پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

پایان نامه رشته علوم تربیتی

دانلود پایان نامه رشته علوم تربیتی

  • ۰
  • ۰
مغز و ریاضی
در حدود 6 درصد کودکان در سنین مدرسه دچار اختلال ریاضی هستند.
نیمکره راست مغز: قدرت حل معما، خلاقیت و کشف کردن،جهت یابی دارد.حس لامسه و درک اشیا سه بعدی به این قسمت مربوط است. این نیمکره به فرآیندهای ادارکی، تصور، تجسم، خیال پردازی، شناخت رنگ و موسیقی و هنر، می پردازد و کل نگر است. نیمکره راست ابتداء کل را می بینید و بعد اجزا آنرا تشخیص می دهد سمت راست مغز اساس خلاقیت را تشکیل می دهد. اکثر سیاستمداران و هنرمندان راست مغزهستنند.
نیمکره چپ مغز:قدرت درک ریاضیات و فلسفه،نظم و طبقه بندی و پردازش اطلاعات را دارد. با جزئیات سرو کار دارد. مرکز به یاد سپردن کلمات و اعداد است. این بخش از مغز ریاضی دانان و فلاسفه و زبان شناسان، فعالتر و بر نیمکره راست، غالب است. این نیمکره به فعالیتهایی همچون ریاضیات، زبان و منطق، حافظه، طبقه بندی ها تحلیل و …اختصاص دارد. و به جزئیات امور توجه دارد.نیمکره چپ مغز، ابتدا اجزا را دیده و سپس آنها را ترکیب نموده و کل را می سازد.نیمکره چپ مغز، مربوط به هوش است.اکثر حسابداران، وکلا و طراحان بیشتر از سمت چپ مغز خود استفاده می کنند. برتری یک نیمکره از مغز بر دیگری به معنی عدم استفاده ازنیمکره دیگر نیست، و هر دو نیمکره با هم ارتباط دارند، و در مجموع فعالیت دو نیمه مغز با هم ٬ شخصیت فرد را می سازند.
اهداف آموزش ریاضی
الف) اهداف پرورشی: مهمترین وظیفه آموزش ریاضی تربیت دانش‌آموز است تا بتواند در زندگی،مسائل خود را حل نماید.
ب) اهداف آموزشی: دانش آموز با تکنیک‌های محاسباتی مورد نیاز در مدرسه و خارج از مدرسه آشنا شود.و در زندگی روز مره بکار بگیرد.
ج) اهداف فرهنگی: ریاضی بخشی از فرهنگ بشری است لذا یادگیری آن در زندگی بسیار ضروری است.ریاضی دانان و نوابغ کشور ما همواره الگوهای مهمی برای سایر کشورها می باشند.
د) اهداف عاطفی: یادگیری ریاضی،موجب فعالیت‌های ذهنی و تقویت حس کنجکاوی ونیز حس ظرافت و ادارک می شود. موریس کلاین می‌گوید: (ریاضیات عالی‌ترین دستاورد فکری و اصیل‌ترین ابداع ذهن آدمی است).
علل مشکلات ریاضی:
1- ضعف در مهارتها ی زبانی: نقص در درک عملیات ریاضی، مفاهیم و رمز گشایی یا حل مسائل نوشته شده با نمادهای ریاضی.
2- ضعف در مهارت های ادراکی: مثل:خواندن نمادهای عددی یا علائم حسابی و طبقه بندی اشیا ء و یا ادراک فضایی.
3- ضعف در مهارتهای توجه: مثل رونویسی درست از اعداد و اشکال، به یا د سپردن عددی که به ستون بعد اضافه می شود و رعایت علائم ریاضی.
4- ضعف درمهارتهای ریاضی: ضعف در محاسبات ریاضی(جمع-تفریق و...) شمارش اشیا ء و یادگیری جدول ضرب. ویا در ک مفاهیم متضاد مانند: سبک و سنگین، بسته و باز، پر و خالی، چپ و راست؛ دور و نزدیک، درک ارزش پول، درک زمان (گفتن ساعت) و جهت یابی.
5- مشکلات عصب شناختی و شخصیتی و عوامل فیزیولوژیکی.
6- عملکرد پایین هوش غیر کلامی(هوش عملی).
7- آموزش ضعیف در کلاس درس.
8- عدم علاقمندی به درس ریاضیات
9- ضعف در یک یا چند فرایند روانی پایه یعنی مراحل یادگیری: مانند:دقت-ادراک-حافظه
10- عدم تثبیت غلبه طرفی مغز(کودک برخی کارها را با سمت چپ و برخی دیگر را با سمت راست بدن انجام می دهد.مثلا: با دست راست می نویسد ولی با پای چپ توپ را می زند و مواردی از این قبیل).
11- تاخیر در رشد.مراحل رشد بخوبی طی نشده است و یا در آن وقفه ایجاد شده است.
12- عوامل محیطی(خانواده و معلمان).نقش فضا و مکان، نقش کلاس‌های خصوصی، کمبود وسایل آموزشی ریاضی، و...
13- عوامل ژنتیکی.
14- عوامل بیوشیمیایی (قبل از تولد-حین تولد-بعد از تولد)
15- ضعف در هماهنگی چشم و دست.
علایم اختلال ریاضی
- شمارش طوطی وار: کودک در شمارش اعداد مشکل دارد.
- عدم درک مفهوم عدد: مثلا کودک مفهوم عدد 5 را نمی داند یعنی نمی تواند 5مهره را جدا کند.
- عدم درک ارزش عددی: کودک نمی داند 4 از 5 بزرگتر است و بر عکس.
- مشکل در خواندن عدد: ممکن است در خواندن اعدادویا خواندن اعداد شبیه به هم اشتباه کند مثلا 2و 3، 4و6 یا جهت خواندن را رعایت نمی کند مثلا 12 را 21 می خواند.
- مشکل در کپی عدد: هنگام رونویسی عدد مشکل دارد.
- مشکل در نوشتن عدد: نوشتن عدد نیاز به استفاده از حافظه دارد. بنابراین گاهی کودک شکل عدد را فراموش می کند و یا اعداد شبیه به هم را اشتباه می نویسد. مثلا 3 را 2 می نویسد (مربوط به توجه) یا شکل عدد را نمی داند یعنی 3 را 5 می نویسد. گاهی مشکل مربوط به جهت یابی است و عدد را وارونه می نویسد.
- علامتها را نمی شناسد: کودک نمی داند + یعنی جمع بنابراین ممکن است اشتباه کند مثلا: 1=2+3
- مفهوم عملیات را نمی داند: جمع و تفریق را با هم اشتباه می کند.
- اشکال در نحوه عملیات: گاهی کودک هنوز از انگشتان برای عملیات استفاده می کند، این موضوع در سطوح بالاتر مانند جمعهای اعداد دورقمی و... مشکلات بیشتری را بوجود می آورد..
- اشکال در درک ارزش مکانی.
- مشکل در حل مساله: گاهی کودک علیرغم اینکه عملیات ریاضی را می داند٬، در درک مسایل ریاضی مشکل دارد و نمی تواند روابط بین اجزای مساله را درک کند.
- در درک زمان مشکل دارد.
- در شمارش پول مشکل دارد.
-در مهارتهای محاسباتی (جمع-تفریق-ضرب-تقسیم-کسر و...)مشکل دارد.
تمرینات مختلف جهت تقویت مهارتهای ریاضی
یکی از دلایل اختلال ریاضی مربوط به اختلال در مراحل رشدی کودک است.بدین معنی که کودک مراحل رشد خود را بخوبی طی نکرده ویا خیلی دیر به این مرحله رسیده است.مثلا کودک در 9 ماهگی هم قادر به نشستن نبوده است.و یا والدینش وی را مجبور کرده اند که در 4 ماهگی بنشیند. (این مرحله از رشد می بایستی در 6 ماهگی اتفاق بیفتد) و بسیاری موارد دیگر... که اصطلاحا به آن " تاخیر در رشد" می گویند.لذا برخی از تمرینات ذیل جهت جبران مراحلی است که کودک بخوبی طی نکرده است. این تمرینات جهت تقویت نیمکره های مغزی بکار می روند که نهایتا در بهبود عملکرد مغز و در نتیجه پیشرفت در ریاضیات تاثیر فراوان دارند.زیرا عدم غلبه طرفی مغز نیز از علل بوجود آورنده اختلال ریاضی است.
تمرینات حرکتی در منزل و یا مراکز مشکلات ویژه یادگیری:
1- قدم زدن به جلو – عقب – پهلوها و پریدن.(جهت تقویت مهارتهای حرکتی)
2- سینه خیز رفتن.
3- راه رفتن ریتمیک و شمارش مستقیم و معکوس.(تقویت دقت)
4- کشیدن شکل و حروف روی قسمتهای مختلف بدن با انگشتان و حدس زدن.(دقت-ادراک-تجسم فضایی)
5- پرتاب توپ به هدف به تناوب با هر دو دست (جهت تقویت دقت و هماهنگی چشم و دست).
6- پرتاب توپ به طرف یکدیگر همواره با نام بردن.
7- ضربه به توپ با دست راست، چپ، هر دو دست.
8- تنفس عمیق به علاوه گوش دادن به موسیقی.(دقت)
9- راه رفتن با چشم بسته و حدس زدن جای اشیاء.(دقت-حافظه)
10- چرخاندن میله و حرکات بالا و پایین رفتن با انگشتان.
11- تمرین چرخش مداد در دست با چپ و راست.
12- آموزش خلاقیت و تحریکات یکپارچکی حسی.
13- گوش دادن به موسیقی با چشم بسته.(دقت)
14- مچاله کردن کاغذ با هر دو دست و پرتاب آن.
15- گفتن لطیفه و به خاطر سپاری آن (حافظه)
16- آشنایی و کار با با چرتکه (بدون توجه به این موضوع که: چرتکه در زمانه فعلی قابل استفاده نیست)
17- بستن چشم و پیدا کردن راه تمرین مداد شمعی(دقت-ادراک-حافظه)
18- آموزش خلاقیت در زمینه های مختلف.
19- تمرین حرکات چشم با دنبال کردن چراغ قوه.(دقت بینایی).
20- راه رفتن با چشم بسته (تعادل-دقت)
21- تاکید روی فعالیتهای دستی.
22- لی لی کردن با هر پا به صورت جداگانه (تعادل-تثبیت غلبه طرفی مغز)
23- چرخاندن توپ روی بدن.(دقت-تعادل)
24- تمرین ایستادن روی شانه جهت حفظ تعادل.
25- حرکت پاها بصورت دو چرخه.(تقویت مهارتهای حرکتی)
26- راه رفتن با کتاب روی سرو پرش در این حالت(حفظ تعادل)
آموزش مهارت اجتماعی (مانند: آشنایی به عابر بانک، خرید کردن-پول دادن و...).
27- تن آگاهی (شناخت قسمتهای مختلف اعضای بدن مانند:دست راست-چشم چپ-پای راست-گوش چپ و...)
28- پرتاب کردن و گرفتن توپ(دقت-هماهنگی چشم و دست-تقویت مهارتهای حرکتی).
29- تمرینات تعادل (ایستادن روی یک پا- راه رفتن روی تخته تعادل-لی لی کردن و...)
راهکارهای آموزشی
1- آموزش مطالب درسی با توجه به پایه تحصیلی.
2- آموزش مفاهیم (بزرگ-کوچک -کم-زیاد و...).
3- شناخت و رسم اشکال ساده هندسی با توجه به پایه تحصیلی.
4- عدد نویسی (از هر پایه و هر جایی که مشکل دارد). مثلا اگر دانش آموز پایه پنجم در شناخت اعداد دو رقمی مشکل دارد. می بایستی تمرینات پایه دوم به بالا را با وی کار کرد.
5- تقویت دقت بینایی با استفاده از تمرینات مختلف.
6- تقویت دقت و حساسیت شنوایی.
7- تقویت حافظه بینایی.
8- تقویت حافظه شنوایی (شعر خوانی-گفتن چند جمله و یا چند کلمه و تکرار آنها توسط کودک).
9- استفاده از پازل جهت تقویت دقت و ادراک کودک.
10- طبقه بندی تصاویر،وسایل،و... در شکلها و اندازه های مختلف.
11- کار با ماز (جهت تقویت دقت-ادراک-هماهنگی چشم و دست).
12- پرتاب حلقه جهت هماهنگی چشم و دست و نیز تقویت دقت.
13- بازی با دارت (تقویت دقت).
14- بازی با مینی بسکتبال(دقت-هماهنگی چشم و دست).
15- چسباندن اعداد مغناطیسی روی وایت بردو عدد نویسی با آنها.
16- نخ کردن مهره ها در یک رنگ و یا بصورت متناوب در رنگهای مختلف مثلا:
یکی آبی-یکی زرد-یکی سبز...دوباره یکی آبی-یکی زرد-یکی سبز و...(دقت و تقویت توالی دیداری)
17- کامل کردن تصاویر ناقص.(جهت تقویت ادراک-دقت-هماهنگی چشم و دست-تجسم فضایی)
18- شناخت جهات مختلف مانند:راست-چپ-بالا-پایین و... جهت تقویت تجسم فضایی.
19- شکل سازی و یا عدد نویسی با خمیربازی.
20- بریدن و چسباندن اشکال مختلف هندسی.
21- نقاشی کردن و کپی کردن تصاویر و اعداد مختلف.
22- ردیف بندی اشیاء با توجه به رنگ-شکل و یا اندازه آنها.
23- شناخت تفاوتها و تشابهات تصاویر و یا اشیاء.
24- تمرینات نگهداری ذهنی(طول-شکل-اندازه و...).
25- تمرینات مربوط به وزن-مساحت-اندازه.
26- تمرینات شناخت زمان(روز-ماه-سال-ساعت-هفته-دقیقه-ثانیه و...).
27- وصل نقطه چین های اشکال و یا اعداد.
منبع: وبلاگ آموزشی و پرورشی
  • ۰
  • ۰
عوامل موثر در بازی کودکان
1 ـ تاثیر جنس
2 ـ تاثیر هوش
3 ـ تاثیر سن
4 ـ تاثیر محیط
1 ـ تاثیر جنس: جنسیت یکی از عوامل موثر در بازی است.یعنی می توان گفت که بازی پسرها با دخترها تفاوت دارد.پسرها بیشتر از بازی هایی لذت می برند که دشوار است و نیاز به فعالیت جسمانی دارد و دخترها اغلب بازی های ساکت، آرام و ظریف را ترجیح می دهند. می توان گفت بازی های متضمن فعالیت های بدنی در پسران بیشتر از دختران است و شدت و خشونت بازی در دختران به اندازه پسران نیست.
تا قبل از سن 8 سالگی، معمولا کودکان اهمیت چندانی به جنس همبازی خود نمی دهند. اما در سنین 8 تا 10 سالگی اختلاف بازی بین دو جنس کاملا آشکار می گردد و کودکان اکثر اوقات ترجیح می دهند که با همجنس خود بازی کنند.
دخترها بازی با عروسک، شیر دادن، نوازش کردن و خواباندن عروسک را دوست دارند و حتی بیشتر اوقات با عروسک به خواب می روند.
پسرها فعالیت های بدنی را که نشانگر قدرت و نیروی عضلانی بیشتر آنهاست در بازی هایی نظیر توپ بازی، دویدن، کشتی گرفتن بروز می دهند.
برف بازی بازی مشترک بین دخترها و پسرها است.
به عقیده ی روان شناسان فرانسوی، بازی در نزد پسران بیشتر وسیله ای برای اثبات خود در برابر دیگران و برای دختران وسیله ای برای بودن با دیگران است.
در اوقات فراغت، دخترها بیشتر ترجیح می دهند دور هم گرد آیند و با یکدیگر درد دل کنند و پسران بیشتر ترجیح می دهند در پی یکدیگر بدوند و به جست و خیز بپردازند.
ویژگی رفتار دخترها اغلب خودداری از پرخاشگری، تلقین پذیری از اطرافیان و تاثیر پذیری از همبازی های خود است.در مواقعی که دخترها نسبت به هم پرخاشگری می کنند، حالت هیجانی آنان کمتر از پسران به حمله وری و تنبیه بدنی می انجامد.در حالی که پسران فعالیت های جسمی زیاد و جنبش های ماهیچه ای و عضوی، حرکات شدید، هیجان، رفتار تند و پرخاشگرانه را دوست دارند.آنها به ابداع و نوآوری در قوانین و آداب و رسوم بازی دس می زنند و اغلب از زیر بار رعایت قوانین و مقررات بازی شانه خالی می کنند.پسرها اکثرا می کوشند یا خود قانونگذار باشند و یا اینکه قوانین بازی را به نفع خود ندیده می گیرند تا بر رقیب خود پیروز شوند.از این رو، بازی، اغلب در نزد پسران به مرور تغییر چهره می دهد، و به صورت رفتاری نو با آداب و رسومی نو در محیط های مختلف جلوه گر می شود.
اما دختران بیشتر از پسران به قواعد و اصول بازی گردن می نهند و به رعایت اصول و نظم بازی مقید هستند.دخترها از شدت عمل در فعالیت های جسمی و حمله وری یا پرخاشگری بازی ها می کاهند و رقابت در بازی را به صورت ملایمتری در می آورند.
2 ـ تاثیر هوش: هوش ممکن است در نحوه ی بازی و نوع آن، انتخاب اسباب بازی و استفاده از آن تاثیر بگذارد.
کودکان تیز هوش سعی می کنند وسایل و اسباب بازیهایی را انتخاب کنند که بتوانند با آنها به ابتکار و نوآوری دست بزنند و قوای ذهنی خود را بکار گیرند.
کودکان باهوشتر مدت کمتری به یک بازی مشغول می شوند، زیرا خواهان تنوع اند و از تنوع لذت می برند.کودکان باهوش در سنین بالاتر به بازیهایی که متضمن فعالیت های ذهنی و جسمی است می پردازند.مثلا جمع آوری اشیای مورد نظر (کلکسیون) برای آنان جذاب و لذتبخش تر می باشد.
کودکان تیزهوش به دلیل توانایی های بیشتر، به انجام بازیهای انفرادی تمایل نشان می دهند و معمولا نیروی بدنی را در حد زیادی صرف نمی کنند. به نظر می رسد کودکان عقب مانده نیز بیشتر به بازی های انفرادی می پردازند. زیرا کودکان تیزهوش به علت توانایی زیاد و کودکان کم هوش به علت توانایی کم، معمولا به خوبی در گروه پذیرفته نمی شوند.
اگر یک ماشین اسباب بازی در اختیار کودک عقب مانده گذاشته شود ممکن است آن را به اطراف بکوبد یا متلاشی کند.ولی یک کودک تیزهوش سعی به انجام بازی رمزی می کند و حتی ممکن است آن را کنجکاوانه بررسی و از هم باز کند تا از محتویات آن آگاهی یابد.
3 ـ تاثیر سن: کودک در هر سنی بازی خاصی را می پسندد.نوزاد بیشتر دست و پا زدن را دوست دارد، و وقتی بزرگتر شد مثلا، از اینکه چشمانش را بگیرند و با او دالی بازی کنند لذت می برد.
در مرحله ی اول کودکی (تولد تا 3 سالگی) بازی های کودکان بیشتر انفرادی و با هدف شناسایی اندامها و اشیاء و چگونگی کاربرد آنها صورت می گیرد.مثلا، بازی کودک 6 ماهه را می توان در تولید صدا و هجاهای ظاهرا بی معنی، چرخاندن صدا در دهان، خنده کردن و بکار انداختن دستها برای گرفتن اسباب بازی مشاهده کرد.کودک در این سن پاهایش را با دست می گیرد و رها می کند و برای بدست آوردن اشیای دور تلاش می کند.
کودک 8 ماهه، اشیا و اسباب بازیها را پیوسته به زمین می اندازد و برمی دارد و از این کار لذت می برد.
کودک 10 ماهه با گذاشتن اشیا درون جعبه و بیرون آوردن مجدد آنها به بازی می پردازد.
کودک 14 ماهه با پر کردن و خالی کردن یک ظرف از مایعات و بسته بندی کردن، به بازی مشغول می شود.
کودک 18 ماهه به بازی های تقلیدی از رفتار والدین و بزرگترها علاقه دارد.
در 2 سالگی فعالیت های کودکان بیشتر جنبه ی تمرین و ورزیدگی جسمی دارد و بیشتر بصورت انفرادی انجام می شود، تا آن حد که همه ی کودکان در کنار هم، ولی هر یک برای خود بازی می کنند.
در مرحله ی دوم کودکی (3 تا 7 سالگی)، کودکان علاوه بر بازی های فردی قادر به فعالیت های گروهی نیز می گردند و همانطور که ژان پیاژه مطرح می کند کودکان 4 الی 7 ساله در یک محل جمع می شوند، ولی هر کدام برای خود بازی می کنند و اگر یکی از آنها را از جمع خارج کنیم مخالفت و گریه می کنند، ولی هیچکدام حاضر به انجام بازی گروهی و مشترک نیستند. (بازی موازی)
در مرحله ی دوم کودکی، بازیها به تدریج به نسبت جنسیت یا سن از یکدیگر متمایز می شوند و دختران رفته رفته با دختران و پسران با پسران به بازی های دو سه نفری می پردازند.در اواخر این مرحله بازی ها به مرور از حالت انفرادی خارج می شوند و به صورت بازی های قراردادی که انجام آنها مستلزم رعایت اصول و مقرراتی است، در می آیند.از این به بعد اعمال منظم و با هدف جای بعضی از فعالیت های بازی، یعنی فعالیت های خود بخودی و بی هدف را می گیرند، با نزدیک شدن کودک به دوران بلوغ، تنوع بازی های او کم می گردد.
مطالعات نشان داده است که در حدود 12 سالگی نه تنها تعداد فعالیت هایی که کودک در ان شرکت می کند کمتر می شود، بلکه در نوع فعالیت هایی که کودک از آنها لذت می برد نیز تغییراتی به وجود می آید. در این سن فعالیت های مورد علاقه ی کودک بازی ها و ورزش هایی اند که دقیقا سازمان داده شده اند و نیز مشغولیت انفرادی از قبیل سینما رفتن، تلویزیون تماشا کردن و مطالعه برای آنان لذتبخش می شود.
کودکان بزرگتر وقت کمی برای بازی دارند.انان برخی فعالیت ها را رها می سازند چون احساس می کنند که این فعالیت ها کودکانه و کسل کننده است.مثلا بچه های کودکستان بازی با مکعب های چوبی را رها می کنند، زیرا اشیایی از قبیل رنگ، گل رس، مداد رنگی، گچ، فعالیت های جالبتر و متنوع تری را به آنها عرضه می کنند.
زمای که کودک، دیگر نمی تواند خود را به جای شخصیت های گوناگون بگذارد،یازی های هیجان انگیز جذابیت خود را از دست می دهند.وقتی کودک دیگر نمی تواند اسباب بازی ها و عروسک های خود را جاندار فرض کند و اینکار به نظر همسالان او نیز کودکانه می آید،اسباب بازی ها و عروسک ها جذابیت خود را از دست می دهند.
کم شدن تعداد فعالیت های بازی ممکن است به علت نبودن همبازی نیز باشد.کودکانی که در جمع همسالان خود پذیرفته نمی شوند، مجبورند به تعداد محدودی بازی انفرادی اکتفا کنند.این بخصوص در مورد پسرها صدق می کند، زیرا بیشتر بازی های پسرانه به صورت دسته جمعی است.
تاثیر محیط: کودکان سراسر دنیا، بازی می کنند و محیط فقط در نوع بازی آنها تاثیر می گذارد. کودک امریکایی بازی می کند، اما ممکن است از بازی ((کلاغ پر)) چیزی نداند و لذتی هم نبرد.
فرهنگ هر جامعه در بازی تاثیر می گذارد و می توان گفت که بازی کودکان به نوعی نشان دهنده ی فرهنگ آن جامعه است.در مناطق محروم، به علت اینکه افراد از توانایی اقتصادی زیادی برای خرید وسایل و اسباب بازی برای کودکان برخوردار نیستند، آن دسته از بازی های سنتی را که نیاز چندانی به اسباب و ابزار ندارد به کودکان خود می آموزند.در این جوامع کودکان یاد می گیرند که برای خود اسباب بازی بسازند. این تولید و سازندگی بازی و فعالیت دلچسبی برای این قبیل کودکان می شود.
فضا و مکان و بطور کلی محیط بازی با نوع بازی تناسب دارد، بطوریکه فعالیت های بدنی معمولا در فضای باز و بازی های فکری در اتاق های منزل انجام می گیرد.
عوامل موثر در بازی بسیارند.از جمله ی انها می توان به نقش همبازی، اسباب بازی، البسه بازی، زمان، آزادی عمل کودک، تشویق والدین و تغذیه کودک نیز اشاره کرد.
منبع: احمدوند، محمدعلی، روان شناسی بازی، تهران، دانشگاه پیام نور، 1381
  • ۰
  • ۰
سبک های فرزندپروری
فرزندپروری فرایند تحول و بهره گیری از دانش و مهارتهای مناسب برای برنامه ریزی، خلق، پرورش و تدارک مراقبت از فرزند است. بروکس معتقد است که فرایند تربیت شامل تغذیه، حفاظت و راهنمایی کودک در گستره ی تحولی اوست. فرزندپروری فعالیتی پیچیده است و شامل بسیاری از رفتارهای اختصاصی می شود که هر یک از والدین به طور جداگانه و یا با جلب مشارکت یکدیگر از این مهارت ها استفاده می کنند تا رفتار کودک خود را تحت تاثیر قرار دهند.
والدین را بر اساس دو محور پاسخدهی و سطح توقع می توان به چهار دسته تقسیم نمود که به شرح زیر می باشد:
فرزند پروری سخت گیرانه
در این شیوه، والدین تنبیه کننده، محدود کننده بوده و متوقع و صریح هستند، در حالی که پاسخدهی آنها به نیاز کودکان در حداقل میزان خود قرار دارد. این والدین، فرزندانشان را وادار می کنند تا از آنها اطاعت کنند و به آنها احترام بگذارند. آنها برای فرزندانشان محدودیت و کنترل شدید وضع می کنند و با آنها تبادل کلامی ناچیزی دارند. آنها معتقدند که فرزندانشان باید بدون هیچ توجیهی، مطیع صرف باشند. به عنوان مثال ممکن است یک مادر مستبد به فرزندش بگوید:«این کار را همانطوری که من می گویم، بدون هیچ بحثی باید انجام بدهی.»
در این شیوه والدین برای کسب اطمینان از اطاعت فرزندشان، حتی متوسل به تنبیه جسمانی هم می شوند. کودکان این والدین، اغلب از نظر اجتماعی به طور ناشایست رفتار می کنند، به هنگام مقایسه ی اجتماعی مضطرب می شوند، در آغاز فعالیت شکست می خورند و مهارت های اجتماعی ضعیفی دارند.
این شیوه، کودکان را گوشه گیر و ترسان و فاقد حس استقلال می کند. کودکانی تحریک پذیر، کم جرات، دمدمی یا متخاصم و عصبانی و بیش از اندازه پرخاشگر محصول این سبک فرزندپروری هستند. این کودکان نسبت به عوامل تنیدگی زا آسیب پذیر هستند. والدین این گروه از محیط های ساخت دار و بسیار منظم با قوانین صریح و مشخص استفاده می کنند.
فرزندپروری مقتدرانه
در این شیوه، والدین کودکان را به استقلال تشویق می کنند. اما برای آنها محدودیت هایی هم قائل می شوند و عملکرد آنها را کنترل می کنند. این والدین هم در محور پاسخگویی و هم در محور توقع نمرات بالایی دارند.بین میزان پاسخدهی و میزان کنترل و توقع آنها تعادل وجود دارد.
آنها به قدری که پاسخگو هستند و نسبت به نیازهای کودکانشان حساس، به همان اندازه نیز توقع دارند و فرزندان خود را کنترل می کنند. آنها کودکانشان را مورد پایش قرار داده و استانداردهای روشنی برای آنها تعیین می کنند. آنها قاطعیت دارند، ولی خواسته ی خود را تحمیل نمی کنند و محدود کننده نیستند.
این والدین تبادل کلامی فراوانی با فرزندان خود دارند و آنها را حمایت می کنند. به عنوان مثال یک والد مقتدر دستهایش را به دور گردن فرزندش حلقه می کند و کاملا به او نزدیک شده و می گوید:«آیا می دانی که نباید آن کار را انجام می دادی؟ بیا با هم در مورد انجام آن کار، به شیوه ای درست صحبت کنیم.»
والدین مقتدر از روش های انظباتی حمایت کننده و غیر تنبیهی استفاده می کنند. آنها از فرزند خود انتظار دارند که قاطع، دارای حس مسئولیت پذیری اجتماعی، خود نظم جو و مشارکت کننده باشد. کودکانی که والدینشان از شیوه ی مقتدرانه استفاده می کنند، اغلب رفتار اجتماعی شایسته ای دارند. آنها دوست دارند که متکی به خود باشند، لذات و خواسته های خود را به تعویق بیاندازند، با همسالان خود کنار بیایند و حرمت خود بالایی داشته باشند.
باومریند معتقد است که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه، قاطعانه بوده ولی منطقی، گرم، پرورش دهنده و توام با محبت است و بیش از سایر روش ها به اجتماعی شدن کودک، کمک می کند.
فرزندپروری اغماض گرانه
این والدین غیر پاسخگو و بی توقع هستند. آنها خود را با زندگی فرزندانشان درگیر نمی کنند. طرد کننده، غافل و نادیده انگار هستند. وقتی که فرزند این نوع والدین، یک نوجوان یا حتی کوچکتر باشد، اگر از آنها بپرسید: الان که ساعت 10 شب است، آیا می دانید که فرزندتان کجاست؟ جواب را نمی دانند.(یا به قول یکی از استادای خوب دانشگاهمون ماله می کشن روی رفتار فرزندشون و صاف و صوف می کنن مشکل فرزند رو.)
کودکان والدین بی توجه، احساس می کنند که سایر جنبه های زندگی والدینشان مهم تر از خود آنهاست. آنها از نظر اجتماعی، رفتار شایسته ای ندارند، کنترل ضعیفی روی خود دارند و نمی توانند مستقل باشند و انگیزه ی پیشرفت ندارند. این والدین نسبت به فرزندانشان بی تفاوت هستند و روش آنها پرهیز از پذیرش مسئولیت و صدور مجوز انجام هر کاری به فرزندانشان است. فرزندان آنها معمولا طغیانگر، لوس، پرخاشگر، تکانشگر و از لحاظ اجتماعی نالایق هستند.
فرزندپروری سهل گیرانه
این والدین، در زندگی فرزندان خود خیلی دخالت می کنند، ولی ممنوعیت و محدودیت اندکی برای آنها قائل می شوند. در واقع آنها بیش از حد پاسخگو هستند. این والدین اغلب اجازه می دهند که فرزندانشان هر کاری می خواهند، انجام دهند و راه خود را بروند. چون معتقدند که ترکیبی از حمایت و تامین نیازهای کودک و نداشتن محدودیت باعث می شود تا کودک خلاق و با اعتماد شود. آنها غیر سنتی و آسان گیر هستند، نیازی به رفتار بالغانه ندارند و به خود نظم جویی قابل ملاحظه معتقدند.
نتیجه ی این شیوه ی فرزندپروری، کودکان با عدم توانایی در کنترل رفتار است، چرا که والدین این کودکان به رشد همه جانبه ی کودک توجهی ندارند.
آزادی بیان و خودمختاری افراد در این شیوه، اصل است و والدین تنها به استدلال و توجیه بسنده می کنند. فقدان انضباط در منزل با پرخاشگری اجتماعی همبستگی دارد و این نیز به نوبه ی خود با طرد از سوی هم طرازان همراه می شود. شایان ذکر است که بسیاری از این والدین در نهایت، رفتار والدین سخت گیر را به خود می گیرند.
کدام والدین فرزندانی بیمار یا ناتوان تربیت می کنند؟
با توجه به انواع سبک های فرزندپروری متوجه می شویم که هر دسته از والدین، به جز آنهایی که می توانند به نیاز کودکان پاسخ داده و توقع و کنترل معقولی بر رفتار آنها داشته باشند، در عمل فرزندانی بیمار تربیت می کنند.
والدین سخت گیر انسان های حقیر، والدین سهل گیر فرزندانی ضعیف و بدون اعتماد به نفس و والدین بی توجه فرزندانی سردرگم و یاغی تربیت می کنند.
نوع دیگر رابطه ی بیمار گونه رابطه ی مضاعف می باشد:
رابطه مضاعف
رابطه ی مضاعف مربوط به والدینی است که به دلایل مختلف پیام های دولایه برای فرزندان خود ارسال می کنند. مادری که هم از داشتن فرزند خود ناراضی است و هم به فرزند خود علاقه مند است، در نهایت رفتارهای یکسان و وحدت یافته ای ندارد.
به عنوان مثال، او با وجود اینکه با رفتاری از فرزند خود توافق دارد، ولی رفتار غیر کلامی مخالفی را به فرزندش نشان می دهد. الگوی پیام آنها این است: «موافقم، ولی خیر نبینی!» یا الگوی گفتگوی «بله... اما...» در کلام آنها زیاد دیده می شود.
این والدین صداقت و یکپارچگی در رفتار خود ندارند. تحقیقات نشان داده اند که والدین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دارای این الگوی رفتاری هستند.
منبع:

جان بزرگی،مسعود،نوری،ناهید،آگاه هریس،مژگان.(1390).آموزش اخلاق، رفتار اجتماعی و قانون پذیری به کودکان. تهران:ارجمند.

  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰

» طرح توجیه فنی، مالی و اقتصادی تولیـد تافی و شکـلات
» طرح توجیهی تولید سرکه صنعتی
» پروژه کارآفرینی تولید کنسرو ماهی
» پروژه کارآفرینی تولید کنسرو فراورده های غیر گوشتی
» پروژه کارآفرینی تولید رشته آشی و پلویی
» پروژه کارآفرینی تولید قطعات لاستیکی
» طرح کسب و کار تولید شکلات و تافی
» تولید کاغذ تست لاینر و وایت تاپ
» تولید کارتن بسته بندی و چاپ مقوا با ظرفیت 600 تن در سال
» پروژه کارآفرینی شرکت سرویس دهنده اینترنت
» پروژه کارآفرینی خشک کردن ذرت
» پروژه کارآفرینی تولید کمپوت کنسانتره
» پروژه کارآفرینی روغن کشی از دانه های روغنی
» پروژه کارآفرینی تولید کنسرو ماهی
» پروژه کارآفرینی ریخته گری قطعات چدنی
» پروژه کارآفرینی تولید کود شیمیایی
» پروژه کارآفرینی زراعت گیاهان علوفه ای
» پروژه کارآفرینی تولید گرانول و کفش
» پروژه کارآفرینی شالیکوبی و تولید حبوبات
» پروژه کارآفرینی تولید گلهای زینتی
» پروژه کارآفرینی دبستان غیر انتفاعی
» پروژه کارآفرینی تولید یراق آلات
» پروژه کارآفرینی ساخت موتور جنرال
» پروژه کارآفرینی جمع آوری شیر
» پروژه کارآفرینی سنگبری نرم بر
» پروژه کارآفرینی سنگ بری سخت بر
» پروژه کارآفرینی دفتر تبلیغاتی
» پروژه کارآفرینی خدمات مشاورة مهندسی
» پروژه کارآفرینی خدمات رایانه ای و خدمات تعمیر و نگهداری موبایل و خدمات برق صنعتی
» پروژه کارآفرینی سردخانه
» پروژه کارآفرینی خدمات مسافرتی و جهانگردی
» پروژه کارآفرینی خدمات مکانیزاسیون کشاورزی
» پروژه کارآفرینی شرکت خدمات تأسیسات ساختمانی گرمایش و سرمایش
» پروژه کارآفرینی تولید و بسته بندی سس مایونز
» پروژه کارآفرینی تولید قطعات پلاستیکی
» پروژه کارآفرینی تولید و بسته بندی نان لواش
» پروژه کارآفرینی تولید قفل های سوئیچی
» پروژه کارآفرینی تولید و بسته بندی نمک یددار
» پروژه کارآفرینی تولید قند کبریتی
» پروژه کارآفرینی تولید و مونتاژ بردهای الکترونیکی
» پروژه کارآفرینی تولید لواشک از خرما
» پروژه کارآفرینی تولید و مونتاژ کامپیوتر
» پروژه کارآفرینی تولید ماست پاستوریزه
» پروژه کارآفرینی تولید و نصب ایزوگام
» پروژه کارآفرینی تولید ماکارونی
» پروژه کارآفرینی تولید پمپ ترمز خودرو
» پروژه کارآفرینی تولید ملامین
» پروژه کارآفرینی تولید پودر گوشت و استخوان
» پروژه کارآفرینی تولید موز گلخانه ای
» پروژه کارآفرینی تولید پوشال کولر
» پروژه کارآفرینی تولید نان فانتزی
» پروژه کارآفرینی تولید چسب عایق بندی خودرو
» پروژه کارآفرینی تولید نان ماشینی
» پروژه کارآفرینی تولید چیپس سیب زمینی
» پروژه کارآفرینی تولید کارامل
» پروژه کارآفرینی تولید نشاسته از گندم
» پروژه کارآفرینی تولید کاغذ
» پروژه کارآفرینی تولید و بسته بندی آبلیمو
» پروژه کارآفرینی تولید کمپوت و کنسرو
» پروژه کارآفرینی تولید توپ ورزشی
» پروژه کارآفرینی تولید پروفیل پلاستیک
» پروژه کارآفرینی تولید جوراب زنانه
» پروژه کارآفرینی تولید پروفیل رنگی آلومینیوم
» پروژه کارآفرینی تولید حوله
» پروژه کارآفرینی تولید پفک نمکی
» پروژه کارآفرینی تولید خمیر فلاف
» پروژه کارآفرینی فرآوری و بسته بندی خشکبار
» پروژه کارآفرینی تولید خوراک دام و طیور
» پروژه کارآفرینی طراحی نرم افزار و صفحات وب
» پروژه کارآفرینی تولید خوراک طیور
» پروژه کارآفرینی تولید دستگاه های آبیاری تحت فشار بارانی
» پروژه کارآفرینی پنکه سقفی
» پروژه کارآفرینی تولید رادیاتورهای فولادی شوفاژ
» کارآفرینی تولید گلهای زینتی
» پروژه کارآفرینی تولید رشته آشی و پلویی
» کارآفرینی تولید ظروف یکبار مصرف پوسیدگی گیاهی
» پروژه کارآفرینی تولید ساچمه فولادی
» کارآفرینی احداث تایپ و تکثیر (فرم طرح کسب و کار)
» پروژه کارآفرینی تولید سرکه صنعتی
» کارآفرینی تأسیس مهد کودک
» پروژه کارآفرینی تولید غذای کودک
» پروژه کارآفرینی تولید تابلوهای معرق کاری
» پروژه کارآفرینی تولید پارچه کشباف
» پروژه کارآفرینی بسته بندی میوه
» پروژه کارآفرینی بهره برداری معدن سنگ آهن
» کارآفرینی طرح تکمیل شرکت تعاونی تولیدی دام و طیور (مرغ تخمگذار)
» پروژه کارآفرینی تأسیس آتلیه عکاسی
» کارآفرینی تولید و خدمات دستگاه های برق
» پروژه کارآفرینی تأسیس آموزشگاه زبان های خارجی
» کارآفرینی طرح احداث خزانه تولید نهال در سطح 5 هکتار
» پروژه کارآفرینی تجهیز مرکز خدمات بالینی در منزل به صورت شبانه روزی
» پروژه کارآفرینی تراشکاری و قالب سازی قطعه سازی و ماشین کاری خودرو
» کارآفرینی احداث کافی نت
» پروژه کارآفرینی تولید ادوات کشاورزی
» کارآفرینی مهد کودک
» پروژه کارآفرینی بسته بندی و توزیع تخم مرغ
» پروژه کارآفرینی بسته بندی چای تی بگ
» پروژه کارآفرینی تولید الکترود
» پروژه کارآفرینی بسته بندی گوشت قرمز
» پروژه کارآفرینی تولید الکتروموتور (آرمیچر)
» پروژه کارآفرینی بهره برداری از معدن خاک نسوز
» پروژه کارآفرینی تولید الکل از خرما
» پروژه کارآفرینی تولید انواع پوشک کامل بچه
» پروژه کارآفرینی بهره برداری از معدن سنگ نمک
» پروژه کارآفرینی قالب های صنعتی
» پروژه کارآفرینی بهره برداری از معدن سولفات سدیم
» پروژه کارآفرینی فرآوری و بسته بندی میگو
» پروژه کارآفرینی بهره برداری از معدن گچ و خاک
» پروژه کارآفرینی نساجی
» پروژه کارآفرینی کارگاه ریخته گری تحت فشار آلومینیوم
» پروژه کارآفرینی مهد کودک
» پروژه کارآفرینی تأسیس مزون لباس عروس
» پروژه کارآفرینی فرآوری، بسته بندی و توزیع تخم مرغ
» پروژه کارآفرینی معدن سنگ مرمریت
» پروژه کارآفرینی تولید انواع کارتن بسته بندی
» پروژه کارآفرینی مرغداری
» پروژه کارآفرینی قالیبافی
» پروژه کارآفرینی احداث واحد تولیدی صنایع فلزی
» پروژه کارآفرینی کشت یونجه و تولید علوفه
» پروژه کارآفرینی احداث کارخانه یخ
» پروژه کارآفرینی کارگاه تولید آداپتور
» پروژه کارآفرینی کارخانه تولید چشم الکترونیکی
» پروژه کارآفرینی اکتشاف سنگ های تزئینی
» پروژه کارآفرینی پرورش گاو شیری
» پروژه کارآفرینی بازیافت مواد پلاستیکی ، تولید نایلون و چاپ روی آن
» پروژه کارآفرینی پرورش ماهی و آبزیان دریایی
» پروژه کارآفرینی بازیافت و تولید لوله و ظروف پلی اتیلنی
» پروژه کارآفرینی پرورش زنبور عسل
» پروژه کارآفرینی بازیافت و فرآوری فولاد آهن
» پروژه کارآفرینی پرورش اردک مادر
» پروژه کارآفرینی بسته بندی خرما
» پروژه کارآفرینی بسته بندی مواد غذایی
» پروژه کارآفرینی آموزشگاه موسیقی
» پروژه کارآفرینی شرکت خدمات چاپی و تبلیغاتی
» پروژه کارآفرینی کارخانه تولید ماست، خامه و شیر پاستوریزه
» پروژه کارآفرینی شرکت خدمات دکوراسیون داخلی
» پروژه کارآفرینی کارخانه تولید لوله و اتصالات پی وی سی PVC
» پروژه کارآفرینی شرکت تولید کننده نرم افزارهای رایانه
» پروژه کارآفرینی شرکت تولید و بسته بندی چای
» پروژه کارآفرینی کارخانه تولید شیشه خود تمیز کن
» پروژه کارآفرینی راه اندازی گلخانه
» پروژه کارآفرینی کارخانه تولید سویا

  • ۰
  • ۰

معلمی شغل نیست که انسان از نظر درآمد به آن نگاه کند زیرا وظیفه او روشنگری ، هدایت ، وراهنمایی قشری است که مانند یک زمین بایر آماده وپذیرای رشد ونمو هر بذری است که در آن پاشیده شود . واین بستگی به ابتکار وخلاقیت معلمی دارد که این بذر را چگونه اتخاب وبه چه روشی بپاشد تا ثمره ی خوبی داشته باشد. واگر دقت کنیم در تاریخ اسلام ، رهبری وهدایت پیامبران وامامان در قبال روشنگری وهدایت تربیت وتعلیم مردم هیچ درهم ودیناری از کسی دریافت نمی کردند. والی از نظر درآمد نمی شود معلمی را منبع در آمد دانست . چون کسیکه با قلب وروح انسان سر کار دارد وهدفش سوق دادن افراد به سمت کمالات است به عنوان شغل معلمی را حساب نمی کند بلکه به عنوان یک مربی دینی ورساند ن متعلم به کمالات تلاش می کند . وان اجر را همچون پیامبر اسلام از خداوند طلب می کند تا آخرتی سعادتمند و دنیایی نیک برای خود داشته باشد .
جایگاه آموزش وپرورش (نقش معلم در تعلیم و تربیت)
منظور از آموزش و پرورش، به حرکتدرآوردن فرآیند توسعه همه جانبة بشر است که در طول زندگانی انسان ها با هدفشکوفایی فکری، جسمی، احساسی، اخلاقی و معنوی صورت می گیرد.

از طرف دیگر وظیفه آموزش و پرورشتنها تربیت آموزشگاهی و یا تدریس یک شخص معیّن و یا یک درس معین به حساب نمیآید. در حقیقت مدارس و سایر مؤسسات آموزشی در جوامع امروز کوشش دارند که خصوصیاتاخلاقی با اجرای برنامه های گروهی و طرح مسایل اجتماعی به طور جدی عملی شود.

انواع بازی ها، شرکت دادن دانشآموزان در نمایش های مدرسه، موسیقی و امور هنری، انجام دادن مراسم مختلف و تمامفعالیت های خارج از کلاس و همه چیزهایی که در مدرسه آموخته می شود، جنبة اجتماعیو عمومی آموزش و پرورش هستند.

صرف نظر از وظایفی که اشاره شد،آموزش و پرورش وظایف مهمتری نیز برعهده دارد که می توان به وظیفه گسترش شخصیت،آموزش فرهنگی، توسعة ارزش های اخلاقی و مدنی، آموزش بزرگسالان و آموزش رسانه ای اشاره کرد.

الف) گسترش شخصیت: وظیفه آموزش وپرورش است که کودک را هم فردی شایسته بار آورد تا برای خود دارای صفات خوبانسانی باشد و هم او را عضو مؤثر جامعه کند تا فردی مفید برای دیگران باشد.

در یافته های جامعه شناسی می بینیمکه پرورش و گسترش شخصیت کودک باید در زمینه ای باشد که فرهنگ و جامعة او به آنبستگی دارد، نه چیزی جدا از آنها. در این نکته تأکید باید کرد که نه تنها فرد درحقیقت جدا از گروه اجتماعی خود نمی تواند پرورش یابد، بلکه فرد باید همان کسی کههست بشود و در هر مرحله ای از پیشرفت که قرار دارد باید از تأثیر متقابل میانخودش و محیط اجتماعی خویش برخوردار باشد و نامتعارف بار نیاید.

اینکه در جامعة امروز آموزش و پرورشبه گسترش شخصیت مربوط می شود یک الزام طبیعی است. شخصیت از آن گونه مفاهیمی استکه در مورد آن تعاریف زیادی شنیده ایم.

معمولاً شخصیت به عنوان یک چیز جامعو کمال یافته از خصوصیات روحی، عقلی، بدنی، جسمانی و حرکتی هر فرد تعریف می شودو خصوصیات اخلاقی و طبیعی هر فرد است که بخشی از شخصیت او را تشکیل می دهد. معلممقدار زیادی از وقت خود را در این کوشش صرف می کند که نه تنها به شاگردانش مطالبخوب و متنوع و مفید و دانش های تازه بیاموزد، بلکه در رفتار آنها تغییراتی بهوجود آورد و روحیات آنها را در جهت دلخواه و مناسب هدایت کند. این نیت های معلمبه گسترش شخصیت دانش آموز مربوط می شود و ممکن است مربوط به هر جنبه ای از زندگیاو نیز بشود.

شخصیت و تعادل روانی معلم بیش ازسایر طبقات اجتماع موردنظر ماست. زیرا معلم به عنوان الگو می تواند در دانشآموزان واکنش های مثبت و سازنده و یا واکنش های منفی ایجاد کند.

تماس نزدیک معلم با دانش آموزان ونفوذی که بر آنها دارد نقش مهمی در سلامت فکری و روانی آنها ایفا می کند. اینتأثیر و نفوذ رفتار معلم در دانش آموز ممکن است به طور مستقیم و یا غیرمستقیم صورتپذیرد و به صورت های گوناگون مانند تقلید، الگوسازی و گاهی اوقات همانندسازیبروز کند.

نظر به اینکه شخصیت کودکان هنوز شکلنگرفته است و نقش پذیر هستند ونبود تعادل روانی در معلم، اثرات بدی در آنهاخواهد داشت. کودکان نه تنها مطالبی را که مستقیماً از طرف معلم گفته می شود، میآموزند، بلکه رفتار، حرکات، نگرش ها، مهارت ها و خلاصه کلّ شخصیت معلم، در آنهااثر می گذارد ریشة این مسأله را باید در تمایل به تقلید کودک از دیگران دانست. برخی روان شناسان معتقدند که این تمایل از جمله نیرومندترین و ریشه دارترینغرایز کودک به شمار می رود. به طوری که یکی از نخستین روان شناسان کودک به نامبالدوین این غرایز را به منزلة بهترین غریزة کودک تلقی می کند.

ما درباره آموزش و پرورش چون یکفرآیند آگاهانه صحبت کردیم، در حالی که به خوبی می دانیم که هر کس چیزهای بسیارزیادی را به طور ناخودآگاه فرامی گیرد. به ویژه عادات زندگی اجتماعی اغلب تقلیدناخودآگاه از رفتار دیگران است. کودک در حال رشد، آموزشی می بیند و روز بروزوخود را با شرایط جدید تطبیق می دهد. ممکن است یک نوجوان به علم آموزی علاقه مندباشد و احساس کند که به یک خط مشی مشخصی متمایل است، یا احساسی عمیق، چون یکاعتقاد نسبت به بعضی ارزش ها دارد، ولی خود توجه ندارد که در چه شرایطی است و چهعواملی باعث بوجودآمدن این حالات در او شده است. در اینجا باید دو نوع فرآیندآموزش و پرورش، یعنی آموزش آگاهانه و ناخودآگاهانه را بپذیریم. معلم باید بسیارهشیار و بیدار آموزش ناخودآگاهانه را در دانش آموزان خود ایجاد کند و کوشش کندکه از نتایج چنان تأثیرهایی در ایجاد شخصیت دانش آموزان آگاه باشد زیرا تنها ازروی رفتار حاصل از فرآیند ناخودآگاه کودک می توان قضاوت کرد که آیا این فرآیندبرای هدف معلم دارای ارزشی هست یا نیست.

معلم باید به تأثیرات مطمینی که ازدنیای خارج از مدرسه، مخالف با هدف دقیق و شناخته شده او در ذهن دانش آموزان برجای می گذارد آگاه باشد. مثلاً ممکن است جامعه تصوراتی در زمینه رقابت یا پولجمع کردن در ذهن دانش آموزان ایجاد کرده باشد. در حالیکه معلم سعی دارد آنها رابه سوی همکاری و تعاون بکشاند. در این صورت معلم باید بر همان هدف های هوشیارانهو سنجیده تکیه کند و از این مسیر منحرف نشود.

ب) توسعه ارزش های اخلاقی و مدنی:نظام آموزش و پرورش لازم است نقش اساسی را در تربیت اخلاقی، مدنی و معنوی برعهدهبگیرد و تلاش های خانواده را تکمیل کند. نظام آموزشی به همراهی دیگر مؤسسات بایدبه ارتقای حقوق انسانی، رفتار آزادمنشانه و تأیید ارزش های مورد نیاز عصر، ماننداحترام به شأن و مرتبه انسان، سعه صدر، همبستگی وحمایت متقابل افراد بشر یاری رساند. 
انتقال ارزش های فرهنگی و اصولاخلاقی جامعه به کودکان و جوانان موجب پایدار ماندن و حفظ آن خواهد بود. معلّمتنها فرد ذیصلاح و مؤثری است که می تواند همة ارزش های اجتماعی و سنتی مورداحترام را به نسلی دیگر بشناساند و آن ها را مناسب اجتماع و در عین حال مترّقیبار آورد. امّا یک اجتماع نیازمند به افراد منتقد و مبتکر نیز هست که بتوانند باکشف و اختراع های جدید موجد تحولات تازه و مفید اجتماعی بشوند. آماده کردن افرادبرای دوران آینده و زندگی نو و تربیت مغزهای نوآور و افراد روشنفکر از وظایفدیگر آموزش و پرورش است.

در بحث رسالت و نقش معلم در توسعهارزش های اخلاقی و مدنی کافی است که بگوییم که معلم کسی است که زندگی مردم راتغییر می دهد. در چنین توصیفی است که سنگینی و عمق مسیولیت معلم آشکار می شود. گرچه ظاهراً معلم یک کلاس با تعدادی دانش آموز کار می کند و ایشان مخاطب اصلیمعلم اند، لیکن هر دانش آموز یا دانشجو، عضو خانواده و شهروند جامعه است وآموخته های خود را مستقیماً به خانواده و جامعه می برد. سرانجام هر معلم بایدبداند دنیای امروز از شهروندانش چه می خواهد و چنین شهروندانی را چگونه می توانبار آورد یا تربیت کرد. به این ترتیب روشن می شود که در حوزه فرهنگ عمومی، معلمبیشترین و سنگین ترین مسیولیت ها را به عهده دارد و معلم پس از والدین سرمشق همهجانبه کودکان و نوجوانان است.

ج) آموزش فرهنگی:وظیفه آموزش وپرورش، تنها انتقال دانش، تربیت و انتقال معلومات نیست، بلکه پرورش خلاقیت،همراه با استقلال، سرعت انتقال و توانایی افراد، به نوبة خود در پربارسازی فرهنگها مؤثر واقع می شود و نیز افراد بشر را در ورود بهتر به زندگی فرهنگی، اجتماعیو اقتصادی یاری می دهد و از این طریق به پرورش منابع انسانی که تمامی انواعتوسعه، اعم از مادی و معنوی به آن بستگی دارد، کمک می رساند.

ویژگیهای یک معلم الگو و نمونه
ارسطو می‌گوید: افتخار کسانی که به کودکان تعلیم می‌دهند، بیش از کسانی است که آنها را به وجود می‌آورند.[1] معلم و دانش‌آموز، دو رکن اساسی آموزش و پرورش هستند. آموزش و تدریس، کاری بسیار ظریف و حساس است و هر کسی که سواد یا معلوماتی در زمینه خاصی کسب کرده است، نمی‌تواند معلم موفقی باشد. پس معلم شایسته، کسی نیست که در یک دبستان یا دبیرستان تدریس می‌کند، بلکه می‌تواند هر فرد واجد شرایطی باشد که در حوزه تربیتی فعالیت کرده و می‌خواهد در کار تدریس و فن آموختن، موفقیت به دست آورد.
 
نقش تربیتی معلم
به طور کلی، برای معلمان، دو نقش یا دو وظیفه منظور گردیده است. نخستین وظیفه آنان، مسئولیتی است که در برابر فرهنگ جامعه خود بر عهده گرفته‌اند و دیگر، وظیفه‌ای که در قبال شاگردان پذیرفته‌اند. این دو وظیفه اغلب همزمان با یکدیگر انجام می‌گیرد.
 
نقش معلم نسبت به فرهنگ
منظور از فرهنگ، طرز زندگی معمول یا میراث اجتماعی مردم است و محصول هرگونه تجربه‌های انسانی است که در پرتو آن، گروهی از مردم به راه و رسم زندگی خود ادامه می‌دهند. یکی از وظیفه‌های هر معلمی، انتقال بخشی از ویژگی‌های فرهنگ ملت خود، به نسل جوان جامعه است که مورد تأیید اکثر مردم قرار گرفته باشد. اما باید توجه داشت آموزش و پرورشی که فقط به حفظ دستاوردهای گذشته و فرهنگ موجود بپردازد، نمی‌تواند پویا، مترقی و متحول به شمار آید. بنابراین، ممکن است برای معلم چهار وضع یا حالت پیش آید:
 
یک. نفی فرهنگ موجود: معلمانی که میراث فرهنگ ملی را نادیده می‌انگارند، آن را عامل عقب‌ماندگی می‌شمارند و معتقدند که چنین فرهنگی برخلاف طبیعت، آزادی و آرزوهای بشری است و پیروی از آداب و رسوم آن، نادرست و ابلهانه است. بدین جهت، می‌کوشند شاگردان خود را از تعلق به چنین فرهنگی نومید و دلسرد نمایند.
 
دو. طرح فرهنگ نو: چون این دسته از معلمان، افرادی نوگرا و تجدد طلبند، به طرح و ایجاد فرهنگ آرمانی و متعالی خود، دست می‌زنند. برای اجرای این منظور به شاگردان خود، نگرش‌ها، ارزش‌ها و معلوماتی را می‌آموزند که سبب حرکت آنان به سوی آرمان‌های آنان می‌گردد.
 
سه. حفظ فرهنگ موجود: گروه دیگری از معلمان، خود را حامی و پشتیبان فرهنگ جامعه خود می‌شمارند و برای ارزش‌ها، اعتقادها، دانش‌های ملی و میهنی، اهمیت فراوانی قایلند. فرهنگ موجود را، آن‌گونه که هست، ارج می‌نهند، به تجلیل و ستایش نقاط مثبت آن می‌پردازند و می‌کوشند آن را بی کم و کاست، به نسل‌های بعدی تحویل دهند.
 
چهار. اصلاح فرهنگ موجود: این دسته از معلمان بدون دلیل منطقی، به نفی و تغییر یا حفظ فرهنگ، کوشش نمی‌کنند، بلکه آن را مورد ارزیابی دقیق قرار می‌دهند. جنبه‌های مثبت و منفی، سودمند و زیان‌آور آن را مشخص کرده و سعی می‌کنند، تضادهایی که در فرهنگ وجود دارد، روشن سازند و راه حل احتمالی آنها را بیابند تا از صدمه زدن به معیارهای ارزشمند آن جلوگیری کنند.

  • ۰
  • ۰
» پروژه مالی صورت جریانات وجوه نقد شرکت رادیاتور ایران
» پروژه مالی انبارداری و انبار گردانی
» پاورپوینت پروژه مالی بانک صادرات
» پاورپوینت قوانین کارگری در مورد حقوق، دستمزد و پاداش
» پاورپوینت حسابداری کارخانه آبمیوه آی سو
» پاورپوینت پروژه مالی اصول انبارداری
» پاورپوینت انبارداری خوشگوار
» پاورپوینت اصول انبارداری
» پاورپوینت پروژه مالی انبارداری شرکت خوشگوار
» پاورپوینت پروژه مالی کارخانه قند آبکوه
» پروژه مالی تجزیه و تحلیل سیستم انبارداری شرکت تولیدی
» تجزیه و تحلیل و نرم افزار حسابداری شرکت ایران خودرو
» پروژه مالی سیستم انبارداری شرکت شهد ایران
» پروژه مالی انبارداری رشته به رشته
» پروژه مالی سیستم پلاک کوبی اموال شرکت توس چینی
» کنترل موجودی انبار در شرکت ماشین های اداری مادایران
» عملیات مالی موسسه حمل و نقل
» سیستم فروش در شرکت کارتن مشهد
» سیستم حسابداری حقوق و دستمزد شرکت بسته بندی پاژ پارس
» عملیات مالی موسسه حمل و نقل شمال
» سیستم نرم افزار حسابداری شرکت قهوه مولتی
» پاورپوینت پروژه مالی کارخانه قند
» کارآموزی حسابداری شرکت نفت (پروژه مالی)
» پروژه مالی سیستم خدمات بانکی
» انبارداری اتحادیه فرهنگیان - انبارداری صنعتی
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد آموزشکده الزهرا
» پروژه مالی حسابداری پیمانکاری
» اصول انبارداری
» پروژه مالی گزارش طراحی نظام های مالی - حسابداری شرکت خاک صحرا
» پروژه مالی شرکت زاگرس
» پروژه حسابداری اموال و ماشین آلات و تجهیزات
» پروژه مالی اصول انبارداری
» پروژه مالی انبارداری فرش مشهد
» پروژه مالی سیستم پیمانکاری کارخانه قند
» پروژه مالی طراحی سیستم کارخانه آرد
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد فرش مشهد
» پروژه مالی انبارداری شرکت شعاع گستر نور
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد شرکت شاداب
» پروژه مالی بانک ملت
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد اداره پست
» پروژه مالی پیمانکاری کارخانه آرد
» پروژه مالی سیستم انبارداری و حقوق و دستمزد کارخانه قند
» پروژه مالی پیمانکاری شرکت ایزوگام شرق
» پروژه مالی پیمانکاری نصب عایق های رطوبتی
» پروژه مالی سیستم انبارداری اتحادیه شرکت تعاونی مرزنشینان
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد شرکت
» پروژه مالی سیستم خرید و انبارداری شرکت پوشاک جامعه
» پروژه مالی انبارداری شرکت جامعه
» پروژه مالی طرح طبقه بندی و ارزیابی مشاغل
» پروژه مالی شرکت های پیمانکاری
» پروژه مالی حسابداری شهرداری ها
» سیستم انبارداری
» پروژه مالی شرکت بیمه خدمات درمانی
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد شرکت جامعه
» پروژه مالی سیستم حسابداری شرکت مخابرات
» پروژه مالی حسابداری شهرداری ها
» پروژه مالی اعتبارات اسنادی
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد خوشگوار
» پروژه مالی انبارداری سایپا
» پروژه مالی حسابداری بیمه ایران
» پروژه مالی سیستم حسابداری بانک ملت
» پروژه مالی بانک صادرات
» پروژه مالی طراحی سیستم انبارداری
» طراحی سیستم انبارداری شرکت جامعه
» سیستم اطلاعاتی انبار شرکت پست
» سیستم حقوق و دستمزد تولیکا
» پروژه مالی اصول انبارداری
» مراحل حسابداری پیمانکاری (پروژه دوره کاردانی رشتة حسابداری)
» پروژه حسابداری طراحی سیستم انبارداری
» پروژه انبارداری صنعتی
» پروژه مالی کارخانه قند
» پروژه مالی سیستم حقوق و دستمزد
» انبارداری
» پروژه مالی حسابداری شرکت مخابرات
» پروژه مالی انبارداری
» حسابداری سازمان آب و فاضلاب
» پروژه مالی طراحی سیستم انبارداری
» پروژه مالی دانشگاه آزاد اسلامی
» پروژه مالی حسابداری، انبارداری، حقوق و دستمزد شرکت مخابرات
» هدف از استراتژیک سیستم انبارداری
» پروژه مالی انبارداری اداره راه و ترابری
» سیستم حقوق و دستمزد (همراه با فرم اکسل)
» سیستم حسابداری نرم افزار داروخانه
» کارآموزی حسابداری شرکت نفت
» پروژه مالی سیستم خدمات بانکی
» پروژه مالی حسابداری پیمانکاری
 » اصول انبارداری
  • ۰
  • ۰

اولین نظریه های آزادی خواهانه از کجا آمد؟:« دو حزب محافظه کار و آزادی خواه» محافظه کاران طرفدار دولت متحد بودند و از وضع موجود آن زمان شدیدا دفاع می کردند. از قضاوت مردم می ترسیدند؛ محدودیت مالیا ت را تعیین می کردند. از طرف دیگر آزادی خواهان به رهبری توماس جفرسون فرد گرایی کامل؛ برابری حقوق و امتیازات ملحوظ در حقوق طبیعی به جای حق مالکیت انسان.هر چند هر دو گروه از آموزش و پرورش همگانی حمایت می کردند.محافظه کاران تاسیس به موقع و موثر مدارس همگانی را به تاخیر انداختند. اصول بنیادی آزادیخواهان در آموزش و پرورش: آزادی فرد برای رشد کامل توانایی های طبیعی،آموزش برای همه طبقات،تضمین دولت در انتشار همه جانبه علم و دانش و ارائه آن جهت حفظ مساوات برای همه.

اولین نظریه های آزادی خواهانه از کجا آمد؟:« دو حزب محافظه کار و آزادی خواه» محافظه کاران طرفدار دولت متحد بودند و از وضع موجود آن زمان شدیدا دفاع می کردند. از قضاوت مردم می ترسیدند؛ محدودیت مالیا ت را تعیین می کردند. از طرف دیگر آزادی خواهان به رهبری توماس جفرسون فرد گرایی کامل؛ برابری حقوق و امتیازات ملحوظ در حقوق طبیعی به جای حق مالکیت انسان.هر چند هر دو گروه از آموزش و پرورش همگانی حمایت می کردند.محافظه کاران تاسیس به موقع و موثر مدارس همگانی را به تاخیر انداختند. اصول بنیادی آزادیخواهان در آموزش و پرورش: آزادی فرد برای رشد کامل توانایی های طبیعی،آموزش برای همه طبقات،تضمین دولت در انتشار همه جانبه علم و دانش و ارائه آن جهت حفظ مساوات برای همه.

مقاله: مقایسه آموزش و پرورش ایران و آمریکا

تربیت معلم: اولین دانشسرای ایالات متحده در 1839زیر نظر هوراس من در لکسینگتون ماساچوست تاسیس شد. هوراس من در آخرین تجزیه و تحلیل خود به این نتیجه رسید که خوبی مدارس به معلمان آن بستگی دارد.

تاثیر فرانسه بر فلسفه آموزش و پرورش امریکا: نظرات انسان گرایانه نساوات و برابری انسان ها که بنجامین فرانکلین؛ جان آدمزو؛ و توماس جفرسون آن را در امریکا گسترش دادند.

تاثیر آلمان بر آموزش و پرورش امریکا: تحصیل دانشجویان امریکایی در دانشگاه های آلمان از 1789 تا 1850؛ تدریس زبان آلمانی در هاروارد؛ تاسیس مدارس پستالو‍‍‍زی در امریکا.

خصوصیات اصلی آموزش وپرورش امریکا: بودجه مدارس اغلب با مالیات؛ کمک های والدین بر حسب فرزندان در حال تحصیل؛ یا هدایای خصوصی تامین میشد. تعلیمات دینی هدف اصلی آ؛ پ ساکنین اولیه بود. در بین آخرین مهاجران طبقه تجار و بازرگان درس های عملی را اضافه کردند. هر مستعمره به خاطر امتیازات حکومتی؛محل جغرافیایی؛شرایط بومی؛اعتقادات مذهبی خودنظام آموزشی متفاوتی بوجود آورد.مستعمرات جنوب مدارسی تحت نظارت کلیسا دایر نمودند.

تغییر فعالیت های اشرافی به آزادی خواهی 1830- 1776: اولین نظریه های آموزشی وآزادی خواهانه از اروپا به امریکا رسید. جان میلتون که یک پیویرتان آزادی خواه بود از آزادی بیان و عقیده سخن می گفت. جان لاک با مقاله ای در باره قدرت شناخت انسان؛ عمل گرایی را 200 سال زودتر معرفی نمود. او در باب دولت مدنی از این عقیده دفاع کرد که حکومت باید با حقوق طبیعی انسان هماهنگ باشد. بنجامین فرانکلین حزب جونتو را تشکیل داد. و انجمن فلسفه امریکا در فلادلفیا را تاسیس کرد که درآن به تشویق افکار آموزشی نوین و تعیین جوایز برای بهترین مقاله ها اقدام نمود.

آموزش در هر ایالت متفاوت است و از دولت مرکزی دستور نمی گیرد. «بر خلاف ایران». اداره ای تحت عنوان دفتر آموزش و پرورش فدرال مشغول به کار است که وظیفه اش دادن کمک هزینه و وام به هر ایا لات است. اداره آموزش و پرورش در هر ایا لات در دست شورای تحصیلی هر منطقه می باشد. آموزش ابتدایی و متوسطه در ایا لات متحده از سن 6 تا 8 سالگی شروع وتا 17 الی 18 سالگی بنا بر قوانین هر ایالا اجباری است. در حال حاضر قانون تعلیمات اجباری سنین 7 تا 16 سالگی را در بر می گیرد. ولی حدود 80 درصد نوجوانان تا 18 سالگی به مدرسه می روند. که شامل: 8 سال ابتدایی؛ 4 سال متوسطه. یا 6 سال ابتدای و 6 سال متوسطه. و متوسطه یا پیوسته است یا این که به دو دوره سه ساله تقسیم می شود. دوره اول را دبیرستان کوچکتر ها و دوره دوم را دبیرستان بزرگترها می نامند.

آموزش متوسطه: بیشتر مدارس متوسطه از نوع جامع هستند. که دانش آموزان را بدون توجه به استعداد شان می پذیرند. ولی مدارسی هم جهت آماده سازی دانش آموز برای ورود به تعلیمات عالی وجود دارد. که بر اساس استعداد دانش آموز را پذیرش می کنند. مدارس متوسطه تربیت حرفه ای: دانش آموزانی که هوش متوسط دارند را جذب می کند تا به آنها نوعی تربیت حرفه ای بدهند و برای بازار کار آماده سازند. به طور کلی در ایالات متحده سه نوع موسسه آموزش عالی وجود دارد.: کاج دو ساله؛ کالج چهار ساله و دانشگاه ها. تربیت معلم: تربیت معلم از وظایف دانشگاه هاست. حد اقل تحصیلات برای تدریس در مدارس درجه لیسانس است. آموزش ضمن خدمت: غالبا مسایلی چون روش تدریس به کودکان کم رشد ذهنی؛ مشکلات کودکان کم بضاعت؛... مسئله کودکان دو زبانه.. مورد نظر است.

مسایل مهم در آموزش و پرورش امریکا: مسئله آموزش کودکان گرو ه های مهاجر و دو زبانه بودن آن ها و برنامه ریزی متناسب با آن. نزدیک به یک پنجم کودکان امریکا دچار ضعف علمی و کودکان اقلیت های ن‍‍‍ژادی به یک چهارم تعداد کل کودکان بالغ می شود. شاگردان در معرض خطر: فرزندان خانواده های کم بضاعت نمی توانند با سایر شاگردان همراهی کنند. و در یادگیری از بقیه عقب می مانند. یکی از مشکلات دانش آموزان مسئله کند خوانی آن هاست و در سال های پایین تحصیل بیشتر دچار آن هستند. بسیاری از کودکانی که در تحصیلات خود دچار مشکل هستند در آینده از بدست آوردن مشاغل مناسب محروم می مانند.

برنامه ریزی برای کودکان عقب مانده و معلول: در 1981 حدود 5 میلیون از کل دانش آموزان در ایالات متحده در ردیف دانش آموزان عقب مانده قرار گرفتند. دولت فدرال بودجه هنگفتی را صرف کودکان استثنایی کرده و مراکزی را جهت پرورش و نگهداری آن ها در نظر گرفته است.

تکنولوژی در آ. پ:در بودجه سالانه امریکا حدود 2 بیلیون «میلیون ایران» دلار صرف هزینه های سخت افزار کامپیوتر می شود. دست کم هر دانش اموز در هفته یک ساعت با کامپیوتر کار می کند. روش های جدید آموزشی از تکنیک های کامپیوتری کمک می گیرد. مانند آموزش از راه دور و مکاتبه ای.

  • ۰
  • ۰

یکی از مقوله های مهم در آموزش و پرورش فرایند یاددهی و یادگیری است.به عبارت دیگر تمامی فعالیتهای آموزش و پرورش در جهت بسترسازی مناسب برای تحقق این فرایند می باشد. در رأس این فرایند، دانش آموزان قرار دارند و همه فعالیت ها، مانند تأمین معلم، مواد آموزشی، فضای آموزشی و... در خدمت او قرار می گیرد. مفهوم فرایند یاددهی – یادگیری در این فرایند واژه های تدریس، یادگیری، ارزشیابی، مواد آموزشی، تعامل معلم و دانش آموزان و... مطرح می باشد که تعاریف واژه های اصلی ارایه می شود.

1- تدریس: تعامل یا ارتباط متقابل معلم با دانش آموز بر اساس طرح منظم و هدفداربه منظور تغییر در رفتار را تدریس نامند.

2- یادگیری: تغییر درطرز تفکر و مهارت های ذهنی و حرکتی را یادگیری نامند.

3- ارزشیابی: فرآیندی منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت شاگردان در رسیدن به هدفهای آموزشی.

4- مواد آموزشی: شامل کتاب، فیلمهای آموزشی، مجلات و... که محتوای یادگیری تلقی می شود.

اهداف در فرایند یاددهی – یادگیری

کمیته بین الملل آموزشی در قرن بیست و یکم یادگیری را بر چهار ستون استوار می داند:

1- آموزش برای یادگیری

2- آموزش برای عمل کردن

3- آموزش برای زیستن

4- آموزش برای همزیستی.

با یک نگاه کلی می توان استنباط کرد که آموزش در وضعیت فعلی در جهت یادگیری ماندگارو استاندارد نیست، بلکه صرفاً جهت کسب نمره است.

همچنین آموزش های فعلی مهارت لازم را به بچه ها نمی دهند و آنها بدون کسب مهارت فارغ التحصیل می شوند. در عین حال آموزش فعلی با اشتغال و زندگی همگونی کمی دارد و خرد جمعی و کارهای مشارکتی کم رنگ است. بنابراین خلاء موجود بین وضع موجود و وضع مطلوب تماماً نشانه های آسیب در فرایند یاددهی و یادگیری است. نکته مهمتر این است که در فرایند آموزش، روش یادگیری مهم است، تا دانش آموزان با دانستن روشها بتوانند با مسائل برخورد کنند و مشکلات خود را حل کنند. (هسته اصلی فرایند تدریس، ترتیب دادن محیطی است که درآن شاگردان بتوانند تعامل کنند و نحوه یادگیری را بررسی نمایند.)

  • روش یادگیری همان روش فکر کردن است که هدف اصلی در فرایند یاددهی و یادگیری است. (اندیشیدن دانش آموزان در جریان آموزش برجسته ترین ویژگی فعالیت های آموزش در ژاپن است.)
  • فکر کردن پاسخی است که انسان به مشکلات خود می دهد و این پاسخ متضمن دستیابی به حل مساله است. فکر، راهنمای عمل است. (هدف عمده آموزش باید وادار کردن دانش آموزان به تفکر باشد. اساس یادگیری نحوه تفکراست که باید به شاگردان تعلیم داده شود.)
  • بنابراین باید فعالیتهای کلاس، مواد آموزشی، روشهای تدریس و... تماماً باید تفکر را تحریک کند.(هر یاد درونی که نتواند تفکر و تخیل یادگیرنده را تحریک کند جز خاراندن حافظه نقش دیگری ایفا نکرده است.)
  • خلاقیت و حل مسأله محصول تفکر است. در کلاس هایی که به دانش آموزان اجازه داده می شود فکر کنند، نظر دهند، سؤال و پرسش نمایند و حتی خلاف عرف و عادت نظر دهند (تفکر واگرا) دانش آموز پویا است و احساس خستگی نمی کند، در غیر این صورت چنانچه فقط شنونده باشد و انتظارات مشخص از او خواسته شود او را در آسیب بزرگی گرفتار کرده ایم، در این حالت او احساس بد بینی پیدا می کند، انگیزه خود را از دست می دهد، هویت خود را شکست خورده می بیند و.... اگر کلاس شاد و براساس علاقه باشد و در مناسبات تعامل مطلوب برقرار شود،باعث می گردد فردی مانند انیشتن که او را کودن تلقی می کردند به یک دانشمند تبدیل شود.

(استاد مطهری بیان داشته اند که مغز فراگیران را به صورت انبار نباید تلقی کرد، بلکه هدف پرورش نیروی فکر است).

یکی از اهداف مهم، پرورش تفکرانتقادی دردانش آموز است. انتظار این است که دانش آموزان پس از فارغ التحصیل شدن در زمینه های مختلف اهل نظر بوده و بتوانند مسائل را نقد و تحلیل نمایند. لازمه رسیدن به چنین هدفی شروع فعالیتها از دوران ابتدایی است تا آنها عملاً مخالفت کردن، موافقت کردن، معاشرت کردن، مباحثه کردن را تمرین کرده باشند. دانشمند ترین دانشمندان هم اگر مغز سیاسی و فهم سیاسی نداشته باشد با یک آب نبات به سوی دشمن می رود و مجذوب او می شود. استاد شریعتی هم در جمله ای زیبا فرموده اند: انقلابی شدن بیش ازهرچیز مستلزم یک انقلاب ذهنی،یک انقلاب در بینش و یک انقلاب در شیوه تفکراست.

 

آموزش تفکر انتقادی شامل ایجاد عمدی یک جو نامتعادل است تا شاگردان بتوانند فرایندهای فکری خود را تعریف و اصلاح کنند و دوباره بسازند. عامل اصلی در تفکر انتقادی توانایی طرح پرسشهای مربوط به نقد و بررسی راه حلها بدون مطرح نمودن جایگزینهاست. مهارتهای تفکرانتقادی باید از طریق تلاش در تمرین تفکر انتقادی و تحلیل از دروس مختلف رشد و توسعه یابند. برای رسیدن به این هدف، معلم باید بکوشد فضایی در کلاس ایجاد کند که در آن حس کنجکاوی طبیعی شاگردان شکوفا شود. علاقه شاگردان را پس از جلب کردن افزایش دهد، سپس باید حالت کنش متقابل میان شاگردان و استاد بر جو کلاس حاکم شود در این حالت تفکر انتقادی رشد می کند. بنظر می رسد در این زمینه مدارس ما دچار آسیب جدی هستند؛ یعنی فعالیت دانش آموزان در جهت پرورش تفکری انتقادی هدایت نمی شود. یکی دیگر از هدفهای اساسی یادگیری،استاندارد یادگیری است. یادگیری استاندارد،ب دانش، مهارت و نگرشهای اساسی براساس اهداف آموزش می باشد.

در شرایط فعلی بین نمره کسب شده و درصد قبولی دانش آموزان با یادگیری استاندارد آنها همخوانی وجود ندارد. چرا که اکثر سؤالات امتحانی استاندارد نیستند و تمام سطوح شناختی را نمی سنجند. بنابراین یکی دیگر از آسیب های جدی در فرایند یاددهی – یادگیری نظام ارزشیابی است. امتحان به خودی خود هدف نیست بلکه ابزار و وسیله ای برای ارزشیابی یادگیری در راستای اهداف پیش بینی شده است.در صورتی که بخش اعظم واقعیت های علمی و مندرجات کتابهای درسی زمینه و محلی برای اندیشیدن، مفهوم سازی، مهارت پروری و... هستند و نه گفته ها و نوشته های مقدسی که همه دانش آموزان ملزم به پس دادن آنها در جلسه آزمون و ارزیابی باشند. معلمان باید به این آگاهی و مهارت برسند که هدفهای متعالی برنامه را همراه با مفاهیم مهم و اساسی کتاب و نه همه متن کتاب را، هدف آزمون و ارزیابی قرار دهند. در کنار این مطلب اندازه گیری با مقیاس 20 مورد نقد است و باید این مقیاس به حروف الف، ب، ج، د و ه تغییر یابد. جمع بندی: اهداف آموزش در سه حیطه شناختی عاطفی، روانی حرکتی تقسیم شده است.

 

در تقسیم بندی های جدید بیشتر اهداف دانستنی، مهارتی و نگرشی مطرح می گردد. در مجموع این اهداف با هدف اصلی وزارت آموزش و پرورش که همان انسان سازی است پیوند می خورد.انسان سازی در معنای عام همان تربیت است. به عبارت دیگر آموزش و پرورش فراهم کننده زمینه های لازم برای تربیت است. تربیت ابعاد مختلف انسان مانند بعدعاطفی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی،اعتقادی،جسمی، ذهنی رادربر می گیرد.

رویکردهای فرایند یاددهی – یادگیری و آسیب شناسی آن

در مجموع می توان این فرایند را در دو رویکرد مورد بررسی قرار داد:

1. رویکرد نوین

2. رویکرد سنتی

1. رویکرد نوین: در این رویکرد معلم نقش راهنما و تسهیل کننده را بر عهده دارد و دانش آموز در فرایند تدریس با فعالیتهای خود، مهارت و توانایی های بالقوه خود را به فعالیت در می آورد. در این رویکرد دانش آموزفعال است، مسائل را کشف و حل می کند، سوال می کند و با همیاری دیگران یاد می گیرد و در نهایت فرایند محور است.

2. رویکرد سنتی: در این رویکرد معلم، محور و ارائه دهنده اطلاعات و دانش آموز، شنونده و حفظ کننده مطالب است در این رویکرد دانش آموز فعال نیست، لکه معلم فعال است و سعی می کند مطالب را از طریق سخنرانی یا توضیحی به نمایش بگذارد، دانش آموز به عنوان یک بانک فرض می شود که باید اطلاعات به آن سپرده شود. در این رویکرد پاسخ ها و نمره های دانش آموزمهم است، رنهایت این رویکرد نتیجه محور است.

بنابراین به نظر می رسد تبدیل رویکرد غیر فعال به فعال، نمایشی اکتشافی، بانکی به حل مساله، پاسخ محور به سوال محور، یادگیری فردی به یادگیری همیاری، و... با هدف خلاقیت دانش آموزان از ضروریات گذر از آسیب های موجود تلقی می شود.

ویژگیهای رویکرد نوین در فرایند یاددهی – یادگیری

1- معلم هدایت گر و تسهیل کننده جریان یادگیری است. 2- دانش آموزان در فعالیت های کلاسی فعال هستند. 3- دانش آموزان در فعالیت های کلاسی مسائل را بررسی و حل می کنند. 4- دانش آموزان فرضیه های خود را آزمایش و نتیجه گیری می کنند. 5- دانش آموزان علاوه بر پاسخ سوالات به طراحی سوال می پردازند. 6- دانش آموز با همیاری دیگران به یادگیری می پردازند. 7- دانش آموزان پژوهش می کنند و نتیجه آن را در کلاس گزارش می نمایند. 8- منبع یادگیری علاوه بر کتاب شامل مواد آموزشی دیگر نیز می باشد. 9- ملاک یادگیری استاندارد، پیشرفت می باشد. 10- رشد فرایندهای پیچیده ذهنی (نقد و بررسی، استدلال، تجزیه و تحلیل، خلاقیت) مفهوم سازی، خلاصه کردن، قضاوت و... هدف است.11علاوه بر جنبه تمرینی جنبه کاوشگری دارد. 12- فرصت خود ارزیابی برای دانش آموزان فراهم می شود. 13- ارزشیابی مستمر در جریان تدریس صورت می گیرد. 14- در ارزشیابی علاوه بر دانستنیها به مهارت و نگرش ها نیز توجه می شود. 15- هر دانش آموز با خودش مقایسه می شود. 16- دانش آموزان به تولید مفاهیم می پردازند. 17- فرصت فکر کردن برایشان فراهم می شود. 18- فرصت موافقت و مخالفت موضوعات فراهم می شود. 19- مهارتهای شناختی سطوح بالا مانند مهارت مشاهده تقویت می شود. 20- زمینه برای مهارتهای اجتماعی، از طریق تبادل نظر در گروه فراهم می شود. 21- دانش آموزان با درگیرشدن در فعالیتها به آموختن علم می پردازند. 22- اجازه داده می شود دانش آموزان وسایل آموزش ساده را تهیه کنند. 23- گردش علمی در فرایند تدریس برنامه ریزی می شود. 24- دانش آموزان براساس محتوای کتاب نحوه یادگیری را بررسی می نمایند.

ویژگیهای رویکرد سنتی در فرایند یاددهی – یادگیری

این ویژگیها در واقع آسیب هایی هستند که در فرایند یاددهی – یادگیری مدارس ما وجود دارند و باید به سمت ویژگیهای نوین تغییریابند.

1-معلم فعال است و مطالب را به طور کامل ارائه می دهد. 2- معلم راه حل ها و پاسخ را ارائه می دهد. 3- دانش آموزان فقط پاسخ ها را حفظ می کنند. 4- دانش آموزان به تنهایی یاد می گیرند. 5- منبع یادگیری فقط کتاب است. 6- ملاک یادگیری کسب نمره است. 7- رشد فرایندهای ساده ذهنی هدف است(شنیدن، حفظ کردن، نمره فراموشی). 8- تکالیف بدون هدف و خسته کننده است. 9- ارزشیابی از یادگیری بیشتر در محدوده دانستنیهااست. 10- دانش آموزان از فعالیتهای خود و دیگران ارزشیابی نمی کنند. 11- ملاک یادگیری درارزشیابی بیشتردر مقایسه با دیگر دانش آموزان است. 12- دانش آموزان مفهوم آموزی می کنند. 13- ارزشیابی پایانی بیشتر ملاک عمل است. 14- موضوعات آزمایشگاهی نیز به صورت تئوری و نوشتاری یادگرفته می شود.

 

منبع: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=80262

  • ۰
  • ۰

جداکردن اتاق خواب کودک چه فوایدی برای آن ها دارد و چه تاثیراتی روی آن ها می تواند بگذارد می خواهیم با این تاثیرات و فواید بیشتر آشنا شویم اتاق خواب والدین نباید با کودک یکی باشد این امر از نظر روانشناسان بسیار مضر و خطرناک است.

روانشناسان کودک پیشنهاد می‌کنند برای ترغیب بچه‌ها به خوابیدن در اتاق شخصی، ابتدا باید توجه زیادی به طراحی دکوراسیون اتاق بچه‌ها داشت. به این شکل که نه‌تنها از لحاظ رعایت شرایط فیزیکی و وضعیت نور و هوا، بلکه در انتخاب همه وسایل اتاق بچه‌ها هم باید توجه کافی داشت. بهترین پیشنهادی که آنها می‎دهند نظرخواهی از خود بچه‌ها در این زمینه است. آنها معتقدند این بهترین شیوه‌ای است که والدین می‌توانند با صبر و حوصله تنها خوابیدن را به یک زمان و فرصت دلپذیر برای بچه‌ها تبدیل کنند.

امروزه کودکان قبل از آن که پا به جهان بگذارند اتاق‌شان با تمام امکانات برایشان حاضر شده است. رنگ‌های شاد و زیبا، وسایل و دکور خوب و فضایی که دلچسب هر کودکی است. تقریبا همه چیز آماده است تا کودک بتواند در اولین زمان مناسب پس از تولد به استقلال برسد. چیزی که در گذشته کمتر جزو ضروریات بود و شرایط احیایش دیرتر و سخت‌تر به دست می‌آمد. یکی از مشکلات در عملی کردن این ایده مشکل دل کندن والدین از فرزندان‌شان است.

البته به طور کلی در یک سال اول توصیه می‌شود شیرخواران در معرض دید والدین باشند. چرا که نوزاد در بدو تولد نیازهای بسیاری دارد که به طور ویژه‌ای مادر مسئولیت رسیدگی به آن‌ها را دارد. شاید دلیل عمده حضور نوزادان در اتاق والدین رسیدگی به موقع به این دسته از نیازها باشد. تعویض به موقع و رفع گرسنگی نوزاد توسط مادر از بارزترین دلایل حضور نوزاد در نزدیک‌ترین مکان به مادر است‌. از طرف دیگر نوع تنفس نوزاد و چگونگی خوابیدن او و بسیاری مسائل دیگر هستند که نیازمند دقت و رسیدگی هستند.

به همین دلیل توصیه می‌کنیم حتی اگر اتاق جدایی برای فرزند در نظر گرفته می‌شود، در معرض دید والدین باشد. از آنجا که این امکان معمولا وجود ندارد، بهتر است در یک سال اول شیرخوار در اتاق والدین اما در تخت جدا خوابانده شود.

روانشناسان کودک پیشنهاد می‌کنند برای ترغیب بچه‌ها به خوابیدن در اتاق شخصی، ابتدا باید توجه زیادی به طراحی دکوراسیون اتاق بچه‌ها داشت. به این شکل که نه‌تنها از لحاظ رعایت شرایط فیزیکی و وضعیت نور و هوا، بلکه در انتخاب همه وسایل اتاق بچه‌ها هم باید توجه کافی داشت. بهترین پیشنهادی که آنها می‎دهند نظرخواهی از خود بچه‌ها در این زمینه است. آنها معتقدند این بهترین شیوه‌ای است که والدین می‌توانند با صبر و حوصله تنها خوابیدن را به یک زمان و فرصت دلپذیر برای بچه‌ها تبدیل کنند.

در قدم دوم والدین باید اعتماد کودک را به خود جلب کنند به این شکل که اگر او بر اثر عاملی دچار ترس و اضطراب شد والدین خود را در دسترس خود ببیند و به این صورت از میزان ترس و اضطراب خویش بکاهند.
قدم بعدی احساس خودمختاری است. به این ترتیب که کودک احساس می‌کند فضای شخصی خود را دارد. این حس به او انگیزه می‌دهد تا تنهایی برای او در مکانی که مختص اوست دلنشین شود.
اگر مشاهده شد که پس از این اقدامات کودک هنوز به خوابیدن در کنار شما اصرار دارد مطمئن باشید عاملی بازدارنده وجود داردچیزی مانند: ترس و اضطراب کابوس‌های شبانه و … که مانع این جداسازی می‌شود.

پس بر عهده شماست که ریشه‌یابی کرده و عامل ترس را بر طرف کنید در غیر این صورت کودک هرگز راضی به جدا کردن اتاق خوابش نمی‌شود و اگر هم بشود مطمئنا دچار آسیب‌هایی جدی خواهد شد. برای مرتفع کردن تدریجی این گونه مشکلات به طور مثال مادر می‌تواند تا به خواب رفتن کودک در کنار او باقی بماند یا این که او را پس از خوابیدن به اتاقش منتقل کند. اگر علت ترس او از تاریکی است چراغ خوابی برای اتاقش تعبیه کنید تا اتاق در تاریکی مطلق نباشد. اما یادتان باشد هرگز دست و موی خود را به کودک ندهید. در مقابل اصرار احتمالی او می‌توانید یکی از عروسک‌هایش را به او بدهید تا در آغوش بگیرد چرا که ایجاد هر گونه وابستگی جداسازی او را سخت‌تر خواهد کرد. پس از رفع این موانع، کودک شما آماده این جداسازی است اکنون می‌توانید اتاق خواب او را با خیالی آسوده جدا کنید و با آرامش خاطر او را در اتاقش تنها بگذارید و تقریبا مطمئن باشید که او در آسودگی است.