1- با خود مثبت حرف بزنید. صدایی در ذهن شما وجود دارد که مدام نجوا میکند. این صدا بخشی از عزت نفس شماو اغلب منفی است وجملاتی ازاین قبیل میگوید، من خیلی چاق هستم یا من خستهام.این قیبل جملات بعداز مدتی درشماتأثیرمنفی میگذاردومثلا شما احساس خستگی میکنید اما نکته جالب این است که شمانمی توانید ندای درونی خود را برای ایجادعزت نفس وساختن الگوهای مؤفقیت، برنامه ریزی کنید. شگردکار، استفاده ازعبارتهاوجمله های مثبت است. من خوشحال هستم، من سالم هستم، من معرکهام! چند تا از جملههای خوب وهمه منظوره هستند. این جملهها را بارها وبارها در ذهن خود با صدای بلند تکرار کنید، یا حتی آنها را بنویسید. اهمیت آن در این است که این جمله رابه زمان حال وباایمان بیان کنید. هرگاه ندای درونی خودراشنیدیدکه شروع به ایجاداحساس منفی درشمامی کندآن رامتوقف سازیدوجملة مثبتی رادرباره همان موضوع، جایگزین آن کنید. این شیوه راامتحان کنیدوآنگاه خواهیددید که صحبت کردن باخود وسیلةسودمندی درایجادوضعیت مثبت است.
2-شخصیت جدید خود را تجسم کنید. این امر اساساً همانند اصل استفاده از جملات مثبت است، با این تفاوت که به جای استفاده
از کلمات، در اینجا از تصاویر استفاده میشود. آیا میخواهید لاغرتر و سالمتر باشید؟ خودتان را به این صورت تجسم کنید. آیا میخواهید ارتقاء شغلی پیداکنید؟ خودتان رادرنقش سمت جدیدتجسم کنید زمانی را به تجسم خود اختصاص دهید تا وارد جزئیات امرشوید وازشخصیت جدیدخودلذت ببریدچنانچه این تصویررا دایما" ایجاد و تقویت کنید، پذیرش رفتارهایی که آن راتحکیم میکند آسانتر خواهد بود.3-افرادی را بیابید که بتوانید از آنان چیزی بیاموزید . واضح است که افرادبسیاری وجوددارند که بامشکلات ومسایلی مانندمشکلات شما مواجه شده اندشمامی توانید با الگو قرار دادن آنان، چیزهای زیادی بیاموزید.4-به وادیهای جدید قدم بگذارید.
اغلب عزت نفس ما به سبب کوته بینی نسبت به زندگی، دچارافت ونزول میشود هنگامی که برروی جنبة خاصی از زندگی بیش از حدیابه حدی بسیار طولانی تمرکزمی کنیم، عمق نگری خودرااز دست میدهیم. مسائل کوچک، بزرگ میشوند و وقایع بسیار بیشتر از ارزش واقعی خود اهمیت مییابند آیاچنین موردی برای شمانیزپیش آمده است؟ اگراین طور است. پس وقت آن است که واردوادی جدیدشویدمثلا میتوانید به یک گشت سیاحتی یا یک سفر ما جراجویانه بروید.
5- اهداف خود را تعیین کنید.
افرادی که برای خوداهدافی روشن دقیق وقابل اندازه گیری تعیین میکنند. آنچه را که میخواهند به دست میآورند. تعیین اهداف، بخش بسیارمهمی ازساختن عادات مثبت ودرنتیجه افزایش عزت نفس به شمار میآید..6-اتفاقات ناخوشایندزندگی را بپذیرید.
مامی توانیم بیشترازآنچه فکرمی کنیم، زندگی خود را کنترل کنیم. با وجود این مواردی هست که هیچ کنترلی نسبت به آنها نداریم و وقایع وامور نا خوشایند وظاهرا" غیر منصفانة بسیاری در زندگی ما وجوددارد به عبارت دیگر، گهگاه این امور واتفاقات ضربهای به ما وارد میکند بروز این اتفاقات به خواست و ارادة ما نبوده است وکاری برای ممانعت ازآنهانیزنمی توان انجام داد. پس بهتر است شانس واقبال را فراموش کنید. اینکه زندگی چگونه باید باشدرافراموش کنیدوآن راباهمین اتفاقات جاری وغیر قابل پیش بینی بپذیرید. در واقع، شما میتوانید از لحظاتی که عزت نفس شما دچار افت ونزول میگردد، بهره جویی کنیدافسردگی وغم واندوه ونگرانی، همگی درشما ایجاد خودخوری میکند. بنابراین میتوانید آن رااصلاح کنیدوبرای زندگی خودبرنامه ریزی مجددی انجام دهید.
7- بادیگران مشورت کنید. گاهی اوقات ممکن است با مشکل بزرگ خاصی در زندگی خود مواجه شوید، مانند ابتلا به بیماری خطرناک، یا ممکن است دچار عادت مخربی مانند استفاده نادرست از داروها یا پرخوری شوید. دراین مواردکمک دیگران می تواندکلیدمشکل شماباشد.
8- بروسوسة عادات ناپسندخودغلبه کنید. عادتهای ناپسند، رفتارهای دیرینهای هستند که شما را به سمت خود میکشند هنگامی که به سراغتان میآیند. رهایی از آنها دشوار است و به راحتی شما را به این نتیجه میرسانند که (نمیتوانید با این حالت کنار بیاید) نکته این است که مجبور نیستید با آن کناربیایید وسوسة عادات ناپسند معمولاً؛ کمتر از دو دقیقه طول میکشد آنها شما را فریب میدهند که تصور کنید تا ابد دست از شما بر نمیدارند. بنابراین هر گاه هوس عادات ناپسند به سراغتان آمد. سعی نکنید آن را نادیده بگیرید، بلکه روی آن تمرکز کرده وبا اعتماد به نفس آن را تحمل کنید.
9- سه هفته آن را امتحان کنید. سازگاری با عادتها ورفتارهای جدید مستلزم زمان است. معلوم شده است که هررفتار جدیدی اگر به مدت سه هفته دنبال شود. احتمال زیاد به صورت یک عادت دایمی در میآید. در ابتدا، رفتار جدید، غریب به نظر میآید ومستلزم تلاش آگاهانه است. اما بعداز سه هفته به صورت بخشی از وجودتان درمی آید. اگر واقعاً مصمم هستید که تحولی ایجاد کنید خود را وادار کنید که با آن حداقل به مدت سه هفته زندگی کنید.
10- با افراد مثبت اندیش معاشرت کنید. سعی کنیدکه بیشتر در کنار افراد مثبت اندیش باشید: افرادی که نسبت به زندگی وپیشامدهای آن اشتیاق زیادی دارند. این گونه افراد شمارا در پیشرفت وتعالی یاری میکنند و متقابلاً" این امکان را فراهم میآورند که شما نیز آنان را در رشد وپیشرفتشان حمایت کنید. این امر، بخش بزرگی از فلسفة زندگی ودوستی است.
مراحل رهایی ازاحساس عزت نفس پایین
به اعتقاد روانشناسان اشخاص موفق کسانی هستند که حقیقتاً خود خودشانند و باطناً آزادند و وارسته. واشخاص ناموفق و شکست خورده کسانی هستند که حقیقتاً منکر خویشتن خویش هستند و شادی و نیروی حاصله از درستکاری و صداقت نسبت به خود را نپذیرفتهاند.
حال برای آنکه از احساس عزت نفس پایین که مانع از موفقیت در زندگی است رهایی یابید و تحولی بزرگ در زندگی خویش ایجاد کنید و از عزت نفس بالایی برخورددار گردید، به بیان روشهایی برای افزایش عزت نفس در سه مرحله میپردازیم:
مرحله اول - عدم ارزیابی خود با دیگران:
هرگز خود را با دیگران ارزیابی نکنید چرا که هر چقدر هم شما بخواهید ارزیابی شما منطقی نیست.
اصول عدم ارزیابی خود با دیگران ارزیابی منطقی از خود:
به دلایل زیرنمی توانیم ارزیابی منطقی ازخودمان بکنیم:
- ما نمیتوانیم خود یا افراد دیگر را با یک مشخصه به طور منطقی مورد قضاوت قرار دهیم.
- در خیلی از مواقع انتقادها بر اساس تعصبات است.
- خصوصیات انسانی بی همتا و تقریباً بی انتهاست.
- میزان دقیقی برای اینکه چه کسی خوب و یا بد است, وجود ندارد و کسی نمیتواند ادعا کند که می تواندخصوصیات خوب ویا بد را به طور کامل تشخیص دهد.
احساس ضعف وکاستی های بشر: واقعیت آن است که ما انسانها دارای ضعفهایی هستیم. به همین دلیل به سادگی نمیتوانیم آنچه را که دوست داریم، انجام دهیم. مثلاً تعدادی از ما قوی هستیم، عدهای آشپز ماهری هستیم و… به هرحال اکثریت افراد نمیتوانند در بیش از یک یا دو کار برجستگی و تبحر بسیار بالایی پیدا کنند. احساس شما در دستیابی به اهدافتان بسیار مهم است. بنابراین با اندکی تغییر احساس و نوعی دیگر مسئله را بررسی کردن، متوجه تغییر در افکار خویش و به دنبال آن در رفتار خود خواهید شد. و به اهداف منطقی خود خواهید رسید.
بی اطلاعی: فقدان اطلاعات کافی نیز میتواند عامل مؤثر برای موفقیت پایین باشد. اگر میخواهید خود را برای اشتباهات ببخشید، بی اطلاعی دلیل کاملاً قانع کنندهای است. به هر صورت، سرزنش خود، عملی کاملاً مسخره است. البته اگر مایلید که خود را سرزنش کنید و این کار را درست می دانید، خوب بکنید. اما به نظر روانشناسان هرگز برای بد انجام دادن کاری که هیچگاه بهتر انجام دادنش را یاد نگرفتهاید. بی ارزش تصور کردن خودتان معنایی نداردوقابل تصور نیست.
آشفتگی : آشفتگی خاطر و وضعیت زندگی خیلی از مواقع مانع از موفقیت میشود. اصولاً وقتی افراد بیشتر از خودشان متنفر میشوند، خطاهای بیشتری را انجام میدهند. چون نسبت به خود احساس بدی دارند و میخواهند خود را بیشتر تنبیه نمایند، لذا اعمال غلط دیگری رانیزمرتکب میشوند. اصولاً وقتی ما عصبانی، افسرده، ترسیدهایم و یاحسدورزی میکنیم، به سادگی نمیتوانیم آدمی با کفایت و با عملکردی مناسب باشیم پس بهتر است موقع مشکلات، در رفع آن بکوشیم، و با احساس گناه ناراحتی و اعمال خود تخریبی دیگر، خودمان را در مشکلات بیشتری غوطه ور نسازیم
خودتان را بپذیرید: خود پذیری بهترین راه حل است. بهترین کاری که میتوانید برای صفات خوب و بد خود انجام دهید، این است که اگر میتوانید آنها را تغییر دهید و یا اینکه درحال حاضر و یا برای همیشه آنها را بپذیرید. پس بهتر است از حالا خود و دیگران را همانطور که هستند بپذیرید و هیچ گاه از خود و دیگران متنفر نباشید وعشق ورزیتان هم نسبت به خودتان و دیگران متعادل باشد. مرحله دوم - اعتماد داشتن تا میتوانید اعتماد رفتارتان را در زمینههای مختلف مثل اعتماد دوستی، اعتماد کاری، اعتماد فرهنگی و… بالا برده و افزایش دهید برای این امر لازم است که اصول انضباط رفتاری را نیز رعایت کنید که این اصول عبارتنداز:1- کار را به تأخیر نیندازید: سعی کنید به نتایج بلند مدت و دیر پا نسبت به منافع کوتاه مدت توجه بیشتری نمائید. اگر همیشه مسّرت و خوشی فوری را بر لذّت به تأخیر افتاده، مقدم دارید، احتمال اینکه در پایان فردی مفلوک و بیچاره باشید. زیاد است این اصل از انضباط رفتاری از همه اصول دیگر مهمتر است و رعایت آن میتواند انجام بقیه اصول را آسانتر کند.
2- صبر داشته باشید و استمرار در کارها را پیشه کنید: انجام و استمرار کارها برای مدت طولانی دومین تکنیک اساسی به سوی موفقیت است ریشه این مشکل بی صبری و ناشکیبایی است. یادگیری هر مهارتی، مدت زمان زیادی را میطلبد و باید برای هر کاری که انجام میدهید به اندازهای که نیازدارد، زمان بگذارید. 3- گامهای کوچک و استوار امروز، پایه گذار فردائی روشن: کامل بودن هر کار، بستگی به اندازه آن کار دارد. معمولاً کارهای کوچک در زمانی کم مطرح و به انجام میرسند و کارهای بزرگ در زمانی دراز. پس بهتر است کارها را به اندازههای مورد نیاز تجزیه و کوچک کنید، تا از انجام ندادنش پرهیز نمائید زیرا تدریجی حرکت کردن به سوی هدف باعث کاهش تدریجی اضطراب و پریشانی است و آن سبب موفقیت در کارها میشود.4- از تجربیات گذشته درس بگیرید: تجزیه و تحلیل و توضیح برخی از اعمال و نتیجه گیری آنها در کنار بررسی دقیق نقاط ضعف و قوت یک رفتار نیز در پیشرفت یک فرد نقش اساسی دارد. و خیلی از مواقع سبب موفقیت میشود.
5- پاداش و تنبیه:
در قبال کارهای درست به خود پاداش دهید و در قبال کارهای نادرست خود را جریمه کنید. برای اینکه همان اندازه که تقدیر در انجام درست کار حائز اهمیت است، مواخذه برای انجام نادرست کار نیز مهم است تحقیقات نشان داده که خود تقدیری در قبال کارهای درست میتواند رفتار را نیرومند سازد، گفتار منفی آنرا تضعیف میکند. و مانع از پیشرفت کارها میشود. مرحله سوم- برانگیختن احترام دیگران نسبت به خود: برای آنکه احترام دیگران را نسبت به خود برانگیزید، باید قاطعیت داشته باشید. بدون مهارت قاطعیت تقریباً غیر ممکن است که بتوانید احساسات مطمئن خود پذیری داشته باشید بنابراین یادگیری مهارت قاطعیت برای شما و هرفرد دیگری ضروری به نظر میرسد. که عباتند از: 1- پرهیز از خشم: اگر میخواهید که در امر قاطعیت پیشرفت نمائید از عصبانی شدن و خشم پرهیز کنید. چون رفتار توأم با سیاست، تمایل افراد را به تسلیم در مقابل شما افزایش میدهد بالعکس در صورت پرخاشگری و داد و فریاد، حس کینه توزی را افزایش میدهید.
2- پرهیز از احساس گناه:
از احساس گناه و تقصیر به شدت بپرهیزید چون که در احساس گناه فکر میکنید بی ارزش، پست و افرادی بی خاصیت و دوست نداشتنی هستید، چون ناشایست عمل کردهاید. احساس گناه میتواند سر منشاء بسیاری از مشکلات روانی و شخصیتی باشد که در موارد وخیمتر منجر به خودکشی و افسردگیهای شدید میشود بنابراین بهتر است از احساس گناه و تقصیر دوری کنیم.
3- پرهیز از دلسوزی زیاد: از دلسوزی و ترحم بی مورد و زیاد برای دیگران بپرهیزید نکته مهمی که مردم آنرا در نظر نمیگیرند، این است که توجه به مردم لطف کردن نسبت به آنان و رفتار خوبی با آنها داشتن کار خوبی است که همه بر روی آن تاکید دارند و دیگران را نسبت به این کار تشویق میکنند. اما توجه بیش از اندازه و غیر معقول مسئله دیگری است که باید بررسی شود، و از آن جلوگیری به عمل آورد.
4- نترسیدن از تأیید نشدن: از تأیید نشدن ترس نداشته باشید. شاید بدون اغراق باید گفت که یکی از بزرگترین ترسهای رایج در میان عامه مردم، ترس از تأیید نشدن است همه ما میخواهیم که مورد تأیید دیگران قرار بگیریم و آنها ما را بپذیرند، که البته امری مطلوب است. اما اینکه فکر کنید برای تأیید گرفتن از آنها باید هر کاری که میخواهند انجام دهید و آنگونه که میخواهند تفکر و رفتار کنید فکری نادرست و نقض کامل قاطعیت و استقلال است.
بنابراین با بکار بردن گامهای ذکر شده میتوانید از احساس عزت نفس پایین رهایی یابید. و تحولی بزرگ در زندگی خویش ایجاد کنید و از عزت نفس بالایی ‹ سلامت روانی › برخوردار گردید پس با داشتن عزت نفس بالا میتوانید بر اضطراب و افسردگی و ناراحتیهای روحی خود غلبه کنید و به طور کلی دارای شخصیت سالم و موفقی باشید.
روشهای تربیتی مؤثر بر عزت نفس
1- روشهای ابراز تواناییها:
2- روش تغافل:
1- روشهای ابراز تواناییها: این روش بر این فرض استوار است که هر گاه انسان در سایه شرافت خود در در عرصههای گوناگون حیات توانا ببیند و بیابد که کاری از دستش بر میآید احساس عزت و سربلندی خواهدکرد و هر گاه ببیند که در انجام کارهای مربوط به خود ناتوان است احساس سرافکندگی و ذلت خواهد داشت. پس لازمست امکانات و زمینه عزت نفس در فرد ایجاد شود. این زمینه عزت که میشود آن را "احساس عزت" نیز نامید باید به عزت واقعی برسد زیرا احساس عزت مطلوبیت تمام ندارد و باید در مسیر خود عزت قرار گیرد تا از لغزیدن در ورطه خودبینی مصون بماند. خود بینی آفتی است که برای فرد ایجاد میشود که مظهر تواناییهای مختلف قرار گرفته و توسط والدین یا مربیان برای تواناییهایش مورد تأیید واقع شده است.
2-روش تغافل: بروز ضعفها موجب زایل شدن عزت نفس میشود. پس اختفای آن موجب حفظ عزت میشود در مورد خطای فرد اگر احتمال میدهیم که موجب گناه و تقصیر شده در فقه اسلامی نباید اعتنا کنیم چه برسد به تجسس در آن و لذا اسلام آن را نهی میکند تا عزت افراد باقی بماند. اما اگر یقین حاصل شد که فرد خطا کرده زمان تغافل زمانی صادق است که فرد گمان میکند خطایش را مخفی نگه داشته و اگر هم آشکارشده آن را با توجیههای نادرست خود میپوشاند. لذا در اینجا هم لازم است به توجیهات فرد گردن نهاد گر چه به عدم صحت آنها واقع هستیم. تغافل علاوه بر اینکه نشانه بلاهت و ساده لوحی مربی نیست مایه بزرگواری او نیز هست. خطرناکترین لحظه در تربیت زمانی است که فرد خود را از فروپوشیدن خطای خود بی نیاز ببیند و پرده حیا و عفت را پاره کند "عظموا اقدارکم بالتغافل عن الدتی من الامور": قدر و منزلت خویش را از طریق تغافل نسبت به امور پیش پا افتاده بزرگ دارید (فلسفی, 1356, ص 224).
عزت نفس و کودکان
در دوره کودکی که از مهمترین دورههای زندگانی بشر است گذشته از زمینه ارثی, محیط نقش بسزایی در تربیت کودک دارد و نخستین محیطی که کودک در آن زندگی را آغاز میکند, خانواده است. والدین به خصوص مادر نقش به سزایی در تربیت کودک دارند از دید اسلام کودکان بر اساس فطرت پاک خود زمینه پذیرش خیر, نیکی و تربیت اسلامی شکوفا کردن زمینههای فطری کودکان میباشد و هر گونه انجراف از فطرت بر اساس تقصیر یا قصور والدین صورت میگیرد. "کل مولد یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه و یمجسانه[1]" هر فرزندی بر اساس فطرت سلیم اسلامی زاده میشود و این پدر ومادرند که او را به یهودیت, نصرانیت و مجوسیت سوق میدهند. فرزندان در دیدگاه اسلام حقوقی دارند که پدر و مادر بایستی آنها را مراعات کنند مانند حق تربیت, نام نیکو و ....
روشهای ایجاد کرامت در کودکان:
1- نامیدن کودک به اسامی نیکو: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "یا علی حق الولد علی والده ان یحسن اسمه و ادبه" یاعلی انتخاب اسم خوب و ادب حقی است که هر فرزند به پدر خود دارد.
2- احترام به کودک: در جامع الاخبار آمده است "اذا سمیع الولد فاکر مواله واوسعواله فی امجالس و لا تقبحو اله وجها" وقتی که نام فرزندان را میبرید او را گرامی بدارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و نسبت به او روترش نکنید. پیامبر در این حدیث موضوع احترام فرزندان را به اولیاء گوشزد میکند زیرا کودکی که مورد بی اعتنایی و توهین دیگران قرار گیرد دچار حس حقارت و خود کم بینی میشود تمام افراد انسانی از توهین و هتک حرمت و زایل شدن شخصیت هود ناراحت میشوند انسان تمنا و آرزوی احترام دارد و اگر برای او اهمیتی قائل نشود دچار ناراحتیهای روانی نظیر حقارت میشود و این عارضه در کودکان که عاطفیتر و حساستر هستند به شکل بارزتری نمود پیدا میکند راجرز احترام بدون شرط به کودکان را اساس تشکیل عزت نفس در آنان میداند (شاملو, 1378, ص 114).
3- محبت و ترحم به کودکان: نیاز به دوست داشتن از نیازهای روانی کودک است دوست داشتن یعنی قبول او به عنوان یک انسان ارزشمند نزد والدین, و این قبول داشت به عزت نفس منجر میشود. از جمله اموری که محبت به کودکان را میرساند و بوسیدن آنهاست. ترحم به کودکان انجام وعده موجب احساس شخصیت در آنان میشود چرا که به او اهمیت داده و برای وعدههایی که به او داده شده اهمیت قائل شدن برای تو را میرساند و این مساله در پرورش عزت نفس او مؤثر است.
4- عدم تحمیل بی جا به کودک: اگر انتظارات والدین ما فوق طاقت کودکان باشد و بر آنان تحمیل شود, عزت نفس آنان کاهش مییابد زیرا در مقابل کاری که خارج از اتوان اوست دچار شکست شده و به دنبال این شکست عزت نفس او کاهش مییابد و باید کودک را به عنوان یک کودک پذیرفت, بر تواناییهای او ارج نهاد و از آنچه در توان او نیست صرف نظر کرد تا او به سرکشی, دروغ و .... که از پیامدهای ذلت نفس است دچار نشود.
5- عدم تنبیه به خصوص تنبیه بدنی: انسان جایز الخطاست و کودک به دلیل رشد عقلی کافی, نداشتن تجربه و محدود بودن میزان یادگیریهایش دچار خطای بیشتری میشود. اسلام با نهی از تنبیه به خصوص تنبیه بدنی راه را برای بروز احساس حقارت میبندد.
علی (ع) فرمود: "لا تضربه و اهجره و لا تطل" فرزندت را مزن و برای ادب کردنش از او قهر کن ولی مواظب باش قهرت طولانی نشود و زود آشتی کن.
6- رعایت مساوات و عدم تبعیض بین کودکان: اگر بچهها خلاف این را احساس کنند یعنی پدر و مادر در بذل توجه, مساوات را رعایت نکنند از یک طریف موجبات حسادت و کینه را از طرفی باعث میشود و از طرفی باعث حقارت و ذلت را فراهم میسازند. پیامبر اکرم (ص) میفرمود: "اعدادا بین اولادکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی آلبر و اللطف" میان فرزندان به عدالت رفتار کنید همان طور که دوست دارید در نیکی و لطف نیز بین شما به عدالت رفتار شود.
7- سلام کردن به کودکان: پیامبر اکرم (ص) خود همیشه به کودکان سلام میکرد زیرا این امر موجب ارزش گذاری به کودکان و بالا بردن عزت نفس در آنان میگردد.
1. سفینه البحار- جلد 2- ص 373
2. وسائل اشیعه- ج 5- ص 115
3. جامع الاخبار- ص 124
4. بحار النوار- ج 23- ص 114
5. محجه البیضاء- ج 2- ص 64
عزت نفس از دیدگاه اسلام
نفس در اصل به معنی ذات است و در فرهنگ لغات فارسی معانی متفاوتی دارد مانند 1- خون 2-تن و جسد 3- شخص انسان, ذات و .... 4- حقیقت هر شی 5- روح و روان صدر المتالهین شیرازی در تعریف نفس میگوید:
نفس جوهری است که ذاتاً مستقل بوده و فعلاً به اجساد و اجسام متعلق است. در اسلام و متون اسلامی واژه "عزت نفس" با بیان گوناگونی آمده است ولی در حقیقت مفهوم واحدی را بیان مینماید واژههایی مانند کرامت نفس, احترام نفس, هویت نفس, نفاست نفس و شرافت نفس به تکرار در روایات و احادیث دیده میشود (مطهری, 1366, ص 142).
قرآن کریم از نفس به عنوان بزرگترین سرمایه آدمی یاد میکند و نفس را آنقدر ارزشمند میداند که
اگر معاملهای صورت گیرد, جز با پروردگار عالم این معامله نیست. به عبارت دیگر, نفس آنقدر پر بهاست که نمیتواند مورد معامله قرار گیرد مگر در برابر خلاق جهان یعنی دادن نفس و گرفتن چنانکه امام صادق (ع) میفرماید: "انا من بالنفس النفسیة البها" (بهای نفس گرانبها را پروردگارش قرار میدهم).
نفاست نفس به همین معنی است یعنی روح انسان به منزله یک شیء نفیس تلقس شده و اخلاق خوب به عنوان اشیاء متناسب با این شیء نفیس و اخلاق رذیله به عنوان اشیاء نامتناسب با این شیء نفیس که آن را از ارزش میاندازد. اسلام میگوید یک شیء با ارزش که با ارزشترین چیزها است در شماست و
آن همان روح ملکوتی شما است. مواظب باشید این روح ملکوتی را از دست ندهید یا آلوده نکنید زیرا بسیار با ارزش و نفیس است. امیر المومنین علی (ع) در نامهای خطاب به اما حسن (ع) که در نهج البلاغه
آمده است میفرماید:
"اکرم نفسک عن کل دنیه" (نفس خویش را از هر پستی, بزرگ و برتر بدار) (مطهری, 1366, ص 182).
از دیدگاه قرآن, انسان موجودی است که از فطرت الهی برخوردار است. فطرت مانند غریزه امری تکوینی است یعنی جزء سرشت انسان است و اکتسابی نیست, امری است که از غریزه آگاهانهتر است و مربوط به مسایلی میشود که ما آنها را مسائل انسانی مینامیم
خودپنداره و عزت نفس
روشهای مختلفی برای اندیشیدن دربارة «خود» وجود دارند. دو اصطلاح مهم که بیشتر از بقیه درباره «خود» افراد مورد استفاده قرار میگیرند خودپنداره و عزت نفس هستند.
خودپنداره ازدیدگاه، محققق معروف پیورکی به شرح زیر است.
خود پنداره به مجموعهای از یک سیستم پویا، سازماندهی شده و پیچیده درباره باورها، نگرشها (attitudes) و دیدگاههایی گفته میشود که هر فردبه منظور دستیابی به یک قالب حقیقی در رابطه با موجودیت شخصی خویش ارائه میدهد»
از طرف دیگر:
«عزت نفس» معمولاً به احساس ما و چگونگی ارج نهادن به خودمان اطلاق میشود.
همچنین معنی دیگر خودپنداره ایدههای عمومی ما درباره خودمان اطلاق استوعزت نفس میتواند به معیارهای خاص از اجزای متفاوت خودپنداره در ما اطلاق شود.
فرانکن (1994) میگوید:
تحقیقات بسیاری وجود دارند که نشان میدهد خودپنداره به عنوان اساس همه رفتارهای برانگیخته شده میباشد.
این خودپنداره است که به «خود» های ممکنه در شخصیت هر فرد اشاره کرده و آنها را شناسایی میکند و این «خود» های ممکنه میتوانند انگیزشهای لازم برای اعمال رفتارهای مورد نیاز در افرادرا خلق نمایند.
از دیدگاه فرانکن خودپنداره از این طریق به عزت نقس مرتبط میشود.
افرادی که دارای عزت نفس خوبی هستند، دارای یک خودپنداره به خوبی متمایز نیز میباشند.
زمانی که مردم خودشان را میشناسند میتوانند به حداکثر نتایج ممکنه دست یابند چونکه میدانند چه کارهایی را میتوانند انجام دهند و از عدم توانایی خویش در انجام برخی از کارهای دیگر آگاه هستند.
ما از طریق عمل کردن و سپس با مشاهده آنچه که انجام دادهایم و با مشاهده دیدگاههای دیگران درباره علمکرد خود. خودپنداره خویش را گسترش داده و تثبیت مینماییم.
ما آنچه را که انجام دادهایم و میتوانیم انجام دهیم را در مقایسه با انتظارات خود و انتظارات دیگران و مشخصات و کارآییهای دیگران مشاهده میکنیم (جیمز 1890، بریگام 1986).
معنی این حرف این است که خودپنداره امری تجریدی نمیباشد. بلکه در واکنشوتعامل با محیط و با مشاهده پیآمدهای این واکنش پایهریزی میشود. این جنبه پویایی خود پنداره امری بسیار مهم است، چرا که میگوید "من میتوانم تغییر یافته و تطابق پیدا نمایم."
فرانکن میگوید:
تحقیقات گستردهای اذعان میکنند که تغییر خودپنداره امری امکانپذیر است...
افزایش عزت نفس زمانی رخ میدهد که موقعیتها بر طبق انتظارات فرد حاصل شوند..و
منابع:
بریگام. 1986، روانشناسی اجتماعی، بوستون 1986
بیرند 1990، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی...
فرانکن 1994، انگیزش اسان
گِیج و برلینر (1992) روانشناسی تعلیم و تربیت...