رهبران آموزشی و اقتصاد دانان در اوایل دهه ی 1960، 5 پیشنهاد اساسی برای بهبود برنامه ریزی آموزشی عنوان کرده اند که به قرار زیر است:
1-برنامه ریزی آموزشی باید دید بلند مدت تری طی کند. در حقیقت آن باید یک چشم انداز کوتاه مدت (1 تا 2 سال)، میان مدت (4 تا 5 سال) و بلند مدت ( 10 تا 15 سال) داشته باشد. واضح است که هر چه به جلوتر نگاه کنید دید آن افزایش خواهد یافت. اما با توجه به دوره های زمانی لازم برای افزایش ظرفیت آموزشی و اصلاح برونداد آموزشی لازم است که سالها برنامه ریزی شود.
2- برنامه ریزی آموزشی باید جامع باشد، باید کل نظام آموزشی را در یک نگاه واحد در بر گیرد تا تکامل هماهنگ اجزای مختلف را تضمین کند و باید سعی شود که نگاهش را به انواع آموزش غیر رسمی و کارآموزی گسترش دهد تا وحدت اثر بخش آنها با آموزش رسمی و هدف های مهم جامعه تضمین شود.
3- برنامه ریزی آموزشی باید با برنامه های وسیع تر توسعه ی اقتصادی و اجتماعی یکپارچه شود. اگر آموزش و پرورش فرار است که با بیشترین اثر بخش به رشد فردی و ملی کمک کند و بهترین استفاده را از منابع کمیاب بنماید نمی تواند راه خودش را برود و وافعیت های جهان پیرامون آن را نادیده بگیرد.
4- برنامه ریزی آموزشی باید جزء مکمل مدیریت آموزشی باشد. برای اثر بخش بودن فرآیند برنامه ریزی باید به طور نزدیک با فرآیندهای تصمیم گیری و عملیات پیوند داده شود.
5- برنامه ریزی آموزشی باید با جنبه ی توسعه ی آموزشی و نه فقط با گسترده ی کمی مرتبط باشد. فقط به این ترتیب می توان کمک کند تا آموزش و پرورش مرتبط، کارآمد و اثر بخش تر شود.