لوین در سال 1914، درجه دکترای تخصصی (Ph.D) روان شناسی را از دانشگاه سلطنتی فریدریش – ویلهلم برلین اخذ کرد که در آن یکی از بهترین دانشگاه های آلمانی محسوب می شد. لوین در نظریه سازی حوزه روان شناسی تحت تاثیر مطالعات اولیه خود در زمینه پزشکی، ریاضی به ویژه فیزیک قرار گرفت. او هم چنین تحت تاثیر استاد بر جسته فلسفه ارنست کاسیرر که علاقه وی در زمینه فلسفه را دو صد چندان کرده بود، قرار گرفت.
لوین بر خلاف معیارهایی که در فرهنگ دانشگاه های آلمان آن روزگار در خصوص رابطه میان استاد و دانشجو وجود داشت، در زندگی شغلی با تدریس تمام وقت تمامی معیارها را زیر پا گذاشت. او یک آزادی خواه واقعی و به دور از موقعیت های هوشیارانه و تا حدی متضاد با کلیشه ها و رفتارهای قالبی استادان آلمانی تبار بود. او هم در آلمان و هم در آمریکا از دانشجویان خویش خواسته بود تا وی را با نام کوچک «کورت» صدا کنند. وی اغلب از دانشجویان دوره دکتری دعوت می کرد تا برای صرف شام به منزل وی بروند. لوین تا حد زیادی متواضع بود و ترجیح می داد که در مباحث انتقادی کلارک هال و طرفدارانش درباره نظریه میدانی مشارکت بجوید، زیرا او نقطه نظرات متفاوت را در روان شناسی به ویژه در بحث های دوستانه و ملایم مطرح می کرد.