این مقیاس شامل خودارزیابی از مهارتهای ایجاد روابط و خود توصیفی شیوه شکلدهی روابط دلبستگی نسبت به چهرههای دلبستگی نزدیک است و مشتمل بر 18 ماده است که از طریق علامتگذاری روی یک مقیاس 5 درجهای (از نوع لیکرت) که از؛ بههیچوجه با خصوصیات من تطابق ندارد: (1) تا کاملاً با خصوصیات من تطابق دارد: (5)، تشکیل میگردد سنجیده میشود. با تحلیل عوامل، 3 زیر مقیاس که هر مقیاس شامل 6 ماده است مشخص میشود، 3 زیر مقیاس عبارتاند از: وابستگی، نزدیک بودن، اضطراب.
روایی و پایایی دارد.
روش نمره گذاری دارد.
خرید و دانلود - 5000 تومانتعداد گویه ها: 25 سوال
روایی و پایایی و روش نمره گذاری: دارد
پاسخنامه: دارد
خرید و دانلود - 7000 تومانپرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996)
تعداد گویه ها: 25 سوال
روش نمره گذاری: دارد
روایی: دارد
خرید و دانلود - 5000 توماندیدگاهی که بر موضوعات علمی تأکید نماید.
توضیح: در این دیدگاه معتقدند که برنامه های درسی باید طوری تدوین شود که به دیسپلین های مختلف توجه شود.
بدین ترتیب برنامه حول سوژه های مختلف که مبتنی بر میراث فرهنگی آن اجتماع است می بایستی تدوین شود. (دیسپلین درسی = نظم درسی، موضوع های درسی)
دیسپلین های درسی عبارتند از: - علوم تجربی (زیست شناسی، زمین شناسی، فیزیک، شیمی و...) - علوم انسانی (ادبیات، جامعه شناسی، جغرافیا و...) - علوم هنری (تئاتر، سینما، نقاشی، خوشنویسی و...)
دیدگاهی که به برنامه ریزی و به شکل یک نظام یا سیستم توجه می کند.
توضیح: رویکردی که برنامه درسی را به صورت یک نظام توصیف می کند. در این رویکرد برنامه درسی عبارتست از پیش بینی مجموعه فرصت های یادگیری که در پی آن تحقق هدف های آموزشی حاصل می شود.
آرای ابن سینا در مسائل عمده تعلیم و تربیت: ابن سینا، مباحث تربیتی را در بخش حکمت عملی جای می دهد و آنرا سه نوع می داند: 1- علم اخلاق: تنظیم روابط شخصی فرد را بر عهده دارد. 2- تدبیر منزل: تنظیم روابط فرد در محیط خانواده است. 3- علم سیاست: تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی را در بر می گیرد. ابن سینا نسبت به مسائل تربیتی و اخلاقی در حوزه های فردی و اجتماعی اهمیت فراوانی قائل شده است. اهداف تعلیم و تربیت از نظر ابن سینا: ایمان، اخلاق نیکو وعادات پسندیده، تندرستی، سواد، پیشه و هنر. مراحل تعلیم و تربیت از نظر ابن سینا: الف) مرحله پیش دبستانی: این مرحله تربیت را از دوران جنینی آغاز می کند و موضوعات تربیتی را جدای از تربیت جسمانی کودک نمی داند و در کتاب قانون یادآور شده است که زنان باردار از تنشهای عصبی و جسمی به شدت بپرهیزند زیرا اثرات نامطلوب بر جنین دارد. 1. اولین وظیفه والدین نوزاد، انتخاب نام نیکوست تا در بزرگسالی احساس حقارت نکند. 2. در صورتی که دایه، فرزند را نگه می دارد باید از سلامت جسمانی و عقلانی برخوردار باشد. 3. غذای کودک در نهایت اعتدال و سلامت باشد. و برای پرورش صحیح خوردسالان چهار توصیه دارد: 1. اعتدال در رفتار 2. برنامه صحیح غذایی و خواب و استحمام معتدل 3. در سن 6سالگی به مدرسه رود و در تعلیم اجبار نباشد 4. نوشیدنیهای سالم بنوشد. ب) مرحله یادگیری در مدرسه: تعلیم و تربیت را منوط به محکم شدن مفاصل کودک و تسلط بر عضلات و قوای جسمانی فرد دانسته است. سن مناسب آغاز تعلیم و تربیت در مدرسه را 6 سالگی ذکرکرده است. آموزش گروهی را به آموزش خصوصی ترجیح می دهد و معتقد است که باعث رقابت و گفتگوی علمی میان دانشآموزان شده و آداب اجتماعی را می آموزند و موجب فزونی علم و عقل آنان می شود ولی در آموزش خصوصی و فردی شاگرد و معلم هر دو ملول و خسته می شوند. ج) مرحله حرفه آموزی: زمانی که کودک در مدرسه آموزشهای ابتدایی دید و به سن بلوغ رسید اکنون می تواند صنعت و حرفه ای بیاموزد و پس از آن زندگی مستقل خود را آغاز کند و شایسته است که نوجوان مطابق ذوق و طبع خود هنر و حرفه ای را بیاموزد و رعایت عامل محیط و وراثت – رعایت تفاوتهای فردی در انتخاب شغل و حرفه موجب توجه ابن سینا بوده است.
انسان موجودی مرکب از روح (1) و بدن است. پرسش از ابعاد وجودی انسان پیشینه ای دیرینه دارد. از هزاران سال پیش، اندیشمندان بسیاری به «دو بعدی» بودن انسان و ترکّب وجود او از روح و بدن اشاره کرده اند. (2) هرچند کسانی را نیز می توان یافت که انسان را چیزی جز همین مجموعه ی مشاهده پذیر نمی دانند. به هرحال، وجود جسم امری بدیهی به شمار می آید. بنابراین، مهم آن است که وجود روح به اثبات رسد. برای اثبات وجود روح دلایل عقلی گوناگونی به کار می آیند که یکی از آنها چنین است: همه ی انسان ها از هنگام تولد تا مرگ «من» خود را یگانه می یابند و با وجود دگرگونی در سلول های بدن، تغییر در برخی از ویژگی های جسمی و روانی و گاه از دست دادن برخی از اندام ها و جای گزینی آنها با اعضای دیگر، تفاوتی در آنچه «من» نامیده می شود، احساس نمی کنند. این حقیقت که با علم حضوری دریافت می شود، نشان دهنده ی آن است که واقعیتی یگانه، به همه ی مراحل زندگی انسان وحدت می بخشد و با وجود تغییرات گسترده در جسم آدمی، همواره ثابت می ماند. (3) حالت فرضی زیر نیز بیان لطیفی است که اگر به درستی تصور شود، چاره ای جز تصدیق آن باقی نمی ماند: فرض کنید که در یک لحظه با اعضا و جوارحی کامل و عقل و هوشی طبیعی قدم به دنیا نهاده ایم و به دلایلی از حواس ظاهری خود نیز بهره نمی بریم. برای این منظور می توان تصور کرد که در فضایی کاملاً تاریک معلق هستیم، هوا چنان معتدل است که گرمی یا سردی آن بدن ما را نمی آزارد، صدایی به گوش نمی رسد و اعضای بدن نیز تماسی با یکدیگر ندارند. بی تردید در این حالت، با این که از «وجود بدن» آگاهی نداریم، از اصل هستی خود غافل نیستیم.
معلم ثانی بعضی فارابی را معلم ثانی مینامند و علّت ملقّب شدن فارابی به این عنوان را چنین ذکر میکنند: مترجمان در عصر مأمون ترجمههای مخلوطی از آثار ارسطو ترتیب دادهبودند که هر کدام با دیگری تفاوت فاحشی داشت و کسی نبود که اینها را تصحیح و اصلاح نماید اما فارابی در زمان منصور بن نوح سامانی این ترجمهها را مقابله کرده اصلاح نمود و کتاب خویش را «تعلیم ثانی» نام نهاد بعداً ابن سینا نیز از این اثر استفادههای فراوانی در تنظیم کتاب شفاء نمود؛ امّا کسانی چون ابن خلدون گفتهاند بدین جهت او را معلّم ثانی گفتهاند که آنچه از مباحث و مسائل منطق متفرّق و پراکنده بود جمع کرد و در تهذیب آن کوشید و تمام آن مسائل را از ترجمههای پراکنده و مشوّش گردآورد و در کتابی خلاصه کرد او را معلّم ثانی لقب دادند. (رک. مقدمهی ابن خلدون، ص537) در عین حال آنچه مهم است اینکه فارابی اولینبار آثار ارسطو و مسائل منطق را به صورت منسجم و یکدست به همراه شرحهای مناسب تنظیم کرد و اغلاط، پراکندهگوییها و تناقضات کتابهای قبل از خود را تصحیح نمود. شاید اگر شرحهای فارابی بر آثار ارسطو نبود مسلمین خیلی دیرتر با حکمت اسلامی آشنا میشدند به طوری که دکتر صفا معتقد بود اهمیت فارابی بیشتر در شرحهای او بر آثار ارسطو است و به سبب همین شروح هم او را معلّم ثانی خوانده و در مقام بعد از ارسطو قرار دادهاند. (ذبیحالله صفا، ص182) از تألیفات فارابی، القفطی هفتاد و چهار کتاب و رساله و ابنابیاصیبعه یک صد و شانزده کتاب یا رساله و ابنندیم هفت رساله در منطق از او یاد کردهاند یا به اسم او نوشتهاند؛ لیکن آنچه از کتابهای فارابی بر جا مانده حدود 12 رساله و کتاب در منطق و دیگر علوم است که نام آنها عبارتند از: مبادی آراء اهل المدینه الفاضله، احصاء العلوم و التعریف و باغراضها، ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه، السیاسه المدینه، رساله فی ماهیه العقل، تحصیل السعاده، اجوبه عن مسائل فلسفیه و... از دیگر آثاری که منسوب به فارابی است کتاب القیاس الصغیر، کتاب الجدل، کتاب شرائط البرهان، کتاب الواحد و الوحده، کتاب المواضع المنتزعه من الجدل، کتاب احصاء العلوم. (تاریخ الحکما، ص279) اندیشههای فارابی مهمترین کار فارابی، نزدیک کردن دین و فلسفه بود؛ به طوری که میتوان از وی به عنوان کسی که بین شریعت و حکمت پیوند زد و آن را به هم آمیخت یاد کرد. فارابی به افلاطون ارادت داشت و او را پیشوای حکیمان میدانست. در عین حال اهمیت ارسطو را هم فراموش نمیکرد.
برخی مبانی هستی شناختی با این که منطقاً هم از مبانی تعلیم و تربیت اسلامی هستند و هم از دانش هستی شناسی، بسیار واضح و بدیهی یا نزدیک به بدیهی هستند و مخالف قابل اعتنایی نیز ندارند و چنانچه درباره ی آنها نیاز به تحقیق و بررسی تخصصی نیز باشد، باید به همین منظور به کتاب های فلسفی مراجعه کرد. برای مثال، اصل «وجود موجود حقیقی» را می توان نام برد که تنها سوفیست ها و شکاکان آن را انکار می کنند یا در آن تردید دارند، «وجود موجود عینی خارج از ذهن»، که تنها ایده آلیست های مطلق با آن مخالف هستند «وجود موجودات متعدد»، که وحدت وجودی های افراطی آن را نمی پذیرند و «وجود ارتباط میان موجودات» و «اصل امتناع تناقض» که هیچ صاحب خردی در صورت تصور درست، آنها را انکار نمی کند. البته در این میان، به برخی مبانی مانند «اصل علیت» تصریح شده است، هرچند این مبانی فی الجمله واضح به نظر می رسند. این به آن جهت بوده است که بیان معانی دقیق این مبانی یا تبیین تأثیری که در مسائل تعلیم و تربیت دارند، لازم بوده است.