یکی از نگرانی های انسان روزگار ماست . در سراسر دنیا اندیشمندان ، سیاستمداران ، برنامهریزان آموزشی و پدران و مادران تلاش می کنند شیوههایی بیابند که بتوان با استفاده از آنها کودکان امروز را برای زیستن در دنیای غیر قابل پیشبینی فردا آماده کرد . تاکنون مطالب بسیاری در مورد هدف تعلیم و تربیت نوشته شده است شاید بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت معتقد باشند که تربیت ، فراگیران را به سطوحی از رشد می رساند که خود به تنهایی قادر نیستند به آن سطوح برسند .
مایهی بسی تأسف است که مدارس امروز برای دستیابی به فنآوریهایی که به کار یافتن اطلاعات می آیند ، در فشار قرار گرفتهاند واین امر به بهای غفلت آنها از چهار ستون آموزش یعنی «آموختن چگونه دانستن ، آموختن چگونه رفتار کردن ، آموختن چگونه با دیگران زیستن و آموختن چگونه بودن» تمام شدهاست .
تعلیم و تربیت فقط فراهم آوردن اطلاعات نیست بلکه پرورش کامل شخصیت انسان و سیر و سفر به دنیای درون به قصد ایجاد شناخت و پرورش ارزشهاست . در چنین دیدگاهی بیگمان معلمان در کانون فرایند آموزش جای می گیرند و آموزش بدون وجود آنان ناممکن است . به گمان بسیاری از ما جوهر آموزش – آموختن به منزلهی گنج درونی انسان- نامحسوس و درک ناشدنی است .
از جنبهی آرمانی، آموزش ارتباط دوسویه است که در طی آن معلم و شاگرد هر دو می آموزند . به گفتهی مهاتما گاندی ، معلم واقعی کسی است که خود را شاگردِ شاگردانش بداند . یکی از موضوعهای کلیدی کنفرانس جهانی آموزش برای همه تلاش برای یافتن روشهای یادگیری نوین و سازگارتر با نیازهای دانش آموزان بود .هیچ راهحل آمادهای برای پیشرفت آموزش نمی توان یافت . هر کشور و اجتماعی باید روشهای آموزش خاص خود را بیابد و از تجربههای سایرین برای مقابله با مشکلات خویش بهره جوید .
کسانی که اصلاح روشهای آموزش را مدنظر دارند برای رسیدن به مقصود باید با چراغ خرد و تجربه گام بردارند و معلمان کارآمد و تأثیرگذار را سرمشق خود قرار دهند . با اندکی مطالعه در تاریخ تعلیم و تربیت می توان دریافت که سابقهی کلاسهای چندپایه به آغاز تعلیم و تربیت گروهی منتهی می شود . و با درنظر گرفتن بافت جمعیتی روستاها در آینده نیز وجود خواهد داشت زیرا علاوه بر آن که مسألهی غیره اقتصادی بودن کلاسهای کم تعداد را حل می کند به تکمیل پایههای تحصیلی نیز کمک می نماید . پراکندگی روستاها ، عوامل خاص جغرافیایی ، رشد منفی جمعیت به صورت کلی و کمبود تعداد دانش آموزان واجبالتعلیم در بعضی از روستاها ، استفاده از وجود اطفال لازم التعلیم در امور کشاورزی در سایر امور معاش خانوادههای روستایی ، کمبود یا نامناسب بودن راههای ارتباطی بین روستاها و شهرها ، عدم موافقت بیشتر خانوادههای روستایی به تحصیل دختران و .... از جمله مسایلی است که وجود این کلاسها را الزامی می سازد . پس شایسته است نوع نگاه ما به این کلاسها و ضرورت وجودشان تغییر نماید و به عنوان یک « فرصت آموزشی» و نه یک « بحران» کلاسهای چند پایه را مورد توجه قرار بدهیم . می توان گفت که این کلاسها مثال زدن چندنشان با یک تیر است چون معلمی ک در یک کلاس چند پایه تدریس می کند در واقع در طول یک سال ، تجربهی شش سال آموزش را به دست می آورد. پس باید تدریس در این کلاسها را غنیمت بدانیم و به عنوان یک فرصت خوب به آن بنگریم .
تدریس و یادگیری در همه جای جهان در محیطهای اجتماعی به نام کلاس درس انجام می گیرد . در این کلاسها دانش آموزانی وجود دارند ، که سطح تواناییها و قابلیتهای آنها بسیار یکسان است . این گونه کلاسها ، کلاسهای همگون نامیده می شوند. کلاسهای دیگر شامل دانش آموزانی است که از نظر قابلیتها ، میزان یادگیریهای اولیه و سایر ویژگیها بسیار با یکدیگر تفاوت دارند . این گونه کلاسها ، کلاسهای ناهمگون نامیده می شوند . که کلاسهای چندپایه مثال بارزی از آن است که حتی چند پایه تحصیلی در یک کلاس قرار می گیرند .
تحقیقات زیادی برای مقایسه تأثیر کلاسهای همگون و ناهمگون در مورد میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شدهاست . نتایج تحقیقات مزبور را می توان چنین بیان داشت که دانشآموزان ضعیف در کلاسهای همگون در مقایسه با همتایان خود در کلاسهای ناهمگون گرایش کمتری برای رسیدن به پیشرفت تحصیلی دارند . تأثیر مستقیم محیط روانی کلاس بر روی یادگیری دانشآموزان به عنوان یک عامل مهم دارای پشتوانهای تجربهزیادی است . والبرگ محیط روانی کلاس را به عنوان جو یا فضای کلاس توصیف می کند . که بالقوه همانند یک گروه اجتماعی بر آنچه که دانش آموزان یاد می گیرند ، تأثیر می گزارد .
والبرگ حتی بیان می کند که تأثیر محیط روانی کلاس بر یادگیری نتایج شناختی ، عاطفی و رفتاری تقریباً 30 درصد می رسد . تأثیر این عامل در یادگیری نتایج مذکور از تأثیر عوامل دیگر مانند رفتار ورودی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بیشتر است .
سه عنصر محیط روانی که مربوط به یادگیری دانش آموزان است عبارتند از :
عاطفه ، وظیفه و سازماندهی . معلمان اثربخش با ترکیب این سه عنصر قادر به ایجاد و آفرینش کلاسهای خواهند بود ، که در نظر دانش آموزان وجههای جذاب ، وظیفهمدار و کاملاً سازمان یافته دارد . کلاسهای جذاب ، کلاسهایی هستند که در آن دانش آموزان متوجه گونهای احترام متقابل میان خود و معلم می شوند ، روابطی مثبت و منفی بر همکاری و مشارکت میان دانشآموزان حاکم است و در نهایت درچنین کلاس هایی ، آنها از رضایت و خرسندی بیشتری بهرهمند می شوند .
در 30 سال گذشته سه تحول مهم موجب پیشبرد تدریس شدهاست . یکی تحقیق مداوم بر الگوهای خاص و توسعهی الگوی جدید و در نتیجه ، شفاف سازی بوده که بر اثربخشی آنها افزوده است . دوم توسعه ترکیب الگوها با برنامههای قوی درسی است . سوم تحولات تکنولوژی الکترونیکی که توسعهی کتابخانهها را همراه دارد و اطلاعات انبوهی به داخل کلاس های درس کودکان می آورد .
حال این سؤال پیش می آید ، که چرا با وجود این سه تحول مهم تعلیم و تربیت در کلاس های چندپایه هنوز مورد انتقاد است ؟
در جواب این سؤال می توان گفت : که جدا از کمبود زمان ، تعداد پایهها ، عدم وجود امکانات آموزشی و .... مهمترین دلیل آن ناشناخته ماندن الگوهای خوب تدریس برای بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت و به کارنبستن آنها می باشد و آن هم به دلیل کم تجربه بودن معلمان کلاسهای چندپایه می باشد . چون اکثر معلمان این کلاس ها معلمانی باتجربهی کم می باشند که در اوایل خدمت خود هستند لازم است آن الگوها را بشناسند ، یادبگیرند و به کار ببرند .
کلاسهای چندپایه را می توان با کمک روش های زیر اداره کرد :
- روش محوری .
- روش گروهی .
- روش مشترک محوری و گروهی .
ولی هر کدام از این روش دارای محاسن و معایبی است اما به گفتهی یکی از صاحبنظران تعلیم و تربیت «همه روشها فقط وسیله هستند» این ما هستیم که باید در صورت ملاحظهای شیوههای بهتر ، خود را در قالب خاص قرار ندهیم .
حال این سؤال پیش می اید که بهترین روش تدریس در کلاسهای چندپایه کدام است ؟
هیچ یک از روشهای تدریس فینفسه خوب یا بد نیستند بلکه نحوه و شرایط استفاده از آن هاست که باعث قوت یا ضعفشان می شود . لذا معلم باید با توجه به : هدفهای آموزش – محتوی هر درس – نیازها و علایق دانش آموزان – امکانات موجود – تراکم دانش آموزان – تعداد پایههای موجود در کلاس و ... مناسب ترین شیوه را برای یک تدریس مطلوب انتخاب نماید .
مسلماً در یک جلسه تدریس ، الزاماً نباید فقط از یک روش استفاده کنیم و بر حسب موقعیت می توانیم ترکیبی از روشهای تدریس را مورد بهرهبرداری قرار دهیم . برای انجام این مهم باید شناخت ، توانایی و مهارتهای فراوان در بکار بردن الگوهای متنوع تدریس را داشته باشیم . بسیاری از معلمان میان الگو و روش تفاوت قائل نیستند ولی با توجه به تعاریف الگو و روش تدریس می توان دریافت که هر معلمی در واقع با انتخاب یک الگوی خاص ، راه و روش و رسانهی مورد لزوم برای رسیدن به هدف را نیز انتخاب کردهاست .
اینکه فقط نیاز به تغییر را بشناسیم در خیلی از موارد ما را به مقصود نمی رساند . دستیابی به پیشرفت آموزشی به دانستهها و مهارتهای معلمان بستگی دارد . البته معلم باید مفاهیم پیچیده را توضیح دهد اما شیوههای دیگری هم برای اصلاح آموزش داریم که دستیابی به آنها به مهارت معلم نیاز دارد . معلمان می توانند مهارتهای خود را از منابع زیر بدست آورند :
1- دورهی کارآموزی قبل از خدمت .
2- کتابها و راهنما و دستورالعملها .
3- دورهی کارآموزی ضمن خدمت .
با مراجعه به منابع جدید و شبکهای اینترنتی به ویژه شبکهی انجمن برنامهریزی درسی و رهبری آموزش ، کلیهی الگوها مورد بررسی قرار گرفته و تلاش گردیده تا مفاهیم اصلی و کلیدی هر یک از الگوها استخراج ، سازماندهی مجدد و خلاصه گردد . در مجموع ، بر اساس مطالعات انجام شده در دهه 90 و اوایل قرن 21 ، تمایل متخصصان الگوهای تدریس دال بر طبقهبندی کردن الگوهاست براساس آخرین طبقهبندی الگوهای تدریس در چهارخانواده اصلی تقسیم بندی شدهاند این خانوادهها عبارتند از:
الف) خانوادههای پردازش اطلاعات .
ب) خانوادهی اجتماعی تدریس .
ج- خانوادهتدریس فردی .
د) خانوادهی سیستم رفتاری .
اگرچه هر یک از خانوادههای الگوهای تدریس رویکردی متمایز نسبت به تدریس دارند اما به هیچ وجه متضاد نبوده و می توان از عناصر و مؤلفههای آنها به صورت ترکیبی سودجست . این امر مستلزم خلاقیت ، تجربه و مهارت و وسواسی علمی و حرفهای است . در اینجا به طور مختصر به چهار خانواده الگوهای تدریس اشاره می شود . که می توان از ترکیب این الگوها جهت بالا بردن کارآیی معلمان در کلاسهای چندپایه به منظور جبران کمبود وقت و تعداد پایهها و .... استفاده کرد .
الف) الگوهای پردازش اطلاعات
خانوادهی الگوهای پردازش اطلاعات ، همانطوری که از اسم شان پیداست ، در پردازش اطلاعات به دانش آموزان کمک می کنند . علاوه بر این دانش آموزان در حین جمعآوری اطلاعات و کار روی آنها ، معمولاً دانش را به شکل مشاهدات یا دادههای از کتابها و منابع بدست می آورند . پس دانش در سطح سازمان یافتهتری ایجاد می شود ، بدین ترتیب که با طبقهبندی ساده شروع می شود و سطح آن تا ساختار دانش رشتههای علمی و نهایتاً تا دانش نظری از جمله راههای مختلفی که تئوریها ساخته می شوند گسترش می یابد .
الگوهای پردازش اطلاعات به روشهایی تأکید می کنند که از طرف گردآوری اطلاعات و سازماندهی آنها ، درک مشکلات و ارائه راهحلهایی برای آنها و توسعه مفاهیم و زبان برای انتقال راهحلها ، شور و شوق انسان را برای درک جهان افزایش می دهند . تمام الگوهای پردازش اطلاعات به دانشآموزان کمک می کنند تا نسبت به استراتژیهای یادگیری آگاهی یافته و از این استراتژیها برای تحقق و تفکر در دنیای پیرامونشان استفاده نمایند . بنابراین ، این مدلها وجه اشتراک زیادی دارند . همهی آنها در یک هدف مشترک هستند ، هدف مشترک آنها این است که در فراگیران کاوشگری پرورش دهند . با این حال ساختار و اهداف این مدلها ، با توجه به آنچه مورد تأکید قرار می دهند . ابزار یادگیری و جنبههای از محتوا که فراگیران را قادر به کشف میکند متمایز هستند . و از این خانوادهها می توان به الگوهای تفکر استقرائی ، کسب مفهوم و پیش سازمان دهنده اشاره کرد.
ب) خانوادهی الگوهای اجتماعی تدریس :
وقتی با هم کار می کنیم یک انرژی جمعی به نام سینرژی (همافزایی) تولید می کنیم الگوهای اجتماعی تدریس به وسیله تشکیل گروههای یادگیری ، از این پدیده استفاده می کنند .
الگوهای اجتماعی شبیه به هم هستند از این جهت که همگی مهارت اجتماعی و سینرژی (همافزایی) را افزایش می دهند و در نهایت در دانش آموزان تعهد اجتماعی ایجاد می کند و ابزارهای را برای مشارکت در بالاترین اشکال جریان دموکراتیک فراهم نمایند . تمام الگوها به دانشآموزان کمک می کنند . تا از طریق بررسی جمعی ، ساخت دانش را فرا بگیرند . الگوهای اجتماعی ، از لحاظ تعامل اجتماعی دامنه اهداف اجتماعی را مورد توجه و تأکید قرار می دهند . و از الگوهای این خانواده می توان به الگوهای ایفای نقش ، بررسی گروهی و کاوشگری اجتماعی اشاره کرد .
ج) خانواده الگوهای تدریس فردی
الگوهای یادگیری فردی با چشم انداز شخصیتی یک فرد آغاز می شوند و تلاش می کنند تا آموزش و پرورش را طوری شکل دهند تا بتوانیم خودمان را بهتر درک کنیم ، مسئولیت آموزش و پرورش خودمان را بر عهده بگیریم و یادبگیریم به حدی فراتر از رشد فعلیمان برسیم برای اینکه در جستجویمان برای زندگی در سطح بالا ، حساستر ، قویتر ، شویم . گروه الگوهای فردی به دیدگاه فرد توجه زیاد می کند و در صدد هستند تا استقلال سازنده را در فرد تشویق نمایند تا افراد به طور فزایندهای خودآگاه شوند و مسئولیت سرنوشت خودشان را برعهده بگیرند . و از الگوهای این خانواده می توان به الگوهای تدریس غیرمستقیم ، خودشکوفائی و سیستمهای مفهومی اشاره نمود .
د) خانواده سیستمهای رفتاری
در این الگوها ، انسان به منزله سیستمهای ارتباطی خود اصلاحگر در نظر گرفته می شوند که در واکنش نسبت به اطلاعات دریافت شده در مورد نحوه انجام موفقیت آمیز وظایف ، رفتار خود را تغییر دهند . از الگوهای این خانواده می توان به الگوهای یادگیری اجتماعی ، تدریس مستقیم و یادگیری در حد تسلط اشاره کرد .
بدون مطالعهی چهار خانواده الگوها نمی توان هماهنگی الگوها را با هدفها در زمان تدوین برنامه تحصیلی ، دروس و فعالیتها به طور کامل در نظر آورد . اما باید به خاطر سپرد . هنگام بررسی هر الگو برای تدوین برنامههای یادگیری ، در واقع الگو بخشی از سابقهی ذهنی ما می شود . جالبترین نتیجه تحقیقات نشان داد اثرات چشمگیر ناشی از ترکبی چند الگو برخورد با مسائل چند جانبهی آموزش و پرورش است . تحقیقات اسپالدینگ اهمیت ترکیب الگوها در یک برنامهی آموزشی و پرورشی برای روی هم گذاردن و نایل آمدن به هدفهای چندگانه را نشان می دهد . آموزش و پرورش مؤثر مستلزم ترکیب یادگیری انفرادی ، اجتماعی ، و تحصیلی است با استفاده از چندین الگوی مناسب به بهترین نحو حاصل می شود .
روشهای تدوین یافته در کلاسهای چندپایه می تواند برای نوع خاص محتوا در یک پایه موفقیت آمیز و برای اغلب محتوای پایههای دیگر تطبیق یابد . به طور مثال ، از روشهای استقرائی ، که برای محتوای علوم تجربی و اجتماعی تدوین یافته است می توان برای مطالعهی ادبیات و ارزشهای اجتماعی استفاده شود . پس از یک الگوی خاص می توان برای تمام پایهها به طور همزمان استفاده نمود و باید توجه داشت که استفاده از الگوی خاص چون دارای برنامه و صرفهجویی در وقت است می تواند به طور جدی معضل کمبود وقت که بیشتر ناله و شکوه معلمان کلاسهای چند پایه از آن است و سردرگمی را در کلاسهای چند پایه برطرف کند و فضای بانشاط برای دانش آموزان و معلم به وجود آورد . استفاده از الگوی ایفای نقش در یک کلاس چندپایه که دارای پایههای سوم تا پنجم است می تواند بهترین اثر آموزشی و پرورشی را به جا بگذارد . بطور مثال می توان از آن برای تدریس تاریخ پایه پنجم ، انشا نویسی پایهچهارم و هنر پایه سوم همزمان استفاده نمود . که این مصداق همان زدن چند نشانه با یک تیر است . و این نیز تنها زمان امکانپذیر است که معلمان آشنایی و تسلط کامل بر الگوهای مناسب تدریس داشته باشند .
پس می توان گفت بهترین روش و الگو جهت تدریس در کلاسهای چندپایه همان الگوی ترکیبی است . که به اثرات مثبت آن تا حدی اشاره شد . و باید توجه داشت هدف مشترک تمام الگوها کمک به توانمند شدن شاگردان در یادگیری است یعنی یادگرفتن نحوهی یادگیری .
هدف این مقاله معرفی یک الگوی ترکیبی تدریس برگرفته از الگوهای تدریس ، پیشسازماندهنده ، استقرائی ، دریافت مفهوم ، کاوشگری بدیعهپردازی ، یاران در یادگیری ، انفرادی و سیستم رفتاری برای تدریس در کلاسهای چندپایه است . نکته قابل توجه این است که در این الگو از آموزش مستقیم و غیرمستقیم به طور هماهنگ استفاده می شود . و می توان تمام وقت کلاس را مصروف وظایف مرتبط با تعلیم و تربیت کرد و بر بهره وری در کلاس افزود و معضل کمبود وقت را در کلاسهای چندپایه کاهش داد . و همچنین می توان جو یکنواخت و کسل کنندهای را که تدریس به شیوهی مستقیم ایجاد می کند به جو شوق برانگیز که شاگردان را به طی مراحل یادگیری می کشاند تبدیل کرد . با استفاده از الگوهای ترکیبی مواردی از قبیل : تعداد پایهها ، تعداد شاگردان ، فقیر و غنی بودن شاگردان و زمینههای اقتصادی ، فرهنگی و تربیتی مختلف آنان موجب افزایش یادگیری و کاهش پراکندگی پیشرفت تحصیلی شاگردان می شود و به شاگردان کمک می کند تا خود الگو را به عنوان یک الگوی یادگیری برای یادگیری سایر دروس به کار گیرند و به سوی استقلال در اندیشه و خلاقیت گام بردارند و همچنین این الگو برای تمام سطوح و پایههای تحصیلی و نیز همهی دروس کاربرد دارد .
به هرحال توانایی صفت خوبی است ، و یک الگو یا ترکیبی از الگوها که بتواند توانایی را افزایش دهد بر هر چیزی که شاگرد برای سالیان متوالی در پیش دارد اثر خواهد گذاشت و یادگیری در خلال این سالها را افزایش خواهد داد . حتی سادهترین شیوههای متداول یادگیری توأم با تشریک مساعی ، از اندازه اثر نسبتاً متعادلی برخوردار است . اما برنامه های بهبود آموزش مبتنی بر روشها و الگوهای بسیار خوب تدریس موجب افزایش سرعت پیشرفت کودکان در کلاسهای چندپایه می شود و تدریس خوب مبتنی بر این روشها و الگوهای مناسب باعث برطرف شدن بخش عظیمی از مشکلات کلاسهای چندپایه خواهد شد و این کلاسها را برای معلم و دانش آموز لذت بخش می سازد .
پیشنهادات
* با فراهم سازی بستر مناسب می توان معلمان کلاسهای چندپایه را با روشها و الگوهای مناسب تدریس این کلاسها آشنا کرد .
* با استفاده از الگوها و روشهای مناسب تدریس می توان کلاسهای چندپایه را به عنوان یک فرصت آموزش در نظر گرفت نه یک بحران .
* با استفاده از الگوی ترکیبی تدریس می توان از تمام اوقات کلاسی در کلاسهای چند پایه به طور مناسب استفاده کرد .
* با الگوی ترکیبی تدریس می توان آموزش غیر مستقیم را به طور هماهنگ بر آموزش مستقیم افزود و موجبات رشد همه جانبهی شاگردان را فراهم ساخت .
* با استفاده از الگوی ترکیبی تدریس می توان جو یکنواخت و کسل کنندهای را که درکلاسهای چندپایه ایجاد می شود به جوی شوق برانگیز که شاگردان را به طی مراحل یادگیری می کشاند تبدیل کرد.
* استفاده از الگوی یاران در یادگیری و الگوی کاوشگری به شیوه ی محاکم قضایی موجب توسعهی مهارتهای اجتماعی و استفاده از الگوی پیش سازمان دهنده ، الگوی دریافت مفهوم ، الگوی استقرائی و الگوی بدیعه پردازی موجب توسعهی معارتهای شناختی شاگردان می شود . و در عین حال برخورد آگاهی و تسلط بر رفتار منظم آنان می افزاید . بنابراین با ترکیب این الگوها در یک الگوی ترکیبی تدریس می توان موجبات رشد و توسعهی همه جانبهی شاگردان را فراهم کرد .
* برای استفاده از الگوی ترکیبی مواردی از قبیل : تعداد شاگردان ، فقیر و غنی بودن شاگردان ، تعداد پایهها و زمینهی اقتصادی ، فرهنگی و تربیتی مختلف آنان موجب افزایش یادگیری و کاهش پراکندگی پیشرفت تحصیلی شاگردان می شود .
* الگوی ترکیبی تدریس بر تمام سطوح و پایههای تحصیلی و نیز همه دروس کاربرد دارد .
منابع و مآخذ:
* آندرسون ، دبلیو لوین . افزایش اثربخشی معلمان در فرایند تدریس .
* سازمان آموزش و پرورش استان مازندران. . آموزش راههای یادگیری
* بهرنگی ، محمد رضا . الگوهای تدریس . (2004) .
* بهرنگی ، محمد رضا . رهآوردهای نظری و تجربی .
* حاج اسحاق ، سهیلا . آموزش راههای یادگیری .
* حاج اسحاق ، سهیلا . فرایندیاددهی یادگیری در کلاسهای چند پایه