد و در این خصوص سیاستهای لازم اتخاذ گردد در اینجاست که زنجیره برنامه ریزی آموزشی به ارزشیابی آموزشی منتهی می شود.

در واقع فرآیند برنامه ریزی محصول برقراری تعامل و ارتباط بین وضع مطلوب آموزشی و وضع موجود در نظام آموزشی بوده که برنامه ریزان آموزشی باید درفرآیند برنامه ریزی این تعامل و تعادل را در تمام مراحل برقرار نمایند.