امروزه وسائل کمک آموزشی اعم از پیچیده و ساده به عنوان ابزاری برای ایجاد تسهیل در امر تدریس و یادگیری در نظام آموزشی به کار می روند . این وسائل از حیث این که تئوری و عمل را با هم ترکیب کرده ، باعث ماندگاری یادگیری و تنوع بخشی در کلاس درس می شوند، حائز اهمیت است. با توجه به این که:
75درصد یادگیری از طریق کاربرد حس بینایی
13درصد شنوایی
6درصد لامسه
3درصد حس چشایی می باشد .
3درصد بویایی
هدف: افزایش سرعت و پایداری یادگیری
نیاز سنجی:
با توجه به این که استفاده از وسائل کمک آموزشی تاثیر زیادی در یادگیری دارد سعی بر آن است که از 20% ، استفاده ازوسائل کمک آموزشی را به 60% برسانیم.
هدف:
استفاده از وسایل کمک آموزشی در کلیه دروس و افزایش سرعت و پایداری یادگیری
طرح:
1- در اختیار گذاشتن وسائل کمک آموزشی و استفاده بهینه از آن
2- تهیه و ساخت وسایل کمک آموزشی توسط دانش آموزان و دبیران
پروژه:
1- توجه و علاقه فراگیران را با صحبت کردن جلب نماییم.
2- تجارب عینی و واقعی را در اختیار شاگردان قرار دهیم.
3- زمینه تنوع آموزشی را فراهم نماییم و ازخستگی جسمی و ذهنی بکاهیم.
4-روش مطالعه صحیح را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم.
5- دست یابی به نتایج فوری از آموزش راممکن سازیم که اثر یادگیری را دائمی می کند.
6- در جهت آگاهی معلمان از مفهوم و فلسفه تکنولوژی آموزشی و وسائل کمک آموزشی صحبت نماییم .
7- معلمانی که از وسایل کمک اموزشی استفاده می نمایند مورد تقدیر قرار گیرند.
8- به معلمان توصیه کنیم برای استفاده از وسائل کمک آموزشی علاقه و اشتیاق نشان دهند.
زمان اجرا: با توجه به بودجه بندی هر درس
مسئول پیگیر: دبیران مربوط و مدیر.
امکانات:
تهیه فهرست وسائل آزمایشگاه و در اختیار گذاشتن وسائل، تهیه فهرست نرم افزارهای آموزشی ،تهیه فهرست کتب کتابخانه و وسائل سمعی –بصری، دفتر کار
نحوه اجرا:
در کلاس درس با توجه به موضوع مورد بحث و در آزمایشگاه یا کارگاه IT با توجه به کار عملی و بعضی از دروس بازدیدو اردوهای علمی – تفریحی در خارج از مدرسه و ثبت گزارش فعالیت ها در دفتر کار.
نحوه ارزیابی:
در طول هر ماه با توجه به فهرست منابع و وسایل مورد نیاز دروس هر پایه، پیشرفت تحصیلی و علاقه مندی آنها را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
تغییر در شیوه معلمان با استفاده از تکنولوژی آموزشی
آر . دی .پی (1985) نوشته بود ، ما می توانیم تکنولوژی را به دو صورت ببینیم. بعنوان یک سری ابزارها که آنچه ما هم اکنون انجام می دهیم را تقویت کرده و وسعت می بخشند، یا بعنوان چیزهایی با ظرفیت ایجاد تغییر ریشه ای در آنچه ما اکنون انجام می دهیم و نحوة انجام آن. به عنوان مثال تکنولوژی زین دوچرخه به دوچرخه سوار امکان می دهد که بیشتر و طولانی تر سفر کند، اما تکنولوژی یک ماشین بطور کلی شیوه درک ما از سفر را عوض می نماید. شاید بحث ما از نظر کیفیت باشد نه از جهت کمیت، در توصیف تکنولوژی آموزشی نیز همین بحث مطرح است، گسترش کارهایی که هم اکنون در حال انجام آنها هستیم ، تنها تقویت عملکرد جاری ما به عنوان معلم است در حالیکه استفاده کیفی از تکنولوژی تغییرات ریشه ای در کار معلمان و یادگیری دانش آموزان ایجاد می کند. بسط و تقویت عمومی ، شبیه آنچه که در زیر آمده است را استفاده عالی از تکنولوژی آموزشی توصیف می کنند.
• استفاده از دیسک لیزری برای ضمیمه کردن اطلاعات و تصاویر به متن .
• استفاده از اینترنت در یافتن واقعیات برای جذاب کردن برنامه .
• استفاده از برنامه های درجه بندی اینترنتی یا آنلاین.
• استفاده از آموزش کمکی کامپیوتر برای تکمیل شیوه های آموزش سنتی
تکنولوژی می تواند به عنوان عاملی مهم و شاید اساسی، شیوه معلم را تغییر دهد. یعنی شیوة عملکرد معلمین ، شاگردان و مدرسه را عوض کند. ما نمی گوئیم که استفاده های تقویتی از تکنولوژی ، استفاده های خوبی نیستند. ما می گوئیم که استفاده های تقویتی ، روی تمام ظرفیت و قدرت منابع تکنولوژی سرمایه گذاری نمی کنند. با ملاحظه چگونگی تغییر ریشه ای که بواسطه تکنولوژی قابل انجام است. ما معلمین فکرمان را به سطوح جدید می کشانیم و خود را وادار می کنیم که تفکرات ،کارهای روزمره ،اعمال و شیوه های تربیتی مان را از نو بشناسیم. اختراع کنیم و بسازیم. به طوریکه به تغییر در فضای جامعه شناختی و تکنولوژیکی منجر شود که کودکانمان در آن فضا به یادگیری مشغولند.
بحث ما درباره تکنولوژی بعنوان عاملی برای تغییر در شیوه معلم ، در سه حوزه سازمان یافته است ، تغییر در معرفت شناسی ،تغییر در روانشناسی که در یادگیری به کار می رود. و تغییر ارتباطی و اجتماعی ، هر بخش دربارة این تغییرات بحث می کند و مثالهایی از تجارب ما و دیگران ارائه می کند تا این شیوه های جدید تفکر و عمل را ملموس تر و قابل فهم تر نماید.
تغییر در معرفت شناسی
معرفت شناسی ، شاخه ای از فلسفه است که با ماهیت دانش سروکار دارد. این بخش دربارة تغییر در ساختمان موضوع اصلی و انواع دانشی که از نظر مدرسه با ارزش محسوب می شود می پردازد.
اکثر معلمان به کتابهای درسی اجازه می دهند که چهارچوب رشته آنها را بصورت شسته و رفته با کلمات درشت ، تعاریف روشن ، عکسهای پشت سر هم و مثالهایی روشن از جهان واقعی تعیین کنند. جرالد هالتون از این مسئله با عنوان « عقیم کردن» برنامه درسی که فقط « دانش عمومی» می آموزد. نام برده است.
کلاسهای غنی از تکنولوژی می تواند معلمان را از قید کتابهای درسی آزاد کند. خواستن از معلم و دانش آموز که جرأت به خرج داده و در اینترنت به تازه ترین محتوای در دسترس دست یابند . با این روش دانش آموزان نیز می توانند به اطلاعاتی که در اختیار حرفه ای ها هست دست یابند فشار زیادی بر معلمین و دانش آموزان وارد خواهد آمد تا بتوانند به اطلاعات معنا بدهند، اطلاعات نامربوط را حذف کنند و بر ایده های مهم موضوع اصلی تمرکز یابند.
علاوه بر اینها ، این شیوه می طلبد که معلم و دانش آموز هر دو « مصرف کنندگان دانش » شوند. در قسمت بعد به این اندیشه یادگیری یعنی « مصرف کنندگان دانش» خواهیم پرداخت.
حجم زیادی از اطلاعات و فرصتها در اینترنت وجود دارد ، اما معلمان باید بیاموزند که چگونه به آنها دسترسی پیدا کنند ، چگونه از آنها به شیوه ای مؤثر و کارآمد استفاده کنند، و چگونه چهارچوب آن را برای دانش آموزان مشخص نمایند تا آن را بصورتی سودمند و مولد در یادگیری به کار ببندند. معلم باید از فردی که در قید اتکا به کتابهای درسی است به فردی تبدیل شود که مرزهای جدید دانش ، منابع و محتوا را کنار می زند و به درون آنها راه می یابد.
ما به تازگی با معلمی گفتگو کردیم که در یک مدرسه دارای مجوز کار می کرد که معلمین و دانش آموزان کتاب درسی دریافت نمی کردند و برنامه درسی از منابع آنلاین پیدا شد. او معتقد بود که هر تلاشی شبیه این محکوم به شکست است.
بسیاری از معلمان هنگامی که شیوه های استفاده از اینترنت را ملاحظه می کنند به نتیجه گیری مشابهی روی می آورند. گشتن به دنبال کاربرگ ها و نظیر آنها تنها به اینترنت اجازه می دهد که برنامه درسی را تقویت کند بنابراین آن را از تصویر « عمومی» فراتر نمی برد. معلمان باید ملاحظه کنند که محتوای رشته چیست یا چه باید باشد. آیا نمی توان بخش زیادی از فصل آب و هوا را با استفاده از اطلاعات مربوط به آب و هوای واقعی که در سایت C N N .COM موجود است آموزش داد؟ اطلاعات خام آب و هوای در مقایسه با اطلاعات موجود در فصل آب و هوای کتاب درسی دانش بسیار متفاوتی است. معلمان باید بیاموزند که اول این بینش را مفید تشخیص دهند و سپس استفاده از آن و منابع موازی دیگر را یاد بگیرند. آنها باید فکر خود را از لغات درشت نوشته شده و سؤالات آخر هر فصل بالاتر ببرند تا به فعالیت های مناسب و ایده های موضوع اصلی ، تکالیف جهان واقعی ، و آزمونهای عملکرد صحیح دست یابند.
تغییر در روان شناسی
همانطور که در قسمت قبل به آن اشاره شد، اعتقاد داریم که تکنولوژی تغییرات مهمی را در تفکر ما راجع به یادگیری دانش آموزان ، پیشنهاد می کند. در محیط های خالی از تکنولوژی سنتی ، دانش آموزان اغلب به عنوان گیرندگان دانش (در بدترین شرایط سناریو) یا سازندگان دانش( در بهترین شرایط ) در نظر گرفته می شدند، ما فکر می کنیم ، دسترسی نامحدود به اطلاعات که امروزه توسط تکنولوژی فراهم گردیده ، نیازمند جایگزین این اندیشه پیشروانه است که دانش آموزان مصرف کنندگان دانش هستند( علاوه بر سازندگان دانش)معلمان باید برای قضاوت دربارة قابل اعتماد بودن اطلاعات به روشهایی مثل بررسی مجدد آن از منابع دیگر بپردازند و با آزمایشات و معاینات ذهنی و پرسیدن پرسشهای نقادانه در مورد منابع ادعاها به بررسی منطقی بودن محتوای آنها مبادرت ورزند، دانش آموزان باید بیاموزند که دانش را به دقت مورد موشکافی قرار داده و تا پیدا شدن سطح قابل قبولی از قطعیت به آنها مظنون باشند. این کار هم برای معلم و هم برای دانش آموز دشوار و وقت گیر بوده و مستلزم بدبینی و شکاکیت است. در هر حال در حالیکه اینترنت گسترش می یابد ، مصرف کننده خوب دانش و اطلاعات شدن مهارتی است که همه ما بدان نیازمندیم به اعتقاد ما تا زمانیکه اینترنت فاقد استانداردهای دقیق برای رعایت امانت و صحت است این مشکل ادامه دارد و بیشتر می شود.
تکنولوژی از معلمان می خواهد که نه تنها یادگیرندگان را بلکه تکالیف یادگیری را نیز به صورتی دیگر ببینند. به جای آنکه از دانش آموزان بخواهیم تکالیف از پیش تعیین شده ، کاملاً تعریف شده ، آزمایشات آزمایشگاهی قدم به قدم ، و طرحهای طراحی شده برای هدف مشخص را انجام دهند باید آغوش خود را به روی فعالیت ها یی با ساختار و تعریف ناقص و پرسشهای باز پاسخ بگشائیم. معلمان باید فعالیت های یادگیری را و دانش آموزان باید طرحهای یادگیری را با استفاده از منابع تکنولوژی و اصول موضوع اصلی طراحی کنند. بعنوان مثال باید از دانش آموزان خواست که به جای انجام کارهای نوشتاری ماهانه ، به بررسی نمودار جز و مد آنلاین ویدئوهای واقعی بپردازند تا به اطلاعات و مشاهدات معنی داده و آنچه را آموخته اند با رسانه دیگری بیان کنند.
با استفاده از تکنولوژی ، دانش آموزان می توانند به فعالیت ها و بررسی هایی بپردازند که در صورت عدم استفاده از تکنولوژی بسیار دشوار، خطرناک یا گران تمام می شد. دانش آموزان می توانند بدون ترس از هزینه یا چیزهایی دیگر مواد فرار شیمیایی را مخلوط کنند. طلا را و «وب کنند یا اتم ها را بشکافند . با تکنولوژی می توان مقیاس ها را دستکاری می کرد و آنگاه دانش آموزان می توانند ساختمان مولکولی اجسام را ببینند، و فرایندهایی را که رؤیت آنها مستلزم گذشت چندین نسل است سریع کرده و آنهایی را که در میلیاردیم ثانیه اتفاق می افتد کند نمایند. تکنولوژی فرصت های بسیار متفاوتی در اختیار بشر قرار می دهد هر کدام می تواند جرقه تحقیقی باشد که قبلاً برای بشر متصور نبود. معلمان باید این فرصت ها را در آغوش بگیرند و تلویحات آنها را برای یادگیری دانش آموزان دریابند. به جای کلاسی پر از دانش آموزان زنجیره شده در فعالیت های معین ، باید محیط یادگیری غنی از تکنولوژی داشته باشیم که کانال های نامحدودی برای تحقیق و بررسی در اختیار شاگردان قرار می دهد.
تغییرات ارتباطی و اجتماعی
مسائلی نظیر این اندیشه که « تسهیل یادگیری » باید به جای « توزیع دانش » قرار گیرد در حوزه سیاست اجتماعی و قدرت جای می گیرند. بعنوان مثال اگر جای متن و معلم به عنوان تنها داوران موضوع اصلی دانش عوض شود. انشعاباتی برای روابط قدرت در کلاسها بوجود می آید. بسیاری از دانش آموزان ممکن است احساس کنند که برای یادگیری، اکتشاف و نقد دانشی که بوسیلة رسانه جدید به سوی آنها می آید اختیار و آزادی دارند. دانش آموزان از اینکه برای اولین بار می بینند که موضوع درسی به جای معلم در دستان آنها قرار دارد هیجان زده می شوند. دانش آموزانی که احساس اختیار و آزادی کنند. انگیزه بیشتری برای یادگیری داشته و بطور کلی در تلاشهای درسی موفق ترند. یک مثال خوب در این مورد کار انتشار نوشته های فردی در اینترنت است که به وفور و در حجیم گسترده دیده می شود. به مجرد اینکه دانش آموزان می فهمند که کارشان در معرض دید میلیونها انسان است احساس غرور و مالکیت کرده و در مورد نظرات و کلماتشان احساس کارشناسی می کنند. در صورتی که هدف ، قدرتمند کردن دانش آموز باشد معلمان می توانند روی این قدرت سرمایه گذاری کنند.
موضوع دیگری که به مفهوم ارتباطی و اجتماعی مربوط ست با کار مؤلف دوم توضیح داده شد. او برای توضیح مفاهیم« اجتماع»در کلاس از تکنولوژی سود جست دانش آموزان ابتدایی او دوستان پستی در کشورهای مختلف دارند،با دانشمندان ناسا دربارة موضوعات مورد علاقه شان گفتگو می کنند و در گردآوری اطلاعات مربوط به حیوانات وحشی محلی با مرکز جهانی اطلاعات که در دسترس دانشمندان و دانش آموزان سراسر جهان است همکاری می کنند. باز هم تکنولوژی به تغییر نگاهی جهانی و کسب دیدگاه جهانی در مورد اجتماع و تعاون کمک می کند معلمان باید این تغییر دیدگاه را با آغوش باز بپزیرند و روی آن با تکیه بر اصول تعلیم و تربیت سرمایه گذاری کنند.
بالاخره همچنان که در بالا گفته شد ، تکنولوژی ظرفیت تغییر زمینه های یادگیری را بطور ریشه ای دارد. تحقیقات نشان داده که اکثر کودکان تلویزیون را بعنوان رسانه ای که تقاضای توجه شناختی دارد نگاه نمی کنند( سولومون 1997) در نتیجه کودکان هنگام تماشای تلویزیون آموزشی در مدرسه ،از تمام ظرفیت شناختی شان برای یادگیری استفاده نمی کنند. تمام تکنولوژی های آمادگی بالقوه ای برای این شکست دارند. معلمان باید ابتدا محتوای یادگیری را جداگانه تعریف کنند و سپس از منابع تکنولوژی به عنوان زمینه های جدی برای تحریک یادگیری کمک بگیرند. استفاده از تکنولوژی برای بازیها، مشق و تمرین و تقویت و تشویق وب گردی این اندیشه را که تکنولوژی و رسانه های جا می اندازد. حتماً می پرسید چرا ما این بحث را به جای مطرح کردن در قسمت روانشناسی ، در قسمت تغییرات ارتباطی و اجتماعی مطرح کرده ایم؟ زیرا ما معتقدیم که انتشار محتوای یادگیری حوزه اختیار و قدرت معلم است ما می خواهیم که دانش آموزان تکنولوژی را به مثابه ستونی برابر با معلم و کتاب درسی اش تلقی کنند.
نتیجه گیری
اگر ما بخواهیم خوانندگان را به این نتیجه گیری برسانیم که تکنولوژی کلید تغییرات بنیادی تدریس و یادگیری مدارس را در دست دارد ، هدف خود را گم کرده ایم . تکنولوژی کلید این تغییرات ریشه ای نیست بلکه کلید در دست معلم است.همچنانکه تکنولوژی به پیشرفت خود ادامه می دهد. معلمان با فشار روز افزونی برای وارد کردن تکنولوژی در فعالیت های آموزشی روبرو می شوند. با این وجود تا زمانیکه فشار ادراک شده یک طرفه باشد تکنولوژی نمی تواند نقش معلم را تغییر دهد مگر اینکه معلمان نیز نقش تکنولوژی را تغییر دهند.معلمان عمل گرا هستند آنها در جستجوی ابزاری برای رسیدن به اهدافشان هستند و اغلب راه حلها را در جایی دور از انتظار می یابند.معلم نوعی که ما درباره او صحبت می کنیم بسیاری کاردان ، باهوش و خلاق است. باید به معلمان زمان ، حمایت و فضای خلاق داده شود تا بتوانند از تکنولوژی به شیوه های نوین استفاده نموده و نقش خودشان را در کلاس تغییر دهند.
ضرورت تخصص در تدریس
دکتر علی شریعتمداری عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی
به یاد دارم در سالهای نخست تحصیلات، هنگامی که در مدرسه ابتدایی "کمالیه" شیراز تحصیل می کردم معلم حساب و هندسه سخت گیری داشتیم و همشاگردی بازیگوش و درس نخوانی به نام "نصرا..." که هیچ گاه خیال درس خواندن نداشت. همین مسأله باعث شده بود که همواره نصرا... دست از پا درازتر به پشت نیمکتش برگردد، یعنی وقتی می آمد و می رفت چیزی در چنته نداشت و جواب نمی داد. با این حال این معلم، معلم بدی برای ما نبود. نصرا... همسایه ما بود و از آنجا که پدرش نزد اعیان شیراز کار می کرد بعدها راننده شد.
اشاره به مقدمه برای این است که بگویم آموزشهای دبستانی و دبیرستانی مقدمه و شالوده تربیت در جامعه است و بسیاری از مشکلات اجتماعی امروز معلول مسایل و مشکلات شخصیتی است؛ اما وقتی معلم، خود با تعلیم و تربیت بیگانه است چه انتظاری باید داشت. بسیاری از معلمان ما امروز زیر لیسانس در آموزش و پرورش خدمت می کنند. در یک سال تحصیلی یک میلیون و دویست هزار شاگرد در مقاطع مختلف ابتدایی، راهنمایی و متوسطه مردود شدند. آمار این تعداد مردودی در نظام تعلیم و تربیت مفهومی جز اشتباه عمل کردن ندارد، چنانچه معلمان ما به ساده ترین اصول تعلیم و تربیت آشنا بودند، دیگر فرصت و زمان یک میلیون و دویست دانش آموز این گونه تلف نمی شد.
کاش روزی به یکی - دو مدرسه تهران سری می زدید، در یکی از کلاسهای درس می نشستید و می دیدید که معلم چه می کند و چه شیوه آموزشی و تربیتی را اعمال می کند. متأسفانه برخی از معلمان ما حتی تخصص لازم و ابتدایی تدریس را نیز ندارند.
امروزه منتقدان شیوه آموزش زبان فارسی، از رکود در نحوه آموزش و ناآشنایی نسل جدید با این زبان گله می کنند. در پاسخ باید پرسید، کودکان و نوجوانان در کجا و چگونه باید با زبان فارسی آشنا شده و با آن خو بگیرند. وقتی معلمان دیپلمه و فوق دیپلمه، خود در دوران ابتدایی و راهنمایی با زبان و ادبیات فارسی و اصول تربیتی آشنایی کافی ندارند، طبیعی است که کودکان ما نیز از یادگیری زبان فارسی خود عاجز می مانند و آن وقت است که دیر یا زود، زبان فارسی برای جوانان و عده ای که دبیرستان را ترک می کنند به زبانی بیگانه تبدیل می شود. معلمان و مربیان تربیتی از فراگیری اصول تعلیم و تربیت غفلت می ورزند و در این مجال، معلم، مطالبی را که خود حفظ کرده است در کلاس بیان می کند و از شاگردانش می خواهد تا آنها را حفظ کنند. این مسأله موید آن است که شیوه آموزش در مدارس ما غلط است و معلمان مدارس نه تنها در رشته های تخصصی تخصص لازم را ندارند، بلکه با شیوه های تعلیم و تربیت نیز آشنا نیستند.
بنابراین باید با شیوه های متفاوت، تحولی در شیوه آموزش معلمان مدارس به وجود آورد؛ تشکیل دوره های آموزش ضمن خدمت و کارگاههای آموزشی به بهبود این روند کمک شایان توجهی خواهد کرد، ضمن اینکه دولت نیز باید بودجه لازم را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهد تا این معلمان بتوانند با طی کردن مدارج به مقاطع بالاتر ارتقا پیدا کنند.
ابداع شیوه نوینی توسط نگارنده که شیوه ای بدیع در سطح جهان در زمینه آموزش تلقی می شود نیز در راستای تحقق همین مسیر است؛ در این شیوه آموزشی از همان سال اول ابتدایی وقتی مدرس می خواهد در مورد آب و عناصر تشکیل دهنده آن یعنی اکسیژن و هیدروژن صحبت کند از نوآموزان می خواهد که خود پیشتر، مبحث مورد نظر را مطالعه کنند. در جلسه مورد نظر به جای آنکه معلم خود بگوید که آب از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده است، از نوآموزان می خواهد که توضیح دهند آب از چه عناصری تشکیل شده است. سؤالهای بعدی وی با پرسش از چیستی این دو عنصر ادامه می یابد. شاگردان درس خود را قبلاً مطالعه کرده اند و می دانند که روز بعد در کلاس درس خود، باید مطلب مورد نظر را ارایه دهند. همین مسأله چگونگی تحقیق در سالهای ابتدایی تحصیل را به شاگردان آموزش می دهد.
چندی پیش در ریودوژانیرو با رئیس فرهنگستان فرانسه گفت و گو می کردم. به وی گفتم شما در اروپا آکادمی ها و یا فرهنگستانها را قبل از دانشگاهها تشکیل دادید، برخلاف ایران که در اینجا ابتدا شاهد تشکیل دانشگاهها و سپس فرهنگستانها بوده ایم. وقتی در فرهنگستان علوم مسؤولیت پذیرفتم نخستین نکته ای را که مطرح کردم ارزیابی سطح علمی رشته های علمی و دگرگونی در شیوه آموزش بود. گر چه ممکن است استادان به راحتی زیر بار نروند و این گونه بگویند که بعد از بیست سال درس خواندن و درس دادن حالا می خواهید در مورد آموزش برای ما صحبت کنید. به وی گفتم برای آنکه به استادان بقبولانیم مطلب به این سادگی نیست، یکی دو سؤال از آنها می کنم. اول اینکه یک مبحث علمی چگونه تدوین می شود؟ باور نمی کنید، اما رئیس فرهنگستان فرانسه گفت من پاسخ سؤال شما را نمی دانم. به وی گفتم من بر این اساس شیوه آموزش درست کردم و می گویم هر آنچه که یک دانشمند از ابتدا تاکنون انجام داده است همانها را به عنوان پایه آموزش قرار می دهیم و آن وقت آموزش ما به صورت تحقیق در می آید. بنابراین دو مقوله آموزش و پژوهش نیز با یکدیگر قابل تلفیق است. وقتی از علم به عنوان یکی از ارکان اساسی جامعه و ارزش اسلام برای علم می گوییم باید بدانیم شرط نخست تولیدات علمی، آموزش صحیح علم و نحوه ارایه آن از سوی معلمان و استادانی است که این وظیفه خطیر را عهده دارند اما متأسفانه امروز دانش آموزان ما به معنای واقعی چیزی را نمی آموزند بلکه تنها نکاتی را حفظ می کنند و پس از اندک زمانی به راحتی این محفوظات را فراموش می کنند، بنابراین باید میان ارایه مطلب علمی و تعلیم و تربیت نوعی پیوستگی قایل بود.