مقدمه
با نگاهی اجمالی به نحوه یاددهی – یادگیری ریاضی در مدارس در می یابیم که گفتن، شنیدن و حفظ کردن، ارکان فعالیت های یاددهی – یادگیری ریاضی را تشکیل می دهد. این مؤلفه ها با نام های مختلف از سوی صاحب نظران تعبیر شده است. رویکرد نتیجه محوری،پاسخ محور، معلم محور، غیر فعال و ... . در رویکرد حافظه محور، مطالب یک طرفه از سوی معلم به دانش آموزان ارائه می شود، غافل از این که این شیوه، خود، مانع یادگیری و خلاقیت است. همان طور که پیاژه گفته است، آموزش مانع خلاقیت است. باکمی تأمل در می یابیم که یادگیری به شیوه یاد شده، خلاف فطرت دانش آموزان در فرایند یاددهی – یادگیری ریاضی است، چرا که دانش آموزان دوست دارند علاوه بر شنیدن، مشاهده ، لمس، سوال و جستجو کنند و تفکر، کاوشگری، آزمایش و پژوهش داشته باشند و به نوعی تفسیر و قضاوت کنند.
عنصر اصلی برای تحقق فرایند یاددهی – یادگیری ریاضی با رویکرد پژوهش محوری، معلم است . تبدیل روشهای تدریس نتیجه محور به فرایند محور، مساله محور، پژوهش محور، پاسخ محور به سوال محور و استفاده از روشهای نوین تدریس، مانند تدریس به روش مشارکتی، بارش مغزی و بدیعه پردازی سرآغاز موفقیت در این مسیر است. تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد تغییر در محتوای کتابهای درسی ریاضی و آموزش نحوه تدریس ریاضی با رویکرد فعال به طور نسبی موفق بوده است. آنچه مسلم است در کوتاه مدت، امکان زمینه سازی در همه امور برای تحقق پژوهش محوری میسر نیست. لذا بیشترین سرمایه گذاری باید در خصوص معلم باشد.
اهمیت شناخت روشهای تدریس ریاضی
معلم باید انواع روشهای تدریس را به خوبی بشناسد . در زمانها و مکانهای مختلف از آنها به طور جداگانه یا ترکیبی استفاده نماید ، که بدون شک توفیق در این امر مستلزم تجربه و کارورزی آگاهانه می باشد که در این کار می توان از نظرات متخصصین تدریس ، تجربه ی همکاران استفاده لازم را کسب نمود . امروز هدف نهائی آموزش و پرورش یادگیری دانش آموزان است و یادگیری فعالیتی است که خود دانش آموزان انجام می دهند و معلم راهنمایی آنها باشد .
آنچه که دانش آموزان ضرورتاَ باید انجام دهند این است که بداند چه چیزی را باید یاد بگیرند و اینکار را با آگاهی ومیل و با استفاده از انواع منبع و یا منابع آموزشی انجام خواهد داد .
یادگیری و تدریس دو فرآیند جدا از هم می باشند . یادگیری در همه جا و همیشه و حتی بدون تدریس صورت خواهد گرفت و از طرف دگر هر تدریس نیز منجر به یادگیری نخوا هد شد یعنی شکست دانش آموزان به این معنی نیست که تدریس انجام نشده است.
انواع روشهای تدریس ریاضی
روش کلامی (زبانی)
در این روش معلم به اصطلاح متکلم وحده است. همه چیز را بیان می کند، قواعد را بررسی می کند، نتیجه گیری می کند و طراح مساله است. خلاصه معلم همه کاره و دانش آموز هیچ کاره است. معلم مساله گو و شاگرد مساله حل کن، معلم متکلم و شاگرد مستمع است. این نکته جالب است که طرفداران این روش دو گروه مخالفند، عده ای موافق روش زبان ماشینی و عده ای موافق روش زبانی استدلالی هستند.
روش تدریس زبانی ماشینی (قاعده گویی)
این گروه اعتقاد دارند که دانستن قواعد و فنون محاسبه برای دانش آموزان کافی است. اگر دانش آموز ادامه تحصیل دهد آنگاه برایش استدلال خواهد شد و مطالب را خواهد فهمید و در صورتی که ادامه ندهد این محاسبات هست که به دردش می خورد و چه کار دارد که چرا فلان مطلب چنین است و چنان نیست. حسن این روش در آن است که تدریس به سرعت انجام می شود ولی معایب آن عبارتند از:
1- دانش آموز قواعدی را بدون آنکه آنها را درک کرده و منطقی بودن آنها را پذیرفته باشد، آنها را حفظ می کند و به همین سرعت هم فراموش می کند.
2- نسبت به مطالبی که می خواند احساس بیگانگی می کند و نسبت به آنچه یاد گرفته است علاقه ای نشان نمی دهد.
3- این آموزش پاسخگوی نیازهای طبیعی دانش آموز به کنجکاوی و حقیقت جویی نمی باشد.
روش تدریس زبانی استدلالی
طرفداران این شیوه برخلاف گروه قبل تدریس را توام با استدلال قبول دارند. آنها معتقدند که یادگیری با منطق آمیخته است. پس باید با استدلال و برهان به امر تدریس همت گماشت. ابتدا باید تعریف و اصول گفته شود و به دنبال آن می توان نتیجه گیری ها را با استفاده از قوانین منطق آغاز نمود. حسن این روش آن است که با طبیعت یادگیری سازگاری دارد ولی معایب آن عبارتند از:
1- از روش استدلالی در هر سنی نمی توان استفاده نمود.
2- قدرت ابتکار رشد نمی کند و دانش آموز جستجوگر نخواهد شد.
روش اکتشافی
یادگیری اکتشافی فرایندی است که دانش آموز به طور مستقل و با راهنمایی معلم یا بدون آن، اصل یا قانونی را کشف نموده و مساله ای را حل می کند. ویژگی عمده روش اکتشافی، درجه و میزان راهنمایی شدن شاگرد (به وسیله معلم) برای اکتشاف است که این ویژگی به عواملی مانند استعداد دانش، مهارت شاگرد و درجه دشواری خود مساله بستگی دارد و می تواند در چهار محدوده قرار گیرد.
1- معلم می تواند اصول و راه حل مساله را برای شاگرد توضیح دهد، اما پاسخ مساله را نگوید (در اینجا معلم از روش توضیحی بهره می گیرد)؛ این نوع راهنمایی برای دانش آموزان ضعیف ضرورت می یابد.
2- معلم می تواند فقط اصولی را که برای کشف آن به کار می رود به شاگرد توضیح دهد، اما راه حل و جواب مساله را در اختیار او قرار ندهد.
3- معلم می تواند اصول را ارائه ندهد؛ اما راه حل را بگوید.
4- معلم می تواند اصول و راه حل را به شاگرد نگوید؛ که آن را یادگیری راهنمایی نشده می نامیم.
تکنیک های تدریس به روش مکاشفه ای
1- معلم، سئوالی را برای بررسی کردن به دانش آموزان ارائه می نماید. معلم باید اطمینان حاصل کند که دانش آموزان مساله را فهیمده اند و بدانند که دنبال چه چیزی می گردند و چگونه باید این راه را ادامه دهند و چگونه مسیر درست را انتخاب نمایند.
2- معلم فکر کردن را در دانش آموزان با گفتگو و پرسش برانیگزاند و از آنها بخواهد با ارائه مثال ها و نامثال ها، مساله را دنبال کنند.
3- معلم فعالیت هایی طرح ریزی نماید که الگوهای جدید را ایجاد نماید.
4- معلم از مدل های مختلف آموزشی و ابزار کمک آموزشی باری تدریس بهره برد.
5- در ارزشیابی نیز از مسایل استفاده نماید که توانایی آنها را در کشف مقاصد جدید بسنجد.
6- از نتیجه گیری سریع براساس یک یا دو نمونه به عنوان شاهد خوددداری کنید.
اکتشاف یک مطلب در کلاس درس باید روال منطقی داشته باشد و تا حدودی نمایانگر یک مکاشفه واقعی با محیطی منطقی باشد.
7- دانش آموزان را به طور مرتب در جریان پیشرفت هایشان قرار دهید.
معایب روش اکتشافی
1- قدرت استدلال و ارتباط بین مفاهیم کم می شود.
2- این روش بسیار وقت گیر است.
4- طرفداران این روش اهمیت فوق العاده ای به احساس و ادراک می دهند اما باید توجه داشت که بعضی از مفاهیم ریاضی (مانند اعداد منفی) را نمی توان از راه حواس درک نمود.
5- اگر هر تصوری را به کمک شکل و به طور یکنواخت به دانش آموزان عرضه کنیم، بیم آن می رود که ذهن آنها، به جای رابطه مورد نظر، توجه شان به شکل یا تصویر جلب شود و به کلی از حقیقی که در نظر داریم بی اطلاع بماند.
روش مفهومی
در این روش بیشتر تاکید بر مفاهیم است و تکیه کمتری بر مهارت ها می شود. ما معتقدیم که تکیه بیش از حد بر یکی، ما را از دیگری دور می سازد لذا یاید به طور متعادل بین مفاهیم و استفاده از روش ها تاکید نمود. ذکر این نکته ضروری است که تا هنگامی که مفاهیم در ذهن دانش آموزان شکل نگرفته است، نباید به سراغ تکنیک ها و مهارت ها رفت. تفاوت روش مفهومی با روش الگوریتمی نیز از همین جا ناشی می شود که در روش مفهومی تکیه بر مفاهیم است و در روش الگوریتمی تکیه بر مهارت ها و تکنیک هاست.
روش فعال
در این روش، هدف این است که دانش آموزان در فرایند آموزش و پرجنب و جوش باشند. البته، هیچ روشی به طور محض غیرفعال نیست. برای مثال، در روش سخنرانی، معلم فعال و دانش آموزان ظاهراً غیرفعالند اما در حقیقت، به طور ذهنی فعالند؛ زیرا به سخنان معلم گوش می کنند و درباره مطالب آن می اندیشند و یادداشت برمی دارند.
برخلاف روش های منفعل که « معلم محور» است روش فعالی « دانش آموز محور» است. دانش آموز درامر یادگیری شرکت فعال دارد، با مسایل مواجه می شود، راجع به حل آنها فکر می کند و با راهنمایی معلم به حل آنها می پردازد. در اثر کارهای آموزشی خودش، به مفاهیم پی می برد. در این صورت است که دانش آموز به حل مساله ها علاقه مند می گردد. موفقیت این روش، به مهارت معلم و تسلط او به درس همبستگی دارد.
در آموزش به روش فعال هر دانش آموز مطالب را به سرعت خود یاد می گیرد و فرصت دارد که به مطالب فکر کند. دانش آموز از طریق حل مساله، طی فرایندی به تدریج به مفاهیم پی می برد و به جای آنکه شاهد راه رفتن معلم باشد خود قدم به قدم راه رفتن را تمرین می کند و می آموزد. با پی بردن به توانایی های خود، در او حس اعتماد به نفس تقویت می شود چون در به دست آوردن نتیجه ها و کشف قواعد سهیم است و نسبت به مطالب احساس علاقه و مالکیت می کند و میل به دانش افزایی در او باور می شود، در جریان کار فعال، دانش آموز رشد می کند و تفکر منطقی را تقویت می کند. در این روش وظایف معلم عبارتست از توجه به کار یکایک دانش آموزان و دادن راهنمایی در موارد لازم، علاقه مند کردن آنها به کار و فعالیت درسی، شناخت دانش آموزان و پی بردن به توانایی آنها و از همه مهمتر قدم به قدم پیش بردن دانش آموز برای یادگیری یک مطلب درسی جدید طی مراحل مختلف آن. وظیفه دانش آموز هم فهالیت و کارآموزی و کاوشگری در حد توانایی خود می باشد.
سه اصل آموزش به روش فعال
معلم باید بداند که روند یادگیری چگونه جریان دارد و راه های ثمربخش را انتخاب کند. سه اصل برای تدریس ثمربخش وجود دارد که عبارتند از:
1- اصل یادگیری فعال (کشف موضوع توسط خود دانش آموز ضمن انجام فعالیت های مناسب): البته آنچه در کلاس مورد توجه ملعم است اهمیت دارد، ولی هزار بار مهم تر از آن، چیزی است که مورد توجه دانش آموز است. اندیشه ها باید از ذهن خود دانش آموز بیرون بیاید.
اگر دانش آموز در تنظیم صورت مساله هایی که باید حل کند، شرکت داشته باشد، خیلی فعالتر خواهد کوشید. معلم باید شرایطی را فراهم آورد که دانش آموز بتواند مساله های خودش را طرح کند چون باعث خواهد شد که نیروی خلاقیت او شکوفا شود.
2- اصل بهترین انگیزه: معلم باید خودش را واسطه ای بداند که می خواهد مقداری از اطلاعاتی را که می داند، در اختیار دانش آموزان قرار دهد. دانش آموزی که از یادگرفتن سرباز می زند، ممکن است حق داشته باشد. هیچ دلیلی وجود ندارد که شاگرد ما، تنبل یا کم هوش باشد. بلکه خیلی ساده، ممکن است به چیز دیگری علاقه مند باشد. آخر، دنیای ما پر از چیزهای جالب است. وظیفه ما، به عنوان یک معلم و به عنوان کسی که می خواهد آگاهی دیگران را بالا ببرد، این است که دانش آموز را به یادگیری علاقه مند کنیم. بنابراین، معلم باید تمامی توجه خود را در انتخاب مساله و تنظیم آن به کار برد و آن را به بهترین صورت ممکن، به دانش آموزان عرصه کند. مساله باید نه تنها از موضع معلم، بلکه از موضع شاگرد هم، جالب باشد.
3- اصل تسلسل مرحله ها: عیب اصلی کتاب های درسی دراین است که تقریباً همه مسال های موجود در آنها، از صورت های متعارف و عادی انتخاب شده است. منظور از مساله های عادی، مساله هایی هستند که میدان کاربرد کمتری دارند و تنها به روشن کردن یک قانون خدمت می کنند و تمرین های مناسب برای یک قانون هستند. البته این مثال ها هم مفید و هم لازم هستند ولی دو مرحله مهم آموزش در آنها وجود ندارد: مرحله بررسی و پژوهش و مرحله فراگیری. هدف این دو مرحله این است که مساله مورد بررسی را با شرایط موجود و با آگاهی هایی که قبلا به دست آورده ایم، مربوط می کند. مساله های عادی، این دو منظور را برنمی آورند، زیرا از قبل معلوم است که برای روشن شدن قانون معینی طرح شده اند و اهمیت آنها، تنها در خدمت کردن به همین قانون است. البته، گاهی در این مساله ها، به قانون یا قانون های دیگری هم توجه می شود که در این صورت، مساله های مفیدتری به حساب می آیند. حقیقت این است که باید در کنار مساله های عادی، دست کم گاه به گاه، مساله های عمیق تری هم به دانش آموزان داده شود، مساله هایی که زمینه غنی تری داشته باشد امکان ورود دانش آموزان به کارهای جدی تر علمی را فراهم آورد. وقتی می خواهید چنین مساله هایی را در کلاس مورد بحث قرار دهید از همان ابتدا، یک بررسی و پژوهش مقدماتی به دانش آموزان پیشنهاد کنید. این کار اشتهای آنها را در حل مساله و رسیدن به جواب تحریک می کند. این مطلب را هم فراموش نکنید که مقداری از وقت کلاس را، برای بحث درباره نتیجه ای که به دست آمده است باقی بگذارید. یادگیری توسط سه فاز صورت می پذیرد: فاز اول: دانش آموز حدس و گمان می زند. فاز دوم: آن را به صورت کلمات در می آورد. فاز سوم: برای تثبیت یادگیری تمرین و ممارست انجام دهد.
برای اینکه به ریاضی علاقه مند شدیم باید چه کار بکنیم؟
آنچه را که می توان این دانش آموزان را ترغیب به این درس کرد استفاده از روشهای نوین و خلاق است و دور شدن از روشهای قدیمی است باید روحیات بچه ها را شناخت و سپس از آنها کمک گرفت تا بتوان در دروس ریاضی استفاده کنند گاه به گاهی در معادله ریاضی ، دانش آنوز نمی داند که این همه معادله و مثلث و مستطیل و خطوط موازی و غیر در کجا زندگی او کاربرد دارد باید به او فهماند که این همه قاعده در زندگی او در ساخت زندگی بهتر او قابل استفاده است این که ایران توانست ماهواره به آسمان پرتاب کند حاصل معادلات و ریاضی است اینکه توپی به سوی دشمن شلیک شود حاصل همین ریاضیات کشورمان است.
عوامل ضعف آموزش درس ریاضی:
عوامل و مشکلات ضعف آموزش درس ریاضی که مربوط به محتوای کتابهای درسی میباشد .
عوامل ضعف آموزش درس ریاضی مربوط به خود دانشآموز
عوامل ضعف آموزش درس ریاضی ابتدایی مربوط به روشهای آموزش
عوامل ضعف آموزش درس ریاضی ابتدایی مربوط به معلمان
عوامل دیگر شامل : نقش فضا و مکان، نقش خانواده، نقش کلاسهای خصوصی، کمبود یافتههای
علمی درس ریاضی، کمبود وسایل آموزشی ریاضی، عدم توجه به طرح وارده در تدریس
اهداف آموزش ریاضی:
الف) هدف پرورش:
اهداف پرورشی آموزش ریاضی بدون شک مهمترین بخش اهداف آموزش ریاضی هستند مهمترین وظیفه آموزش ریاضی تربیت دانشآموز است به نحوی که بتواند با اتکاء به نفس به مسائل خود بیاندیشد راه چاره پیدا کند و مسائل خود را حل نماید.
ب) هدف آموزش:
(با تکنیکهای محاسبهای مورد نیاز دانشآموزان در مدرسه و خارج از مدرسه).در این هدف باید دانشآموزان را در رابطه با سایر درسها و محاسبات مورد نیاز دروس و نیز محاسبات مربوط به زندگی روزمره آماده ساخت.
ج) هدف فرهنگی:
(آشنایی دانشآموز با ریاضی به عنوان بخشی از فرهنگ و اندیشه بشری).علم ریاضی بخش مهمی از فرهنگ است. اشاره به تاریخ ریاضیات یک ملت میتواند یک احساس غروز و افتخار در ریاضیات را به وجود آورد اعتماد دانشآموزان را بیفزاید و درس را به تاریخ و سنت ملی ربط دهد.
د) هدف عاطفی:
لذتی که میتوان از طریق دنبالکردن فعالیتهای ذهنی و عشقورزیدن به دانشی، بدست آورد ریاضیات ما را متبحر میکند، هم حس کنجکاوی عقلانی و هم حس ظرافت و ادارک را تحریک میکند موریس کلاین میگوید: «ریاضیات عالیترین دستاورد فکری و اصیلترین ابداع ذهن آدمی است»
عوامل ضعف آموزش ریاضی و مشکلات مربوط به آن:عوامل ضعف آموزش درس ریاضی که مربوط به محتوای کتابهای درسی ابتدایی میباشد.
یکی از مهمترین اهداف آموزش ریاضی در این است که دانش آموزان بتوانند در شرایط جدید و با توجه به آموختههای قبلی مسائل را حل کنند و این امر وقتی میسر میشود که با دانشآموزان کار شده باشد و موقعیتهای جدیدی را برای حل مسائل بوجود آوریم با توجه به این مطالب و هدف میبینیم محتوای درسی و کتابهای درسی چه محدودیتهایی را برای معلمان برای رسیدن به این هدف بوجود آورده است.
۱ـ محدودیت زمان:
زمان تدریس ریاضی در مدارس محدود است محتوای ریز مواد درس ریاضی در همه پایهها اول تا پنجم براساس جدول زمانی است اما حل مسئله و تشویق دانشآموزان به فکرکردن و پیداکردن روش حل مسئله و انجام تمرینات لازم در این رابطه نیازمند زمان است .درمقایسه کلاس درس ریاضی معلمان دیگر کشور ها با کلاس درس ریاضی معلمان کشور خودمان مشاهده می شود که در مدارس کشورهای دیگر معلم مسئلهای میداد و با فراغ بال و خیال آسوده نظارهگر کار دانشآموزان بود ولی معلم ما از ثانیه آغازین کلاس درس در جنب و جوش بود متوجه میشویم که محتوی برنامه درس ریاضی ما طوری طراحی شده که مفاهیم زیاد تمرینات زیاد را بچهها انجام بدهند بدون اینکه زمانی برای فکرکردن برای شاگردان در نظرگرفته شده باشد،سپس معلمان مجبور هستند با توجه به جدول زمانبندی که حتماً باید ۱۹۲ صفحه ریاضی پایه سوم در ۸ ماه که یک ماه تعطیلی هم دارد را ارائه دهد پس میبینیم محتوای درسی طوری طراحی شده که زمانی برای فکرکردن جهت رسیدن به جواب مسئله را برای دانش آموز در نظرنگرفته و هر مطلب درسی در کتاب های ما باید در زمان ۴۵ دقیقه تدریس شود که این زمان در نرم جهانی فقط برای فکرکردن روی مسئله باید به دانشآموز داده شود تا خود به راه حل مسئله برسد.
۲ـ محدودکردن معلم در انتخاب محتوا و فعالیت مناسب
برنامههای کتابهای درس ریاضی در ابتدایی طوری طراحی شده که هرگونه انتخابی را از معلمان ما سلب کرده که همین امر باعث شده که معلمان فقط فکر خود را روی مطالب درسی متمرکز کنند در صورتی که با تجدیدنظر در محتوا و آزادگذاشتن معلم در انتخاب آن معلم میتواند بین فعالیتهایی که دانشآموزان را به فکرکردن سوق میدهد و فعالیتهای که فقط مشغول کننده هستند تفاوت بگذارد و فعالیتهایی را که تسهیلکننده یادگیری در بچهها میشود را انتخاب کند مثالی عرض میکنم محتوای به معلم کلاس اول ارائه شود که معلم آزادانه کودکان را در یادگیری شناخت اعداد و خواندن و نوشتن آن تا عدد ۹۹ یادگیری مفهوم جمع و تفریق و حل مسائل مربوط به آن کمک کند در بازدیدی که از یکی از روستاهای منطقهی زیویه به عمل آوردم در دیماه بود که از بچههای پایه اول پرسیدم بچهها ریاضی تا صفحهی چند خواندهاید بچهها تعجب کردند گفتند ریاضی؟ ما که ریاضی نداریم معلم به من گفت شما ریاضی بپرسید چه کار به کتاب ریاضی دارید من هنوز کتاب ریاضی به آنها ندادهام وقتی سؤالاتی از بچهها کردم این دانشآموزان در سطح آخر سال یک دانشآموز پایه اول بودند معلم اعداد را به آنها یاد داده بود مفهوم جمع و تفریق و حل مسائل مربوط به آن را خیلی بهتر از مدراسی که محدود به کتاب بودند یاد گرفته بودهاند.
۳ـ عدم هماهنگی در ارائه مطالب محتوای درس:
برای بیان بهتر این موضوع به کتاب ریاضی پایه چهارم اشاره میکنیم در کتاب ریاضی پایه چهارم دانشآموز در اوج یادگیری و انجام تمرینات تقسیم هستند و کمکم به مرحله حل مسائل مختلف تقسیم نزدیک میشود که با زدن یک ورق دیگر یک دفعه وارد هندسه و زاویه میشوند و کودک از مطلب تقسیم کنده شده و به مبحث زاویه میپردازد. البته این مشکل بیشتر در ریاضی پایه چهارم میباشد از تعدادی معلم پایه چهارم همگی بیان کردند که مشکل اساسی درس ریاضی در این پایه همین عدم توجه به دستهبندی مطالب درسی میباشد که پس ارائه یک مطلب و گاهاً در اوج آموزش از مطلب ، جدا شده و پس از چند صفحه دیگر دوباره به همان بحث میرسند که دوباره معلم باید آموختههای قبلی را برای بچهها مرور بکند که این از نظر محدودیت زمان نیز برای معلمان مشکلاتی را فراهم میکند.
۴ـ در خصوص عوامل ضعفآموزشی درس ریاضی که محتوای کتابها موجبات ان را فراهم میکنند، میتوان گفت توجه به معرفی مشاهیر ریاضی کشور، توجه کم به بازیهای فکری که کودکان را بیشتر به درس ریاضی جذب کند، به نیازهای اصلی آموزش گیرنده درس توجه کمی شده در این خصوص باید بگویم که فرد باید نبود چیزی را احساس کند تا نیاز به فکرکردن و سپس تلاش در جهت کشف ان را در فرد به وجود آورد، عدم انعطافپذیری برنامهها محتوای درسی در مقابل پیشرفتهای جهانی علم ریاضی را میتوان از دیگر عواملی دانست آموزش این درس را دچار چالش کرده.
عوامل ضعف آموزش ریاضی مربوط به خود دانشآموز ابتدایی
دومین عامل از عوامل ضعف آموزش ریاضی در نظر معلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است علت ضعف در خود کودکان است گاهاً ما دانشآموزانی در مدرسه داریم که در دروس دیگر نمره قابل قبول میگیرند و در یادگیری مطالب درسی مثل فارسی، تاریخ و ... موفق هستند اما در درس ریاضی مشکل دارند. طبق تعریفی که دیسمور از اختلال ریاضی و حسابکردن کرده است، اختلال در یادگیری ریاضی نارسایی شدیدی است که در بوجودآمدن مهارتهای حسابکردن و ریاضیات بوجود میآید و با عقبماندگی عاطفی یا عقبماندگی ذهنی و یا شرایط نامساعد مدرسه قابل تبیین است.
به طور کلی نارسایی در یادگیری ریاضی را به دو قسمت تقسیم میکنند
۱ـ برطبق تحقیقات موجود، نارسایی در حسابکردن و در ریاضیات گاهی به نوعی نارسایی دیگر در ارتباط است مثل دریافت شنیداری، دیداری، گفتاری و ...
۲ـ نارسایی در تفکر کمی: نارسایی در حسابکردن و ریاضیات ممکن است به خاطر اشکال در تفکر کمی برای بعضی از دانشآموزان بوجود آید به بیانی این کودکان قادر نیستند اصول ریاضیات را درک کنند معمولاً در چنین مواردی کودکان میتوانند بخوانند و بنویسند ولی در انجام اعمال ریاضی اشکالاتی دارند چنین مشکلاتی ممکن است در مورد درک روابط فضای، یادگیری مفاهیمی چون بالا و پایین و چپ و راست، روابط مقادیر اندازهها و اشکالات و غیره باشد.گاهاً دانشآموزان شکستها و موفقیتهای خود را به چیزهایی نسبت میدهند که آنها بااین طرز فکر از موفقیتهای خود در درس ریاضی به شانش یا چیز دیگر نسبت میدهند که به این موضوع درماندگی آموخته شده میگویند که امروزه متأسفانه درماندگی آموخته شده، در درس ریاضی در بین دانشآموزان بیشتر مشاهده میگردد. مشکلات روانی از این قبیل باعث بوجودآمدن مشکلاتی در یادگیری درس ریاضی شده که گریبانگیر دانشآموزان زیادی شده و همین امر ضرورت مشاوران مجرب را در مدارس ابتدایی میطلبد، یکی دیگر از بیمارهای شایع در بین دانشآموزان ترس از اعداد است که مثل دیگر ترسهای طبیعی نیست و در شرایط معینی بروز میکند با این همه دانشآموزانی که دچار چنین ترسی شده باشند به قول پیاژه دستخوش نوعی «بیاستعدادنمایی» میشود که خود به خود درک روابط را دشوار ساخته، مانع یادگیری میشود بنابراین بهجاست اگر مبارزه علیه «ترس از اعداد» را که اکثریت دانشآموزان را یکباره از اشتغال به مباحث ریاضی روی گردان میکند، از اهم وظایف مدرسه بدانیم.
عوامل ضعف آموزش ریاضی مربوط به روشهای آموزش:
کلاس ریاضی سخت است چون با زبانهای خودش بیان نمیشود بلکه در چارچوب کتاب و روش تدریس معلمان محدود شده است و با حجم زیاد کتاب، معلم نمیتواند مطالب جالب و توضیحات لازم را در مورد تاریخ و نحوهی به کاربردن مطالب تدریس در زندگی را بیان کند.
باید توجه داشته باشیم که معلم به فرض هم ریاضیدان باشد نمیتواند ادعا کند که روشی که در تدریس به کار میبرد بهترین است؛ زیرا ریاضیدانستن یک چیز و ریاضی تدریسکردن چیزی دیگر است اگر روش بنا به منطق بزرگسالان بهتر به نظر آید، معلوم نیست برای دانشآموزان که هنوز فرایندهای منطقی نزد آنها در حال تحول است مناسب یا مناسبتر باشد.
با مشاهده تدریس تعدادی از معلمان ابتدایی درس ریاضی تقریباً همگی یک روش تدریس استفاده میکنند در این روش آموزگار ابتدا تقسیم را در پای تخته مینوشتند سپس مراحل را برای بچهها توضیح میدادند و فقط تعداد بیسار کمی در حین تدریس مطلب ریاضی ،جواب حاضر و راه رسیدن به حل مسئله را شسته و رفته در اختیار بچهها قرار ندادند آنها هم آنقدر مسئله را برای بچهها با توضیحات اضافی پیچیده کردند که زمان زیادی با صرف انرژی زیادی بچهها را تقریباً به حل مسئله رساندند .با توجه به تفاصیل فوق به این نکته میرسیم که یکی از علتهای ضعف آموزش ریاضی در دوره ابتدایی استفاده نکردن معلمان از روشهای تدریسی است که متناسب با درس ریاضی باشد یعنی کودکان را واردار میسازد تا فکر کنند و افکار خود را هرچند که درست نباشد بیان کنند همه میدانیم که به تعداد معلمان دنیا روشهای مختلف تدریس وجود دارد اما همهی روشهای تدریس معمولاً در چند قالب کلی جای میگیرد پس اهمیت دارد که چه روشی با توجه به شرایط و وضعیت کلاس انتخاب شود که ما را به بیشترین بهرهوری برساند ولی متأسفانه روشهای برای تدریس این درس مهم معمولاً انتخاب میشود که آسانترین روش باشد و معمولاً بهترین روش آسانترین روش ارائه درس نمیباشد گاهاً روشهایی انتخاب میشود که از نظر بزرگسالان روش مناسب تشخیص داده شده ولی میتواند از نظر کودکان بدترین روش برای یادگیری باشد.